eitaa logo
🌹دلنوشته های صادقانه...🌹
406 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
612 ویدیو
598 فایل
آب دریا را گر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید خدايا پناهمان باش تا مظلوم روزگار نباشیم ياورمان باش تا محتاج روزگار نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ۱۳ ماه رمضان مرگ حجّاج ثقفی در سال ۹۵ هـ در چنین روزی ظالم سفّاک پلید حجّاج بن یوسف ثقفی به واصل شد و به شتافت، او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط که خودش بنا کرده بود با مرض آکله در شکمش به واصل شد و به شتافت، ۱ اقوال دیگر در روز مرگ او ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ ماه رمضان است، او فارعه (قارعه) نامی بود که قبل از با یوسف بن عقیل پدر حجّاج، در منزل حارث بن کلده ی بود، هنگامی که حجّاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار داد، همچنین او نمی‌خورد تا اینکه بُز سیاهی و از بر پستان مادر و به صورت حجّاج و او از روز چهارم پستان کرد، به این سبب حجّاج شد و میگفت : بیشترین لذت من در خون است، ۲ این صفت از کسی که حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از پدرش به آمده بعید نیست !!؟ ۳ تعداد شدگان به او را بجز جنگ‌ها، یکصد و بیست هزار نوشته‌اند، هنگامی که شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که ۱۶ هزار از آنها برهنه و عریان بودند، و قاعده‌ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می‌کرد و زندان او سقف نداشت، ۴ عده‌ی زیادی از و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را کرد، از کمیل بن زیاد نخعی (رحمه‌الله‌علیه)، قنبر غلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، عبد الرّحمن بن ابی لیلی انصاری (رحمه‌الله‌علیه)، که آن او را زد که (علیه‌السلام) را سب کند و او آن حضرت را می‌گفت، تا حجّاج (لعنت‌الله‌علیه) داد او را کردند، و یکی از حواریین امام سجاد (علیه‌السلام) به نام یحیی بن امّ طویل (رحمه‌الله‌علیه) را بُرید تا شد، همچنین سعید بن جبیر (رحمه‌الله‌علیه) را به رسانید که ۱۵ روز بعد از او، حجّاج (لعنت‌الله‌علیه) به واصل شد و به شتافت، ۵ حجّاج (لعنت‌الله‌علیه) به مرض آکله شد، طبیب، تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید، طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه‌ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک خواهد سپرد، ۶ قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفّاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود و بر دادند، ۷ او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش ۵۳ یا ۷۳ سال بود. ۸ منابع: ۱. توضیح المقاصد ص ۲۲ ۲. اربعین قُمی ص ۳۴۶ ۳. روضات الجنات ج ۷ ص ۲۵۹ ۴. اربعین قُمی ص ۳۴۶ و ۳۴۷ ۵. بحارالأنوار ج ۳۹ ص ۳۲۴ ج ۴۲ ص ۱۲۶ و ۱۴۹ ج ۷۱ ص ۲۲۰ ۶. تتمّة المنتهی ص ۹۶ و ۱۰۸ ۷. الوقایع و الحوادث ج ۱ ص ۱۵۶ ۸. توضیح المقاصد ص ۲۲ ، الوقایع و الحوادث ج ۱ ص ۱۵۷
‍ هشتم شوال تخریب قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری (عليهم السلام) و نيز حضرت حمزه (علیه‌السلام) در احد به اهل خلاف شد، علت و انگيزه قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) در كتب مختلفى كه بر رد وهابيت تأليف شده، بيان گرديده است، با قبور مطهر ائمه بقيع (عليهم السلام) اشياء نفيس و با ارزش آن حرم را به بردند، آنان اضافه بر مطهر ائمه (عليهم السلام)، دیگری را نیز نمودند كه عبارتند از: منسوب به حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌عليها)، مطهر حضرت فاطمه بنت اسد (سلام‌الله‌علیها) اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)، مطهر حضرت ام البنين (سلام‌الله‌عليها) حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)، حضرت ابراهيم (علیه‌السلام) پسر پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله)، حضرت اسماعيل (علیه‌السلام) فرزند امام صادق (علیه‌السلام)، دختران پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله)، حليمه سعديه مرضعه پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله) و شهداى زمان پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله) که همگی بعد از قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) گشت، وهابيان سال ۱۳۴۳ قمری در مكه گنبدهاى حضرت عبدالمطلب (علیه‌السلام) و حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) و حضرت خديجه (سلام‌الله‌علیها) و پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را با خاک يكسان كردند، در جده نيز حوا و ديگر را كردند، در مدينه منور نبوى را به توپ بستند
‍ سوم ربیع الثانی سفر امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به جرجان سوم ماه ربیع الثانی سال ۲۵۵ هجری قمری (علیه‌السلام) با از به یعنی استان گلستان فعلی قدم نهادند، فعلی در گذشته مشهور به بود و فعلی نام داشت، جرجان نیز شهر بزرگی میان و بود، این شهر وقایع مهمی دارد که از جمله آن، طی الارض امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به این سرزمین است، مسجد و از (علیه‌السلام) در این منطقه موجود است که ملجأ درماندگان بوده و شیعیان این مکان را و می‌کنند، یکی از امامان شیعه که به ضرس قاطع و یقین به تشریف آوردند امام حسن عسکری (علیه‌السلام) هستند، و البته احتمال تشریف فرمایی بعض دیگر از اهل بیت (علیهم السلام) نیز هست، شخصی از به نام به رفته و خدمت (علیه‌السلام) رسید و بعد از انجام وظایفی، سلام شیعیان جرجان را به حضرت رساند، (علیه‌السلام) به آنان سلام رسانده و فرمودند: تو ۱۷۰ روز ديگر در اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به جرجان وارد می‌شوى، هنگامی که وارد شدی به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به می‌آيم، خداوند تو و آنچه داری را سالم نگه دارد، همچنین وقتی به خانواده‌ات رسیدی، پسرى براى پسرت متولد شده، او را بگذار، كه او از اولياء ما خواهد بود، او به حج رفت و به جرجان برگشت و در روزى كه حضرت معين فرمودند وارد شد، به شیعیان وعده امام حسن عسکری (علیه‌السلام) را داد که در آخر امروز می‌آورند، پس همگی مهيا شدند و حوائج خود را آماده کرده و بعد از نماز ظهر و عصر در جعفر بن شريف شدند، ناگاه که وجود مبارک (علیه‌السلام) در همان ساعتى كه فرمودند شدند، همه به شتافته و دست آن حضرت را بوسيدند، آنگاه (علیه‌السلام) فرمودند: من وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم، نماز ظهر و عصر را در سامرا بجا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم، اكنون شما مسائل خود را بياوريد، اول جلو آمد و گفت يا بن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، پسرم از هر دو نابیناست، (علیه‌السلام) مبارک بر پسرش و روشن شد، پس از او يک يک آمدند و خود را بيان كردند و حضرت همه را برآورده نموده و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به مراجعت نمودند. منابع: الخرائج و الجرائح ج ۱ ص ۴۲۵ ، بحارالانوار ج ۵۰ ص ۲۶۳ ، المدینة المعاجز ج ۷ ص ۶۱۸ ، موسوعة الامام عسکری (علیه‌السلام) ج ۱ ص ۳۳۵ ، معجم البلدان ج ۲ ص ۱۱۹
💢آنچه که در طول شبانه روز باید انجام داد... اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، می داد، هم به کوچک، هم بزرگ. هیچ گاه پای خود را پیش کسی نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی نمی شد. با چشم به کسی اشاره نمی کرد. وقتی با مردم دست می داد و می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل خود را بکشد. هیچ خوراکی را نمی کرد. به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی نمی گفت. زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید می کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن نخورد. هدیه افراد را (هر چند و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به می نشست. زانو هایش را اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن می کرد. هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی اسرار دیگران نبود. خنده هایش تبسم بود و هرگز سر نمی داد. بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را نمی کرد. از جلوی غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی می انداخت و...