هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
244.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک
گویند:
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پروردگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
🌾تو مبین اندر درختی یا به چاه
🌾تو مرا بین که منم مفتاح راه
#مولانا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
┄┅═✼❤✼═┅┄
🖋 چهاردهم تیر ، #روزقلمبراهالیقلمگرامیباد!
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت...
#مولانا
┄┅═✼❤️✼═┅┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
عزیزانم را
نه درقلبم دوست دارم
نه در ذهنم
ممکن است
قلبم ازحرکت بیفتد
وذهنم دچار
فراموشی شود
آنهارا باروحم
دوست میدارم چون نه
فراموش میکند و نه ازحركت مي ايستد
✍🏻 #مولانا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
بدی مکن
که در این کشتزار زود زوال
به داس دهر
همان بدروی که میکاری
#مولانا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
┄┅═✼❤✼═┅┄
🖋 چهاردهم تیر ، #روزقلمبراهالیقلمگرامیباد!
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت...
#مولانا
┄┅═✼❤️✼═┅┄