کوفیان حامیان #اهل_بیت صلوات الله علیهم
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: أَهْلُ خُرَاسَانَ أَعْلَامُنَا وَ أَهْلُ قُمَّ أَنْصَارُنَا وَ أَهْلُ کُوفَةَ أَوْتَادُنَا وَ أَهْلُ هَذَا السَّوَادِ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ.
از #امام_صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: مردم خراسان پرچم های ما باشند و مردم #قم یاران ما و مردم #کوفه میخ های سازمان ما و مردم این سواد از ما باشند و ما از آن ها.
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام با ترجمه فارسي جلد 57 باب 36 الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها صفحه 214 حدیث 30
#محرم #ماملت_امام_حسینیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
ادامه ....
💠روز اول محــرم الحرام 🏴
بر امـــام ویارانش چہ گذشت
❇️ #حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی #کوفه ببرد وبه امـــام عرضہ داشت که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته میشوید.
حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ میترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند...
وقتی #حر این اشعار را از امـــام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امـــام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه #بیضه رسیدند.
امــــام برای اتمام حجت خطبهای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود
❇️در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشکها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل #قصر_بنی_مقاتل حرکت کنند .
❇️حرکت کردند ؛ حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد،
در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.
✳️حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سوارهای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان میآید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠روز دوم محرم الحـــرام🏴
برامــام ویارانش چہ گذشت ...
💠خلاصه:
امـــام بہ دشت #ڪـــــربــلا🚩 رسیـــد ....
💠شرح :
❇️وقتی صبح شد کاروان حـسیــن نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند
و #زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.
✅امـــام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.
❇️ در این روز پیکی از #کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی #نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی #غاضریه رسیدند.
پیک از سوی #عبیدالله برای #حر پیامی آورد، که
حـسیــن را
◀️یا وادار به بیعت کن
◀️یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور
و منتظر دستور بعدی باشد.
#حر امـــام را از مضمون نامه آگاه کرد.
✅امـــام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک #عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.
✳️امـــام و یارانشان، حرکت کردند و پنج شنبه روز دوم محرم الحـــرام ۶۱هجری
به دشتی بـی آب و علف رسیدند.
اسب امـــام ایستاد، امـــام فرمود نام این زمین چیست، #زهیر گفت: نامهای مختلف دارد، یکی از نام هایش
⬅️عقر و نام دیگرش #ڪـــــربـــلا🚩
است.
❇️امــــام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمهها ⛺️ را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین میرفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حـسیـن در آن خون غوطهور است
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
♻️ ماجرای زیارت مزار امام حسین (علیه السلام) توسط جابربن عبدالله انصاری
«چه آمدن خاندان پیغمبر در روز #اربعین به کربلا - که بعضی روایت کردهاند - درست باشد یا درست نباشد، ظاهرا در این تردیدی نیست که #جابربنعبدالله_انصاری به همراه یکی از بزرگان تابعین - که نام او را بعضی #عطیه گفتهاند، بعضی عطا گفتهاند و احتمال دارد عطیهبنحارث کوفی حمدانی باشد ؛ بههرحال یکی از بزرگان تابعین است که در #کوفه ساکن بوده - این راه را طی کردند و در این روز بر سر مزار شهید #کربلا حاضر شدند.
#شروع_جاذبهی_مغناطیس_حسینی، در روز #اربعین است...
جابربنعبدالله جزو مجاهدین صدر اول است... حالا جابر شنیده است که حسینبنعلی را به شهادت رساندهاند. جگرگوشهی پیغمبر را با #لب_تشنه شهید کردهاند.
از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه ، عطیه با او همراه شده است.
عطیه روایت میکند که: «جابربنعبدالله به کنار شط فرات آمد، آنجا #غسل کرد، جامهی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت #قبر_امام_حسین (علیهالسلام) روانه شد.
آن روایتی که من دیدم اینطور است، میگوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛
یعنی وقتی که میبیند که چطور آن جگرگوشهی پیغمبر و زهرا را ، دست غارتگر شهوات طغیانگران، اینطور با #مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر میگوید.
بعد میگوید : از کثرت اندوه ، جابربنعبدالله روی قبر امام حسین از حال رفت ، #غش کرد و افتاد.
نمیدانیم چه گذشته است، اما در این روایت میگوید، وقتی به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله».
امام #خامنه_ای ۱۳۸۵/۰۱/۰۱
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪#در_روزیازدهممحرمچهاتفاقاتیرخداد؟
❌ #عمر_سعد ملعون در روز #یازدهم_محرم دستور کوچ از #کربلا به سوی #کوفه را میدهد و زنان و حرم #امام_حسین ـ علیهالسلام ـ را بر شتران بیجهاز سوار کرده و چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و هُموم کوچ میدهند.
▪در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از #قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای را که #زینب دختر فاطمه ـ سلامالله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش #حسین عبور دادند که از سوز دل مینالید.
💚 امام سجاد علیهالسلام می فرماید:
من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بیتابی نکنم.
▪(گویا #اسرای_کربلا را دوبار به قتلگاه میآورند، یک دفع عصر عاشورا و یکدفعه روز ۱۱ محرم ، و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که میخواست به #اهل_بیت ـ علیهمالسلام ـ با دیدن جنازههای عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی داده باشد.
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان