eitaa logo
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
775 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
43 فایل
دلتنگ حرمی بیا اینجا #روزانه_۴۰_ثانیه_فیلم_ازحرم 🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
کوفیان حامیان صلوات الله علیهم عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: أَهْلُ خُرَاسَانَ أَعْلَامُنَا وَ أَهْلُ قُمَّ أَنْصَارُنَا وَ أَهْلُ کُوفَةَ أَوْتَادُنَا وَ أَهْلُ هَذَا السَّوَادِ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ. از علیه السّلام روایت شده است که فرمود: مردم خراسان پرچم های ما باشند و مردم یاران ما و مردم میخ های سازمان ما و مردم این سواد از ما باشند و ما از آن ها. بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام با ترجمه فارسي جلد 57 باب 36 الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها صفحه 214 حدیث 30
ادامه .... 💠روز اول محــرم الحرام 🏴 بر امـــام ویارانش چہ گذشت ❇️ ، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی ببرد وبه امـــام عرضہ داشت که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته می‌شوید. حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ می‌ترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند... وقتی این اشعار را از امـــام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امـــام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه رسیدند. امــــام برای اتمام حجت خطبه‌ای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود ❇️در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک‌ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل حرکت کنند . ❇️حرکت کردند ؛ حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید. ✳️حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سواره‌ای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان می‌آید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.  ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠روز دوم محرم الحـــرام🏴 برامــام ویارانش چہ گذشت ... 💠خلاصه: امـــام بہ دشت 🚩 رسیـــد .... 💠شرح : ❇️وقتی صبح شد کاروان حـسیــن نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است. ✅امـــام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود. ❇️ در این روز پیکی از آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی در حرکت بودند به شهر و یا آبادی رسیدند. پیک از سوی برای پیامی آورد، که حـسیــن را ◀️یا وادار به بیعت کن ◀️یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد. امـــام را از مضمون نامه آگاه کرد. ✅امـــام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم. ✳️امـــام و یارانشان، حرکت کردند و پنج شنبه روز دوم محرم الحـــرام ۶۱هجری به دشتی بـی آب و علف رسیدند. اسب امـــام ایستاد، امـــام فرمود نام این زمین چیست، گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش ⬅️عقر و نام دیگرش 🚩 است. ❇️امــــام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها ⛺️ را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حـسیـن در آن خون غوطه‌ور است ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
♻️ ماجرای زیارت مزار امام حسین (علیه السلام) توسط جابربن عبدالله انصاری «چه آمدن خاندان پیغمبر در روز به کربلا - که بعضی روایت کرده‌اند - درست باشد یا درست نباشد، ظاهرا در این تردیدی نیست که به همراه یکی از بزرگان تابعین - که نام او را بعضی گفته‌اند، بعضی عطا گفته‌اند و احتمال دارد عطیه‌بن‌حارث کوفی حمدانی باشد ؛ به‌هرحال یکی از بزرگان تابعین است که در ساکن بوده - این راه را طی کردند و در این روز بر سر مزار شهید حاضر شدند. ، در روز است... جابربن‌عبدالله جزو مجاهدین صدر اول است... حالا جابر شنیده است که حسین‌بن‌علی را به شهادت رسانده‌اند. جگرگوشه‌ی پیغمبر را با شهید کرده‌اند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه ، عطیه با او همراه شده است. عطیه روایت می‌کند که: «جابربن‌عبدالله به کنار شط فرات آمد، آنجا کرد، جامه‌ی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت (علیه‌السلام) روانه شد. آن روایتی که من دیدم این‌طور است، می‌گوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛ یعنی وقتی که می‌بیند که چطور آن جگرگوشه‌ی پیغمبر و زهرا را ، دست غارتگر شهوات طغیانگران، این‌طور با به شهادت رسانده، تکبیر می‌گوید. بعد می‌گوید : از کثرت اندوه ، جابربن‌عبدالله روی قبر امام حسین از حال رفت ، کرد و افتاد. نمی‌دانیم چه گذشته است، اما در این روایت می‌گوید، وقتی به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله». امام ۱۳۸۵/۰۱/۰۱
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؟ ❌ ملعون در روز دستور کوچ از به سوی را می‌دهد و زنان و حرم ـ علیه‌السلام ـ را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ می‌دهند. ▪در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که دختر فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش عبور دادند که از سوز دل می‌نالید. 💚 امام سجاد علیه‌السلام می فرماید: من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم. ▪(گویا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یک دفع عصر عاشورا و یکدفعه روز ۱۱ محرم ، و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که می‌خواست به ـ علیهم‌السلام ـ با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی  داده باشد. 🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان