۲۱ دی
۲۲ دی
۲۲ دی
۲۲ دی
۲۲ دی
۲۲ دی
۲۳ دی
۲۳ دی
نشست تو ماشین، دستاش میلرزید
بخاری رو روشن کردم...
گفت: ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.
گفت: ماهیِ مُرده که بوی دریا نمیده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی جایی رو میده که دلتنگش میشده.
گفت: یعنی من بمیرم بوی تورو میدم؟
۲۳ دی
۲۳ دی
۲۳ دی
۲۳ دی