eitaa logo
🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
371 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
192 فایل
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ شروع ختم چله ی بیست و پنجم ١٤٠٣/١٠/٠٦ سوره ی فتح و ١٠٠ مرتبه ذکر استغفار ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ ارتباط با ادمین @Admin2shohada @Admin1shohada لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - آثار و برکات دعا برای امام زمان - استاد رفیعی.mp3
2.29M
♨️آثار و برکات دعا برای امام زمان(عج) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴 👇 @bidariymelat ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈دِماءُالشهداء«چله شهدا»👇https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دمت گرم حاج مهدی روحمون زنده شد، به این میگن شور و شعور ✅ 🇮🇷میدیم علم را به دست امام زمان...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 🩸 بِسم‌رَبِّ‌الشُهَدا‌وَالصِدیقینً🩸 🍃چلّه پانزدهم 🍃روز بیست و ششم🍃 ✨هدیه به : شهید محمد عیسی وطنی ✨ 🗓️ شنبه ١٤٠٢/٠٤/١٠ 🌹زيارت امين الله و 📿 ١٠٠ مرتبه ذکر صلوات همراه با (و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ)🌹 1️⃣برای سلامتى وتعجيل درفرج حضرت وليعصر عج🤲 2️⃣سلامتی رهبرعزیزمان وسربازان گمنام امام زمان🤲 3️⃣خوشبختی وعاقبت بخیری جوانانمان 4️⃣ آمرزش امواتمان🤲 5️⃣وبه نیت حوائج دوستان عزیزمون🤲 6️⃣شفای مریضان ورفع مشکلات جمیع مومنین ومومنات🤲 7️⃣حفظ کشورعزیزمان دربرابردشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین🤲 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 🌱 قُربَةً اِلَی اللّٰه 🌱 ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ دِماءُ الشهداء«چله ی شهدا» https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
لیست اسامی شهدا«چله ی پانزدهم» ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈. 🍃 ((چله ی پانزدهم))🍃 ١_شهیده حضرت فاطمه زهرا (س) 🌴 ٢_ شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 🌴 ٣_شهید احمد مکیان🌴 (سالگرد شهادت) ٤_شهید علی الصادقی (دراجی) 🌴 ٥_ شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی🌴 (سالگرد شهادت) ٦_ شهید سید محمد تقی رضوی مبرقع🌴 ٧_شهید سید غلامرضا مصطفوی 🌴 ٨_شهید حجت باقری🌴 ٩_شهید شهریار الله وردی🌴 (سالگرد شهادت‌) ١٠_شهید حاج حسن شاطری🌴 ١١_شهیدان بخارایی، امانی، صفار هرندی، نیک نژاد🌴 (سالگرد شهادت) ١٢_شهید احمد رضایی اوندری🌴 ١٣_شهید احمد مجدی🌴 ١٤_شهید اصغر پاشاپور🌴 ١٥_شهادت زائران حرم امام رضا (ع) 🌴 (سالگرد شهادت) ١٦_شهید مصطفی چمران🌴 (سالگرد شهادت) ١٧_شهید عباس دانشگر🌴 ١٨_شهید اسماعیل شجاعی🌴 ١٩_شهید جواد سنجه ولی🌴 ٢٠_شهید محمد رضا زاهدی مزرعه شوری🌴 ٢١_شهيد علی اکبر عربی🌴 ٢٢_ شهید مصطفی قاسم پور🌴 ٢٣_شهید آیت الله محمد حسین بهشتی🌴(سالگرد شهادت) ٢٤_شهید عبدالحميد دیالمه🌴 ٢٥_شهید سید سجاد روشنایی 🌴 ٢٦_شهید محمد عيسی وطنی🌴 ٢٧_شهید آیت‌ الله محمد صدوقی (سالگرد شهادت) ٢٨_شهید محمد علی قلی زاده ٢٩_شهید میثم نجفی ٣٠_شهید محمد مهدی دهقانیزاده ٣١_ شهید علی جابری (سالگرد شهادت) ٣٢_شهید محمد حسین سراجی ٣٣_شهید مهدی محمدی منفرد ٣٤_شهید رجبعلی ناطقی ٣٥_شهید مسلم خیزاب ٣٦_شهید میثم تمار (سالگرد شهادت) ٣٧_شهید علی محمود وند ٣٨_شهید منصور علی رستم پور ٣٩_شهید علیرضا حاجی وند قیاسی ٤٠_شهید علی عرب ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ دِماءُ الشهداء«چله ی شهدا» https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d 👆کانال را به دوستان خود معرفی کنید
شهید مدافع حرم محمد عیسی وطنی
شهید محمد عیسی وطنی» ۷ شهریور ۱۳۵۱ در مشهد متولد شد و ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسید ولی پیکر جاویدالاثرش هنوز به کشور برنگشته است. این شهید قبل از شهادت، سنگ مزارش را تهیه کرده بود و روز و ماه و سال شهادتش را دو سال قبل از شهادت بر روی سنگ مزارش نوشته بود. در بخشی از وصیت‌نامه این شهید بزرگوار آمده است: «اگر مفقودالاثر شدم، هرگز به خاطر جسم گنه‌کارم، خاطر آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا از همه برایم عزیزتر است…»
گفته بود به این زودی برنمی گردم ... ساعتی در جمع خانواده شهید ایرانی مدافع حرم محمد وطنی که هنوز پیکرش بازنگشته است آقامحمد شاطر نانوایی محله مهرآباد ١٣٩٥/٠٢/١٧ در منطقه خان طومان سوریه به شهادت می رسد، از آن موقع تا امروز، هنوز پیکرش به کشور بازنگشته است. اگرچه پس از دو سال، سرانجام برایش در گلزار شهدای بهشت رضا(ع)، سنگ مزار درست کردند اما انگار پدر و مادر، همسر، برادرها و خواهرانش هنوز گوششان به زنگ تلفن است تا روزی این زنگ به صدا درآید و پیدا شدن پیکر «محمد» را خبر بدهند. در یک شب بارانی در محله مهرآباد، مهمان خانه ساده و صمیمی شهید اهل مشهد و جاویدالاثر مدافع حرم محمد وطنی، جانشین تیپ حضرت ابوالفضل لشکر فاطمیون می شوم تا پای حرف ها و دلتنگی های پدر و مادر، برادرها و خواهرانش بنشینم. پدر چند سالی است به دلیل بیماری قدرت تکلم کامل ندارد اما تمام دلتنگی هایش را در طول مصاحبه با خانواده، با گریه هایش بیان می کند. فرمانده گفت باید برگردی آقارضا برادر کوچک تر آقا محمدعیسی است. ٣٢ سال دارد و آن طور که پیداست به محمد نزدیک تر بوده است. می گوید: سال ٩٣ بود که می دانستم آقامحمد پس از شهادت سیدهادی سلطان زاده که از هم محله ای هایمان بود، پیگیر رفتن به سوریه است اما گمان نمی کردم عزم او برای رفتن، این قدر جدی باشد. در بسیج خیلی فعال بود و از همین جهت خیلی پیگیر بود که از طریق کشور خودمان اعزام شود اما تمام راه ها به رویش بسته بود تا این که سرانجام موفق شد خودش را در شمار مجاهدان لشکر فاطمیون قرار دهد و به سوریه اعزام شود. فرماندهان در سوریه متوجه موضوع می شوند. آن ها تمام تلاششان را می کنند که او را برگردانند اما او می نشیند و مثل یک بچه کوچک گریه می کند، آن ها را به حضرت زینب(س) قسم می دهد و صحبت هایی بین شان رد و بدل می شود تا این که سرانجام، فرمانده راضی می شود او بماند. پرواز در پنجمین اعزام دو روز قبل از شهادتش، با هم تلفنی صحبت کردیم. بعد از احوال پرسی های معمولی، گفت: داداش دعا کن این دفعه «بی بی زینب» من را بطلبد. (همیشه می گفت بی بی زینب) گفتم داداش از این حرف ها نزن، ان شاءا... به سلامتی برگردی، راستی کی بر می گردی؟ گفت: داداش حالا حالاها بر نمی گردم! دو روز بعد از شهادت، یکی از دوستان نزدیکش در لشکر فاطمیون که نامش محمد است با من تماس گرفت. همین که سلام کرد احساس کردم صدایش می لرزد. نمی دانم چرا اما با خودم گفتم برای برادرم محمد اتفاقی افتاده؟! دیدم سکوت کرده و چیزی نمی گوید. صدایم را بلند کردم و داد زدم که محمد بگو برای داداش محمدم اتفاقی افتاده؟ یک لحظه بغضش ترکید، بین گریه هایش حرف می زد، حالم دست خودم نبود، دیگر متوجه نمی شدم چه می گوید اما برادرم دیگر قرار نبود پیش ما باشد. او به آرزویش رسیده و ما را تنها گذاشته بود... خبر شهادت را ٤ ماه توی دلم نگه داشتم وقتی دوست و همرزم برادرم ١٣٩٥/٠٢/١٨ خبر شهادت محمد را به من داد، به دلیل این که «محمد» در منطقه ای شهید می شود که دست داعش بود ونیروهای ما نتوانستند پیکرش را به عقب برگردانند خبر شهادتش، چهار ماه بعد به طور رسمی اعلام شد. اگرچه هنوز هم پیکر او بازنگشته اما با پیگیری های زیاد دوستان و همرزمانش، آن ها پس از چهار ماه یک روز به خانه ما آمدند و خبر شهادت محمد را به طور رسمی اعلام کردند. تا آن روز، یعنی چهار ماه، مجبور بودم این خبر را نزد خودم نگه دارم. البته بعد از یک ماه برای این که بتوانم همدردی برای خودم بیابم و کمی از غصه ام را با او شریک شوم، به برادرم جعفرآقا خبر شهادت محمد را دادم. خان طومان در آتش بس بود اما ... دوست و همرزم برادرم محمد، ماجرای شهادت را این طور برایم روایت کرد: «منطقه خان طومان در فروردین ٩٥ در آتش بس بود و مقرر شده بود دو طرف تا زمان مشخصی تهاجم نداشته باشند اما متاسفانه این دشمن وحشی، آتش بس را نقض می کند و در یک موقعیت که محمد برای بازگرداندن تعدادی از نیروها با تویوتا به جلو می رود در محاصره دشمن قرار می گیرد و به طرف او شلیک می کنند و به شهادت می رسد. » دلداده حضرت زهرا(س) بود محمد خیلی به حضرت زهرا(س) ارادت داشت. در یکی از روزهای آخرین مرخصی اش که با شهادت حضرت فاطمه(س) مصادف شده بود، مراسم عزاداری در مسجد محله مان، مسجد امام حسین(ع) برپا بود. آن شب توسط سپاه پیکر یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس را که قرار بود فردای آن روز تشییع شود، برای وداع به مسجد محله ما آوردند. این خاطره را هیچ وقت فراموش نمی کنم. من، محمد و مسئول آن مراسم جلوی در ورودی مسجد ایستاده بودیم. وقتی پیکر آن شهید گمنام را آوردند، برادرم محمد از مسئول مراسم خواهش کرد قبل از این که پیکر را به داخل مسجد و مراسم ببرند، اجازه بدهد فقط پنج دقیقه با این شهید همان کنار خیابان و داخل خودروی پیکان وانت خلوت کند.