⭕️ عباس موزون، مجری برنامه "زندگی پس از زندگی"، در یک پست اینستاگرامی اعلام کرده که «تاکنون هزاران نفر اعلام کردهاند که تماشای این برنامه موجب انصراف آنها از خودکشی شده» و از مخاطبان خواسته که اگر تجربه مشابهی دارند زیر همین پست اعلام کنند.
#عذاب_خودکشی
آیت_اللهی_در_کاباره❗️
👌امر به معروف جالب امام موسی صدر♨️
🍃لبنان به عروس خاورمیانه معروفه ، انواع و اقسام فساد هم توش هست ، امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که خیلی تو مردم محبوب بود یه روز کاملا ناگهانی وارد یک کاباره شد ، همه مشغول میگساری بودند ، یدفه همه تا او را دیدند دست و پای خودشون و گم کردند اما در میان تعجب همه سید هم پشت میز میکده نشست و به خدمتکار گفت برای من هم مشروب خوب بیاورید ، سکوتی به آنجا حاکم شد اما او شوخی نمیکرد و جدی گفت پس چرا وایسادی ؟ خدمتکار رفت با حالت شرمندگی یه پیاله مشروب آورد گذاشت جلوی سید ، همه با تعجب بهش نگاه میکردن که چی میشه که ناگهان سید یه تیکه جگر از گوشه عبایش دراورد و انداخت تو لیوان مشروب ، و به صحبت با جوانها ادامه داد ، بعد مدت خیلی کمی جگر بسیار کوچک شده بود و انگار تو مشروب حل شده بود ، ناگهان سید برنامه اصلیشو شروع کرد ، و گفت رفقا اسلام برا همین میگه مشروب نخورید ، ببینید این مشروب با این تیکه جگر چی کار کرد ، دقیقا همین ضرر رو به بدنتون میزنه ...
🍃او همیشه این مدلی نهی از منکر میکرد ، البته این مدل نهی از منکر خیلی هنر میخواست و هزینه داشت و ممکن بود مورد تهمت ها واقع بشی اما او میدونست تو جایی که سبک زندگی ها کاملا غربی شده باید یکمی با جوانها همراه شد بعد حرف اصلیتو بزنی ، این جوری بود که همه بهش میگفتن مسیح لبنان و بزرگ و کوچیک مریدش بودن...
📚به نقل از حجت الاسلام زائری
رفیقی خوبه ؛
که بویِ دنیا نده ...
رفیقِ شفیق ما باشید
چه در دنیا و چه در عقبی
#دو_رفیق_دو_شهید
#شهید_ابراهیم_احمدینژاد
#شهید_علیرضا_حیدرینژاد
عاقبتمون شهدایی🌤
🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
رفیقی خوبه ؛ که بویِ دنیا نده ... رفیقِ شفیق ما باشید چه در دنیا و چه در عقبی #دو_رفیق_دو_شهید #شهی
.
دو دوست ، یک پرواز ، یک بازگشت🕊
"با هم رفیق بودند. خیلی. همیشه باهم بودند. ابراهیم بی سیمچی بود و علی رضا هم کنارش.
خیلی باهم رفیق بودند. آن قدر که بین بچهها معروف شده بودند و انگشت نما!
آن روز، آخرین روزهای خرداد ماه داغ خوزستان بود. عراق به منطقه فکه حمله کرده بود و ما برای مقابله با آن رفته بودیم. آن روز، ابراهیم و علی رضا کنار هم نشسته بودند و در حال و هوای خود.
تا متوجه شدم، دوربین را از جیب درآوردم. تا خواستند عکس العمل نشان دهند، عکس گرفتم. خندیدم و به شوخی و جدی! گفتم:
- چه رفقای باحالی … این عکس رو ازتون گرفتم که ان شاءالله بزنم روی حجله شهادت هر دوتون!
و آنها فقط خندیدند.
چند ماه بعد، دی ماه ۱۳۶۵، در سرمای استخوان سوز شلمچه، اولین شبهای قدر عملیات کربلای ۵، "ابراهیم احمدی نژاد" و "علی رضا حیدرنژاد"، از بس که با هم رفیق بودند و دوست جدا ناشدنی، در نبرد سخت با تانکهای دشمن به شهادت رسیدند و … پیکر مطهر هر دوی شان کنار هم بر خاک شلمچه ماند تا اینکه تیر ماه ۱۳۷۴ جسم استخوانی علیرضا برای خانواده بازامد ولی همچنان از ابراهیم خبری نیست.
👤 حمید داودآبادی
شهید مفقودالجسد "ابراهیم احمدینژاد" متولد: ۱/۱۱/۱۳۴۶ شهادت: جمعه ۲۶/۱۰/۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ در شلمچه. یادبود: بهشتزهرا (س) قطعهی ۲۹ ردیف ۶۱ شمارهی ۱۵
شهید "علیرضا حیدرینژاد" متولد: ۱/۱/۱۳۴۶ شهادت: پنجشنبه ۲۵/۱۰/۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ در شلمچه. خاکسپاری: دوشنبه ۲/۵/۱۳۷۴ مزار: بهشتزهرا (س) قطعهی ۵۳ ردیف ۱ شمارهی ۱۲۰
"روحشانشاد باصلوات"
⁉️مساله( )
ابتدای زمان پرداخت زکات فطره چه زمانی است؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیت الله خامنه ای:
بعد از اثبات حلول ماه شوال مىتوان آن را کنار گذاشت.
✍آیت الله سیستانی:
ابتدای زمان وجوب پرداخت زکات فطره بنابر مشهور شب عید فطر است.
✍آیت الله مکارم:
روز عید است.
#روزه
#فطریه
#ابتدای_فطریه
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄. .
⁉️مساله( )
مقدار واجب پرداخت زکات فطره چه میزانی هست؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیات عظام(آیت الله خامنه ای و سیستانی و مکارم):
برای هرنفر پرداخت #یک_صاع کافیست که هرصاع برابراست با #سه_کیلو_گرم است.
#روزه
#فطریه
#صاع
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
⁉️مساله( )
آیا به بچه داخل شکم مادر(جنین) زکات فطره تعلق میگیرد؟🧐
📚 پاسخ :
✍مراجع عظام(آیت الله خامنه ای و سیستانی و مکارم):
خیر به جنین زکات تعلق نمیگیرد.
#روزه
#زکات_فطره
#جنین
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
⁉️مساله( )
آیا میتوان زکات فطره رو برای فقیر کارت به کارت کرد؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیات عظام(آیت الله خامنه ای و مکارم):
اگر پول فطریه رو کنار گذاشته باشد باید همون رو به فقیر بدهد ولی اگربصورت پول نقد کنار نگذاشته،میتواند کارت به کارت کند.
✍آیت الله سیستانی:
اگر پول کنار گذاشته شده،به احتیاط واجب جایز نیست کارت به کارت کنید و باید عین پول کنار گذاشته را بپردازید،ولی اگر کنار نگذاشتید میتوانید کارت به کارت کنید.
#روزه
#زکات_فطره
#کارت_به_کارت
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
⁉️مساله( )
آیا سید میتواند زکات فطریه رو به غیر سید بدهد و یا غیرسید به سید فطریه بدهد؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیات عظام(آیت الله خامنه ای و سیستانی و مکارم):
سید میتواند زکات فطره رو هم به #سید بدهد هم به #غیر_سید
غیرسید(عام)،فقط یه غیر سید میتواند زکات فطره بدهد و به سید نمیتواند بدهد.
⭕️توجه توجه⭕️
در پرداخت زکات فطره👈 سرپرست مهم است که سید باشد یا غیرسید
#روزه
#زکات_فطره
#سید_غیرسید
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
⁉️مساله( )
پرداخت زکات فطریه به واجب النفقه(پدر و مادر و فرزندان و زوجه،اجداد،پدربزرگ و مادر بزرگ) جایز است؟🧐
📚 پاسخ :
✍آیت الله خامنه ای:
اگر فرزندان فقیر باشند، پدر و مادر باید مخارج واجب آنان را بپردازند و نمی توان چیزی از زکات فطره را بابت مخارج واجب زندگی به آنها داد ولی پرداخت زکات فطره به آنان برای مایحتاجی که تأمین آن بر پدر و مادر واجب نیست اشکال ندارد؛ و اگر پدر و مادر فقیر باشند و فرزند دارا باشد نیز حکم مسأله مانند صورت قبل است.
✍آیات عظام(آیت الله سیستانی و مکارم):
نمیتوان فطریه رو به واجب النفقه پرداخت کرد.
⭕️توجه توجه⭕️
🔹از نظر آیت الله مکارم،نوه و پدر بزرگ و مادر بزرگ،واجب النفقه نیستند ولی بهتر است فطریه به آنها ندهند
🔹خانم نمیتواند فطریه رو به پدر و مادر بدهد چون واجب النفقه اش محسوب میشوند ولی👈 اگر این خانم نانخور شوهر محسوب شود و فطریه اش برعهده شوهر باشد،داماد میتواند فطریه خودش و نانخورهایش(زن و بچه)رو به پدر و مادر زنش بدهد چون پدر و مادر همسر نانخور،داماد نیستند
#روزه
#زکات_فطریه
#واجب_النفقه
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
هرشب از کانال عموکتابی یک داستان برای فرزندان دلبندتون🌙
🎤باصدای بانومریم نشیبا ⏰
دوستان سلام
قصهگویی مهارتهای شنیداری کودک را تقویت میکند
قصهگویی برای کودک میتواند وسیلهای باشد تا کودک بتواند زمان بیشتری را صرف گوش کردن کند و همین طور آنچه را گوش فرامیدهد، بفهمد. در نتیجه میتوان انتظار داشت قدرت تمرکز شنیداری کودک نیز افزایش یابد.
#هرشب یک قصه
برای فرزندان عزیزتون☺️❤️
167-HarkariRahiDareh-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.25M
#قصه_شب
💠 هر کاری راهی داره
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
👈عموکتابی | مربی تربیتی🌱
https://eitaa.com/joinchat/2468741149Ce4e515064e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کلیپ قشنگ ببینید😊😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به رگبار بستن زائران امام رضا (ع) توسط حکومت آخوندی
#طنز😂
انهدام کانون ضد امنیتی توسط پاسداران گمنام امام زمان اطلاعات سپاه آمل
سرهنگ عابدین داغمه، فرمانده سپاه ناحیه آمل:
🔹به دنبال برخی اقدامات ضد امنیتی در شهرستان آمل، سربازان گمنام امام زمان ارواحنافداهدر سازمان اطلاعات سپاه کربلا طی انجام اقدامات فنی و اطلاعاتی، موفق به شناسایی عوامل کانون شورشی وابسته به سازمان تروریستی منافقین در این شهرستان شدند.
🔹این افراد با رسانههای اصلی این سازمان تروریستی همکاری داشته و ضمن انجام اقدامات ضدامنیتی، با تهیه ویدیوهای مختلف در جریان اغتشاشات و فراخوانهای اخیر، با تهیه مواد آتش زا و کوکتول مولوتوف، برخی از اموال عمومی و خصوصی را تخریب و مقرهای نظامی را مورد هدف قرار دادند.
🔹فرماندهی سپاه ناحیه آمل همچنین با اشاره به این که عوامل مذکور و مرتبط با تروریستهای منافقین قصد داشتند اقداماتی را در مناطق حساس شهر آمل عملیاتی کنند که سرانجام توسط سربازان گمنام اطلاعات سپاه بازداشت شدند./ایرنا
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠
🩸 بِسمرَبِّالشُهَداوَالصِدیقینً🩸
🍃چلّه سیزدهم🍃روز سی و هشتم 🍃
✨هدیه به شهید محسن اسحاقی✨
🗓️ دوشنبه ١٤٠٢/٠١/٢٨
🌹زيارت آل یاسین و 📿 ١٠٠ مرتبه ذکر شریف یونسیه (لا اله الا اَنتْ سُبحانَکَ اِنّي کُنتُ مِنَ الظالِمينْ) 🌹
1️⃣برای سلامتى وتعجيل درفرج حضرت وليعصر عج🤲
2️⃣سلامتی رهبرعزیزمان وسربازان گمنام امام زمان🤲
3️⃣خوشبختی وعاقبت بخیری جوانانمان
4️⃣ آمرزش امواتمان🤲
5️⃣وبه نیت حوائج دوستان عزیزمون🤲
6️⃣شفای مریضان ورفع مشکلات جمیع مومنین ومومنات🤲
7️⃣حفظ کشورعزیزمان دربرابردشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین🤲
🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
🌱 قُربَةً اِلَی اللّٰه 🌱
🌷لیست اسامی شهدا🌷
🍃 ((چله ی سیزدهم ))🍃
١_شهید حضرت محمد مصطفی (ص) 🌴
٢_ شهیده خانم فاطمه زهرا (س) 🌴
٣_شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 🌴
٤_شهید علی حاتمی🌴
٥_شهید محمد جواد رسولی🌴
٦_شهید حسین ناجی🌴
٧_شهید عبدالله نوری🌴
٨_شهید بهنام محمدی 🌴
٩_شهید رضا پناهی🌴
١٠_شهید قربانعلی شرف خانلو🌴
١١_شهیده زینب کمایی 🌴
١٢_شهید محمد رضا ارفعی🌴
١٣_شهید علی خلیلی 🌴
١٤_شهید قنبر قنبرزاده🌴
١٥_شهید حسن اکبری🌴
١٦_شهید احمد جلالی نسب🌴
١٧_شهید محمد بابایی🌴
١٨_شهید حاج عبدالله نوریان🌴
١٩_شهید حسین اوجاقی🌴
٢٠_شهید حمید شمائلی🌴
٢١_شهید محمد حسن طاهرنژاد🌴
٢٢_ حضرت خدیجه (س) 🌴
٢٣_شهید جواد سالم 🌴
٢٤_شهید عباس آسمیه🌴
٢٥_شهید مرتضی سعيد نژاد🌴
٢٦_شهید علیرضا حمامیان🌴
٢٧_شهید حضرت امام حسن(ع) 🌴
٢٨_شهید ولی الله چراغچی🌴
٢٩_شهید سید محمد باقر صدر🌴
٣٠_شهید سید مرتضی آوینی 🌴
٣١_شهیده صديقه رودباری🌴
٣٢_شهید علیرضا کريمی 🌴
٣٣_شهید حضرت علی (ع) 🌴
٣٤_شهید احمد دباغ🌴
٣٥_شهید رضا چراغی 🌴
٣٦_شهیدعلی اکبردهقان توران پشتی🌴
٣٧_شهید رضا رضائیان🌴
٣٨_شهید محسن اسحاقی🌴
٣٩_شهید حسین ملا حیدری
٤٠_شهید هادی کجباف
دکمه ای که باعث شناسایی شهید اسحاقی شد/ زندگی نامه
شهید محسن اسحاقی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که پس از فرار از اسارت، دوباره اسیر شده و با شکنجه بعثی ها به شهادت می رسد.
محسن اسحاقى، فرزند احمدعلى در سال 1339 در شهرستان بابل ديده به جهان گشود. خانواده اسحاقى در شهر فريدونكنار از توابع شهرستان بابلسر زندگى مى كردند. پدر او كشاورز بود و از اين راه امرار معاش مى كرد. مادر محسن خانم عذرا تندرست در كنار خانه دارى با خياطى به بهبود وضع معيشتى خانواده كمك مى كرد.
پيش از تولد محسن، مادرش كه به گفته خود، هميشه رو به قبله مى خوابيد شبى در خواب ديد كه خانمى با پوشش سياه و روسرى سفيد به همراه آقايى بالاى سر او نشسته اند و او را به بجاى آوردن دو ركعت نماز شكر و همچنين خواندن چند سوره از قرآن نظير كوثر ترغيب مى كنند.
محسن، دوران كودكى را در داخل منزل و در كنار مادر خود سپرى كرد. او نسبت به كودكان هم سن و سال خود متواضع تر و آرامتر بود. به تدريج با رسيدن به سنين بالاتر تحصيل در مكتب خانه و نزد ملاّ را تجربه كرد. سپس به دبستان رفت و دوره ابتدايى را با موفقيت به پايان رساند. در اين سنين همبازي ها و دوستان خود را از ميان افراد بزرگتر انتخاب مى كرد و كمكم كه بزرگتر شد با روحانيون، معلمان و اساتيد و بچه هاى درسخوان معاشرت داشت. هرگز زير بار حرف زور نمى رفت. دوره راهنمايى را در مدرسه اسدى فريدونكنار به پايان رساند و در همين سنين به پدرش در كار كشاورزى كمك مى كرد. به گفته مادرش از دوران كودكى هميشه با وضو بود و بر سر زمين زراعت نيز با وضو حاضر مى شد و به كار و تلاش مى پرداخت.
با آغاز نهضت اسلامى ايران در سال 1357 در عنفوان جوانى به عرصه فعاليتهاى سياسى پا نهاد و با حضور مستمر در جريان انقلاب از جمله حضور در راهپيمايي ها و پخش اعلاميه، تحصيل را نيمه تمام رها كرد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى در درگيري هايى كه براى سركوبى احزاب سياسى و منافقان و مخالفان انقلاب صورت مى گرفت شركت فعال داشت.
با آغاز جنگ عراق عليه ايران، با نخستين پيام امام خمينى به فكر رفتن به جبهه افتاد و در 15 مرداد 1359 به مريوان اعزام گرديد.
در همين سالها همسر مورد علاقه خود را برگزيد و با خانم اشرف السادات ميردرويش كه در بسيج مشغول به فعاليت بود، در مراسمى ساده و بى تكلّف در حالى كه شخصاً خطبه عقد را قرائت كرد، پيمان ازدواج بست.
خانم اشرف السادات ميردرويشى در اينباره مىگويد:
پانزده روز پس از ازدواج بار ديگر به فكر رفتن به جبهه افتاد از او درخواست كردم اندكى صبر كند تا چند ماه از ازدواج ما بگذرد، اما در جواب گفت: «اين از واجبات دين ماست و در مقابل باطل و ناموس مملكت بايد از هر چيزى گذشت.»
در سال 1361 دخترش به دنيا آمد كه نام او را معظمه نهادند. اين فرزند به شدت مورد علاقه و محبت پدر بود.
اما اين علاقه و محبت مانع از حضور ديگر باره وى در جبهه ها نشد. در مدت كوتاه از حضور در پشت جبهه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و از بازاريان و كسبه تجهيزات و وسايل مورد نياز رزمندگان را جمع آورى و به جبهه ارسال مىكرد.
در سال 1363 فرزند دوم او محمدحسن به دنيا آمد. اسحاقى از همان دوران كودكى فرزندان خود را به معاشرت با علما و روحانيون مذهبى تشويق مى كرد تا ايمان و وارستگى را در فرزندان خود تقويت كند.
بر حفظ حجاب، متانت و قرائت نماز شب تأكيد بسيار داشت. با وجود حضور مستمر و پيگير در جبهه هاى جنگ تحميلى خطاب به همسر خويش مى گفت: «شما يك زن عادى نيستيد، و همسر يك پاسدار هستيد و بايد نمونه و اسوه باشيد»
او خطاب به پدران و مادران رزمندگان گفت:
اى پدران و مادران! افتخار كنيد كه فرزندانتان در صف اسلام در راه خدا مى جنگند در اين دنيا هرگز نبايد به جاه و مقام اكتفا كرد زيرا اگر مقام و مسئوليت ها ماندنى بود، به من و شما نمى رسيد پس دل به مال دنيا نبنديد كه نابود مى شويد.
محسن اسحاقى با تشكيل يگان دريايى لشكر 25 كربلا در سال 1363 به عنوان فرمانده يگان آبى - خاكى محور برگزيده شد و در آبهاى هور، اروند و جزيره مجنون رشادتهاى فراوانى را از خود نشان داد.
اسحاقى با شركت در عمليات هاى گوناگون نظير فتح خرمشهر و كربلاى 4 و 5، والفجر 8 (فتح فاو) چندين بار مجروح شد، در جريان عمليات والفجر 8 در سال 1365 از ناحيه گوش، سينه و كمر در اثر گاز شيميايى و موج انفجار مجروح شد. در 23 دى 1365 نيز تركشى به صورت وى اصابت كرد. وى پيش از آغاز عمليات فاو و پيش از آخرين اعزام به جبهه به خانواده اش گفته بود در خواب ديدم چند روز ديگر مهمان شما هستم و در حالى كه مى خنديد به آنان گفت: «اين چند روز از من خوب محافظت كنيد.»
رامي گت آقازاده در بيان خاطرهاى از شهادت محسن مى گويد:
بعد از بازديد عكس را كه از من يادگارى گرفته بود مشاهده كردم و اطمينان پيدا كردم كه خود محسن است. ولى سؤال اين بود، او كه در فاو اسير شده چرا در شلمچه پيكرش را يافته اند؟
در هنگام دفن وارد قبر شدم و خواستم دستانش را جابه جا كنم كه متوجه شدم دستانش با سيم برق به طور ماهرانه اى بسته شده است. آنجا بود كه متوجه شديم او اسير بوده و بعد از فرار از بصره در شلمچه مجدداً به اسارت درآمده و به طرز فجيعى بعد از شكنجه به شهادت رسيده است اكنون اين سيم برق هنوز به عنوان يك سند زنده در اختيار همسرش است.
جنازه سردار شهيد محسن اسحاقى پس از سى و پنج ماه و چهار روز حضور در جبهه در مزار شهيد بهشتى شهرستان فريدونكنار به خاك سپرده شد. از شهيد اسحاقى دو فرزند به نامهاى معظمه و محمدحسن بر جاى مانده است.
يكى از برادران او در بيان خاطره اى مى گويد:
روزى من و او از اهواز به سوى هفت تپه مى آمديم. مقدارى از مسير را من رانندگى كردم و مقدارى او، در همين حين گفت: ما سه نفر يعنى حميدرضا نوبخت، حاج حسين بصير و خودم قول و قرار گذاشته ايم كه به شهادت برسيم.
حامى گت آقازاده يكى از همرزمان او در بيان خاطره اى مى گويد:
بعد از موفقيت در عمليات والفجر 10 پس از استراحت كوتاهى از شهرستان بابل به اتفاق جمعى از همرزمان عازم جنوب و مقر لشكر 25 كربلا در هفت تپه شديم. طى يك تماس تلفنى متوجه شديم كه محسن اسحاقى و سيد مصطفى گلگون در فاو هستند. به همسر محسن اطلاع دادم كه خبر آمدنم را به او بدهد. هنگام اذان صبح بود كه همسر اسحاقى از خانه سازمانى زنگ زد و گفت: «ديشب محسن منزل آمد و الان عازم فاو است و شما به اتفاق نيروها عازم فاو شويد.» به سرعت نيروها را تجهيز كردم و عازم منطقه فاو شدم. به نهر ابوفلفل رسيدم و به سنگر فرماندهى رفتم و محسن را ديدم كه پشت بىسيم ناراحت نشسته است. گفتم چه شده؟ گفت: «ديشب عراقيها به مواضع بچه ها حمله كردند.» در حين صحبت، صداى فرمانده لشكر - مرتضى قربانى - به گوش رسيد: «محسن محسن محسن!» مرتضى محسن اسحاقى حضور من و نيروها را اعلام كرد. سوار قايق شديم و از نهر گذشتيم و وارد رود وحشى اروند شديم و شهر فاو را غمزده ديديم، دود همه جا را گرفته بود و تا آن موقع فاو را به اين مظلومى نديده بودم. به موقعيت ستاد لشكر در شهر فاو واقع در حوالى جاده امالقصر رفتيم و بعد از توجيهات خط توسط فرمانده لشكر عازم خطوط اول شديم. با وجود آن كه مهمات كمى در اختيار بود اسحاقى به عنوان فرمانده تا اذان صبح مهمات را بر دوش نهاد و كيلومترها پياده آن را براى نيروها آورد. اين حركت او روحيه خيلى زيادى براى نيروها بود. صبح شد. صداى غرش تانكها و هلي كوپترهاى دشمن به گوش مى رسيد، خبر رسيد در مورد مهمات مشكلى نداريم چون ديشب تا صبح محسن اسحاقى براى ما مهمات آورده بود كه براى من هم يك روحيه خوبى بود. حركت رزمندگان گردان عاشورا مقدار كمى مانع پيشرفت عراقيها شد. تماس من با محسن اسحاقى كاملاً قطع بود از جناح چپم كاملاً محاصره شده بوديم. با يك درگيرى شديد و تن به تن كه با حضور فرماندهان ارشد لشكر انجام شد، دشمن متوقف شد. سرداران و فرماندهان سپاه به اتفاق فرماندهان لشكر، آرپىجى به دست، يكى يكى تانكها را شكار مى كردند. اسحاقى از نفرات آخر بود كه فقط مى خواست آتش دشمن را خفه كند تا ديگران راه خروج داشته باشند او به همراه يكى از همرزمان آقاى اباذرى و بعد از محاصره فاو به دست دشمن اسير شد و با توجه به اين كه دشمن او را شناسايى كرده بود ما اطمينان داشتيم كه يا به شهادت مى رسد يا از اسارت فرار مى كند. از طريقى فيلم هاى گرفته شده از تلويزيون عراق اسارت اسحاقى و چندتن ديگر از همرزمان براى ما مشخص شد.
در جريان حمله عراق به فاو در سال 1367 كه منجر به از دست رفتن اين شهر شد، اسحاقى براى آخرين بار به جبهه رفت و فرماندهى يگان دريايى لشكر 25 كربلاى مازندران را به عهده گرفت، دو روز از آخرين اعزام نگذشته بود كه خبر مفقود شدن وى به خانواده اش ابلاغ شد. او به همراه يكى از همرزمان خود آقاى اباذرى در كنار اروند نشسته بود كه نزديك شدن نيروهاى عراقى اباذرى با داشتن جليقه نجات موفق به عبور از اروند شد اما او به اسارت نيروهاى بعثى درآمد. محسن اسحاقى بعد از گذشت پنج روز الى ده روز از اسارت دوازده نفر از اسراى ايرانى را آماده فرار كرد. آنان شبانه نگهبان عراقى را به قتل رساندند و از بصره به مرز شلمچه رسيدند، اما در اين مكان بار ديگر به اسارت نيروهاى بعثى درآمدند. نيروهاى عراقى با ضربه تفنگ، سر، جمجمه و دندان هاى وى را شكستند و پاى راست او را بدون آن كه شلوارش پاره شود قطع كردند و پس از شكنجه بسيار در تاريخ 28 فروردين 1367 گلوله خلاص را بر قلب او شليك كردند و او را به شهادت رساندند.
هفت ماه پس از شهادت محسن اسحاقى، گردان انصار پيكر او را در مرز شلمچه در تاريخ 23 آبان 1367 كشف كرد در شرايطى كه قابل شناسايى نبود. چون جنازه قابل شناسايى نبود مى خواستند آن را جزء شهداى گمنام ثبت كنند كه ناگهان همسر او به خاطر آورد كه شلوار اسحاقى سه دكمه داشته و دكمه وسطى را به هنگام عزيمت او به فاو از پيراهن خود كنده و به شلوار شوهر دوخته است. به اين ترتيب همين دكمه منجر به شناسايى پيكر شهيد محسن اسحاقى گرديد.