eitaa logo
🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
339 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
244 فایل
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ شروع ختم بیست و هشتم ١٤٠٤/٠٢/١٨ هر روز تلاوت یک حزب از کلام الله مجید ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ ارتباط با ادمین @Admin2shohada @Admin1shohada لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 !! 🌷دوستش می‌گفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت. محمدحسین عادت داشت موقع سینه‌زنی پیراهنش رو در بیاره شور می‌گرفت تو هیئت، می‌گفت برا امام حسین کم نذارین. حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد. روز عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت:... 🌷و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت. کی گفته ما دیوونه حسینیم؟! کاملاً هم آدمای عاقل با شعوری هستیم. عاقلانه عاشق حسینیم. به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا شهید بشه. بلافاصله اطاعت می‌کرد. توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر می‌گرفت و طرح می‌ریخت و ولایت پذیری اعضاء براش اولویت داشت. 🌹خاطره ای به یاد شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی ❌️❌️ خودمونیم؛ ما چه‌کاره‌ایم؟!!
🌷 🌷 صبح بود که زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم، پسر آقای اسماعیلی پشت در بود. به من گفت: به منزل افشردی نمی‌رید؟ تا این را گفت، دلم هری ریخت پایین. با نگرانی پرسیدم: این وقت صبح! مگه چه خبره؟ او خیلی آرام، خبر شهادت غلام‌حسین را به من داد. به روح شهید قسم، متوجه نشدم از خانه‌ی خودمان تا منزل آن‌ها را چه طوری رفتم. نمی‌دانستم چطور باید با مادر بزرگوارش روبه‌رو شوم. وقتی رسیدم، در خانه باز بود. وارد اتاق شدم. خواستم فریاد بزنم، اما دیدم مادرش به من گفت: الحمدلله! الحمدلله! الحمدلله! که بچه‌ام به آرزوش رسید. بچه‌م آرزوی شهادت داشت. نمی‌خواست تو بستر بیماری از دنیا بره. او سزاوار شهادت بود و حیف بود شهید نشه. این‌قدر این مادر محکم و با ابهت بود که حتی وقتی او را برای دیدن فرزندش به پزشکی قانونی بردند، با دیدن پیکر پاک و مطهر غلام‌حسین، شروع کرد با او حرف زدن و اصلا گریه نکرد. دست نوازش به صورت غلام‌حسین می‌کشید و می‌گفت: عزیزم! شهادت گوارای وجودت، برای ما افتخار آفریدی. خدا تو رو لایق دونست که به این فیض عظیم نایل اومدی، مبارکت باشه. پدر شهید نیز، چنین حالاتی را داشت و به هیچ عنوان اظهار عجز نمی‌کرد. 📚به نقل از زهرا رضایی‌مقدم، کتاب من اینجا نمی‌مانم
🌷 .... 🌷حاج حسن؛ پدر غلامعلی همیشه می‌گفت: من این زندگی و همه بچه‌هایم را مدیون امام کاظم (ع) هستم. همه بچه‌ها به خصوص غلامعلی. وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می‌گیرد. حالش طوری وخیم می‌شود که وصیتنامه‌اش را می‌نویسد و می‌گوید برای مراسم ختمش لپه آماده کنند. می‌گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: بلند شو برو دعای کمیل. گفتم: می‌بینید که نای بلند شدن ندارم. آقا فرمودند: بلند شو. من شفائت را از خدا گرفته‌ام. تو زنده می‌مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود. پرسیدم: مگر شما که هستید؟ فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم. 🌹خاطره ای به یاد مداح و شاعر اهل بیت شهید معزز غلامعلی جندقی رجبی 🔰 شهید غلامعلی جندقی رجبی، همان رفیق حاج سعید حدادیان است که در نوحه معروف «یاد امام و شهدا»، او را شاعر و نوحه‌خوانی معرفی می‌کند که هرگاه دل، یاد آن ایام را می‌کند و از های و هیاهوی دنیا به تنگ می‌آید، شعرهایش را زمزمه می‌کند: این رفیقم غلامعلی، نوحه خونه، روضه خونه/ وقتی دل بابات می‌گیره؛ شعرای اونو می‌خونه.... ✅ یکی از شعرهای زیبا و ماندگار شهید غلامعلی: قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا.... ‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄