eitaa logo
دنانیوز
252 دنبال‌کننده
3هزار عکس
945 ویدیو
14 فایل
◾دنانیوز حنجره ی عدالتخواهان و تریبون مستضعفین در سراسر عالم است www.Denanews.ir آدرس سایت؛ ◾پیشنهاد، انتقاد و تبادل:
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️خداحافظ ای داغ بر دل نشسته ✍ارسلان جلال‌فرد ۹۹/۱/۱۰ مصادف با چهارمین سالگرد محمدجواد عزیز ♦️ساعت چهار بامداد مورخ ۹۵/۱/۱۰ زنگ تلفن به صدا درآمد. پریدن از خواب رحیل صبحگاهی همان، و انتظار خبری ناخوش‌آیند همان. - نترس جواد کمی بدحال شده، آوردم بیمارستان امام سجاد(ع). ♦️در کوتاه‌ترین زمان ممکن خودم را رساندم، از شدت سوز درون به خود می‌پیچید. نگاهی عاطفی به پدر کرد و گفت: چرا این وقت شب عمو را به بیمارستان کشاندی. از سر عقل ناقص خود فکر کردم آپاندیس جواد مشکل‌ساز شده است‌، خوش‌و‌بشی کردم و دلداری دادم، مگر می‌فهمیدم و یا قبول می‌کردم که دارم دلی به وسعت ایران و حتی فراتر از کشور را که به او دل داده بودند از دست می‌دهم. ♦️گویا این دنیای فانی تحمل قلب پاک، رئوف و مهربان محمدجواد را ندارد و تصمیم دیگری دارد. ساعت ۷ صبح شد با تاکید ایشان به محل کار خود رفتم ولی پی‌درپی تماس می‌گرفتم و جویای احوالش می‌شدم. نزدیک ظهر بود که گفتند به قسمت مراقبت‌های ویژه قلب منتقل گردید! چطور می‌شود جوانی ورزشکار، پرتحرک و پرانرژی و بدون هیچ‌گونه بیماری زمینه‌ای، مشکل قلبی داشته باشد؟ ♦️انگار مسئله جدی‌تر از آن است که من فکر می‌کنم، اوضاع سخت‌تر و گویا اجل نزدیک‌تر شده آشفتگی، نگرانی و ترس در وجود اعضای خانواده، بستگان، فامیل و دوستان جواد نمایان می‌شد و هرکس به فکر خود نظری ارائه می‌داد و عده‌ای هم دعا می‌کردند، غافل از آنکه مصلحت خداوند بر چیز دیگری است و تصمیم عزرائیل همان! ♦️به سراغ خانم دکتر متخصص قلب رفتم و سوال کردم، گفتند وضعیت خوب نیست، ولی بازهم ناامید نشدم و سوسویی از امید را در دل خود تقویت می‌کردم، ناگهان دو نفر از دوستان محمدجواد از شیراز خود را به بیمارستان رساندند، گویا پیوند عاطفی، دوستی و برادری که با هم گره زده بودند بسیار محکم است. آقای کریمی مدام مواردی را پیگیری و تلفن می‌زد، پریشان حالی و نگرانی در چهره‌اش موج می‌زد و بی‌تابی می‌کرد، فکر کنم حرف آخر را دکتر به ایشان زده بود. ♦️کم‌کم موجی از حضور فامیل نسبی و سببی و دیگر آشنایان و دوستان در بیمارستان نمایان می‌شد، بعد از مدتی برای بار دوم از دکتر سوال کردم، گفتند: کاری از دست ما ساخته نیست. انگار دنیا روی سرم آوار شد، برای مدت کوتاهی بیهوش شدم و در راهروی بیمارستان افتادم. به خود که آمدم هرجا و به هر که نگاه می‌کردم ماتم گرفته بودند. فراموش نمی‌کنم وقتی دیدم پدر محمد جواد سر روی کتف دکتر دهراب‌پور گذاشته، نه توان ایستادن دارد و نه پای رفتن. ♦️آنطرف یکی دوتا از اعضای خانواده را با برانکارد به سمت اورژانس حرکت می‌دادند. برای لحظه‌ای تصویری از آنچه درباره واقعه کربلا شنیده بودم در ذهنم مرور شد، بخصوص که دیدم "زینب" مادر محمدجواد شجاعانه به پدر محمدجواد می‌گفت :مصیبت جواد ما که از مصیبت حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام بالاتر نیست و دلداری می‌داد. ♦️خدایا برما چه گذشت مصیبتی عظمی، داغی سنگین، از دست دادن تک دانه‌ای رعنا، جوانی زیباروی، خوش‌صورت و خوش‌سیرت. گزافه نگفته‌ام اگر بگویم جواد ما دانشمندی بود ناشناخته که گویا در مسیر زندگی خود پابه‌پای دانشمندان و بزرگان و مسئولین کشوری و لشکری حرکت می‌کرد، طرح می‌داد، برنامه می‌داد‌، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری می‌کرد و هر جا نیاز بود، تشر می‌زد و جلو می‌گرفت بدون از اینکه بخواهد دیگران متوجه شوند و صرفا برای رضای خدا و خدمت به مردم با شعار و کمک به جامعه که بعدا در کلیپ‌های بازمانده از ایشان، قضایا روشن شد و حقیقت امر هم همین بود که هیچ کدام از اعضای خانواده در سطح وسیعی از زیبایی‌هایی که محمدجواد خلق کرده بود، اطلاع نداشتیم اگرچه رفتار و کردار و خلق‌وخوی ایشان برای همه ما روشن و مایه‌ی افتخار و مباهات بود. ♦️در هر شکل مشیت‌ الهی بر آن شد تا در ایامی که سراسر موجودات عالم، حتی جمادات و نباتات در شادی و شعف بخاطر زیبایی‌های طبیعت به سر می‌برند و طبیعت هم، سفره‌ی هزار رنگ خود را به بهترین شیوه گسترانیده تا پذیرای سیزده‌به‌در مهمانان خود باشد، اکنون ما پیراهن عزا بر تن کرده و با کوهی از غم و اندوه تدارک لازم را می‌بینیم تا فرزند دلبند خود را در دل طبیعت برای همیشه جای دهیم. ♦️و اما در پشت این حادثه تلخ و سنگین سوالی چند وجهی ذهنم را به خود مشغول ساخته و آن اینکه آیا این اتفاق همان مشیت الهی است که در بالا به آن اشاره شده است و یا در راستای فعل و انفعالاتی که در خانواده به وجود آمده است صرفا آزمون الهی بوده است؟! و یا نه، همان که اکثر اذهان عمومی برآن باورند که دست بشری در کار بوده تا به واسطه‌ی نبوغی که در جهت مسائل سیاسی و تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های کشوری در جسم و جان جواد تجلی یافته بود، بر آن شد تا دست انتقام گرفته شود، و شاید هم نه بلکه به زبان ساده و محلی بگویم، اصلا چشم خورد چراکه این مورد هم ریشه علمی دار