eitaa logo
شهدایی🥹🥹
727 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
3 فایل
اینجــا‌یہ‌نفر‌هسٺ‌ڪہ‌نزاره‌🥺 احسآس‌تنہایـے‌کني اینجــاحرف‌‌از‌‌رفاقتــہ❤️ #برادرشهید‌م بابک نوری کپی حلاله به شرط اینکه صلوات برای شهدا بفرستین شروع خادمی.1403/2/17 @MZmmmmz : آیدی مدیر ناشناسمون https://eitaa.com/joinchat/3223323503C7348c57498
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین حافظ قران بود ، به قرآن علاقه زیادی داشت در دانشگاه امام حسین در مسابقات حفظ مقام اول را کسب کرده بود. _ شهید حسین معزغلامی _
🌿و سلام بر برادر آسمانی دستی که از ما گرفته ای رها مکن ✨ طُ شـــــدے آرامشــــــم♡ برادرشهیدم🥹🥹🥹
چقدرخوبه‌بتونےبا‌نوع‌رفتنت؛ کلےآدم‌روبہ‌خودشون‌بیارے🌱♥️:)))! [°شھیدآرمان‌علی‌وردے°] سعی کن زیبا بری...! رفتن رو همه بلدن..! 🕊
وصیت نامه شهید محسن حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه‌الشریف و جنگ باکفار بخصوص«اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است....🚀🧘‍♀
🤲🏼دل من گم شد، اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا ع✨ و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش به ملاقات رضا ع...💔 قلبم🥹🥹🥹
بابڪ اگر میدید ڪسی توان مالے رفتن بہ ڪلاس زبان نداره براشون ڪلاس انگلیسی و عربی میگذاشت.📚 بیشتر سعے میڪرد بہ بچہ ها کمک کنہ، تحقیق میڪرد افراد نیازمند روپیدا ڪنه وازنظر درسی وآموزشی بہ اون هاکمک کنہ معلم خیلی خوبی برای بچہ های محل و کسانی کہ دوستانش معرفی می کردن بود ،وقتی به ڪسی قول میداد کہ تایم برای آموزش داشتہ باشہ،🕰 تمام سعی اش رو میڪرد ڪہ بد قول نشہ اگر فڪر میڪرد نمیتونہ تایم داشتہ باشہ اصلا قول نمیداد چون دوست نداشت بد قول بشہ. براش مهم نبود ڪہ چقدر زمان میگذره. میزان یاد دهی براش اهمیت داشت🌝💛
به یاد شهدا سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ اکثر دانشجویان مخالف بودن! بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. همه دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن!به جز فرزند شهیدی که سالها منتظر پدرش بود:))
چشمان شهدا به راهیست که از خود به یادگار گذاشته اند... چشمان ما به روزی ست که با آنــــان روبه رو خواهیم شد به امید آنکه... شرمنده نباشیم🌛✨ برادرشهیدم🥹🥹🥹
سلام چشم حتما میزارم☺️☺️☺️