eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱 پيامبر صلى الله عليه و آله: زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى ‏اش براى شب زنده ‏دارى و از روزهاى كوتاهش براى روزه دارى بهره مى ‏گيرد. (وسائل الشيعه، ج 7 ص 302، ح 3) صلی‌الله‌علیه‌وآله ‌@dghjkb
🌴شهيد مرتضي عمراني‌پور تولد به سال 1348، شهادت به سال 1365 در شلمچه: «بار پروردگارا، چنين احساس مي‌کنم که تا به حال هيچ‌گونه سنخيّتي با ائمه (ع) نداشته‌ام. لذا از تو مي‌خواهم که در آخرين لحظات عمرم پهلوهايم بشکند، صورتم نيلي شده، از بازوانم درد بکشم و در سينه‌ام احساس  سوزش کنم تا که لااقل جسدم با معصومين شباهتي داشته باشد.» *منبع:تبيان گردآوري:صغري بلوچي @dghjkb
🍀🍀🍀🍀🍀 هی داد می زنیم که از تو نشانه نیست یک روز می رسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است،و یا که شکایت است آقا ببخش اگر غزلم عاشقانه نیست 🍃سلام مولایم مهدی جان @dghjkb
شرح دعای ندبه_37.mp3
12.84M
۳۷ ✨ منتظر کسی‌ست که؛ ۱. آینده را بشناسد ۲. برای ساخت آینده برنامه ریزی کند ۳. شروع به ساخت آینده کند. و برای بکار بستن این سه، باید دو اصل را در زندگی خود پیاده کند... کدام دو اصل و چگونه باید آن‌ها را بکار ببندد؟ @dghjkb
گاه گاهی با نگاهی حال مرا خوب کن... خلوت این قلب تنها را کمی آشوب کن... @dghjkb
🏴کرامات حضرت فاطمه(س) در جبهه ها در قرآن کریم برای بعضی از اولیاء و بندگان شایسته خدا مقام کرامت اثبات شده است، مانند آیه شریفه: «هر وقت زکریا داخل محراب عبادت مریم می شد، رزقی را نزد او می یافت. (به او) می فرمود: ای مریم! این (غذا) از کجا آمده است؟(مریم) پاسخ می داد: از نزد خداست.» (آل عمران. 37) کرامت هر چیز، نفیس و عزیز شدن آن است. لغویان در معناى کرم آورده‌‏اند کرامت در مقابل (هوان) و حقارت است. علامه طباطبایى (رضوان لله تعالى علیه) مى‌‏فرمود: کرامت معادل دقیق فارسى ندارد و براى بیان آن باید از چند لفظ استفاده کرد آن ‏گاه مى‏‌فرمودند اگر انسان به مقامى برسد که عبودیت محض پیدا کند و حاضر نشود در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید، مى‌‏توان گفت که به مقام کرامت رسیده است. کلام ایشان را این‏گونه مى‌‏توان تبیین کرد انسان هر چه به عبودیت محض نزدیک‏تر شود، به همان مقدار، از حقارت رها مى‌‏شود و به کرامت مى‌‏رسد. در زیارت جامعه، ائمه (ع) به عنوان اصول و ریشه‌‏هاى کرامت معرفى شده‌‏اند (و أصول الکرم) زیرا تمام خیرات و برکات موجود در نظام هستى، اعم از برکات مادى و معنوى، به وساطت آن ذوات مقدس افاضه مى‌‏شود (إن ذُکر الخیرُ کنتم أَوّلَه و أصلَه و فرْعَه و معدِنه و مأواه و مُنتهاه). ما در طول تاریخ وقایع زیادی را شنیده ایم که حکایت از نظر خاص ائمه روی محبین و شیعیانشان دارد. در روزهای هشت سال دفاع مقدس این امر به وضوح در بین مردم چه رزمندگان و چه کسانی که عزیزی را رهسپار جبهه ها کرده بودند دیده می شد. تا جایی که فرمانده هان، نیروها و حتی خانواده ها به این امر اعتقاد داشتند. شهید مجید زینلی فرمانده گردان ابالفضل العباس(ع) لشکر 41 ثار‌الله(ع)  قبل از عملیات «کربلای 4»، که برای نیروهای گردان صحبت می‌کرد، می‌گفت: اگر می‌خواهید توی عملیات موفق باشید و فاطمه زهرا(س) شب عملیات به فریادتان برسد، نماز شب را ترک نکنید ما از نظر نظامی در برابر عراقی‌ها چیزی نیستیم، پس همین نماز شب‌ها و توسل به ائمه(ع) است که ما را پیروز می‌کند.  می‌گفت: هر چه داریم،‌ از فاطمه زهرا(س) داریم. «دیروز ظهر که من در اثر خون ریزی زیاد ، عطش شدید داشتم به حضرت زهرا- سلام الله علیها- متوسل شدم و از ایشان کمک خواستم و صدایشان زدم تا از حال رفتم و در همان حال صدای یک نفر آمد که می گفت: این قمقمه کنار توست ، چرا از آن آب نمی خوری؟ من از دیروز به برکت عنایت حضرت زهرا- سلام الله علیها- از این قمقمه آب می خورم.» زینب سیفی بخش فرهنگ پایداری تبیان @dghjkb
یا همسر شهید برونسی نقل می کردند که هر زمان که شهید برونسی در منطقه بودند ما مشکلی نداشتیم . وقتی این موضوع را با ایشان در میان گذاشتم گفتند شما را به امام رضا (ع) سپرده ام . و زیاد است از این قبیل کرامات و توجهاتی که ائمه اطهار در این زمینه ها داشته اند . آنچه پیش روی شماست گوشه ای از کرامات حضرت صدیقه طاهره (س) در طول جنگ تحمیلی است : • تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت. گردان ما زمین گیر شد و نمی دانم چرا بچه ها حرف شنوی نداشتند؛ همان بچه هایی که می گفتی برو توی آتش، با جان و دل می رفتند! جور خاصی شده بودند، نه می شد بگویی ضعف دارند، نه می شد بگویی ترسیدند، هیچ حدسی نمی شد بزنی. هر چه براشان صحبت کردم، فایده نداشت. اصلاً انگار  چسبیده بودند به زمین و نمی خواستند جدا شوند. هر کار کردم راضی شان کنم راه بیفتند، نشد. سرم را بلند کردم رو به آسمان و توی دلم نالیدم که: خدایا خودت کمک کن. از بچه ها فاصله گرفتم. اسم حضرت صدّیقه (سلام الله علیها) را، از ته دل صدا زدم و متوسل شدم به وجود شریفش. زمزمه کردم: خانم، خودتون کمک کنین، منو راهنمایی کنین تا بتونم این بچه ها رو حرکت بدم، وضع  ما رو خودتون بهتر می دونین. یقین داشتم حضرت تنهام نمی گذارند، اصلاً منتظر عنایت بودم؛ توی آن تاریکی شب و توی آن بیچارگی محض، یک دفعه فکری به ذهنم الهام شد. رو کردم به بچه ها. محکم و قاطع گفتم : دیگه به شما احتیاجی ندارم! هیچ کدومتون رو نمی خوام؛ فقط یک آرپی جی زن از بین شما بلند شه با من بیاد، دیگه هیچی نمی خوام. زل زدم به شان. لحظه شماری می کردم یکی بلند شود. یکی بلند شد، یکی از بچه های آرپی جی زن. بلند گفت: من می آم. نگاهش مصمم بود و جدی. به چند لحظه نکشید، یکی دیگر، مصمم تر از او بلند شد. گفت: منم می آم... تا به خودم آمدم، همه ی گردان بلند شده بودند. سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم. پیروزی مان توی آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. عنایت امّ ابیها (سلام الله علیها) باز هم به دادمان رسیده بود. (شهید برونسی) بغض گلویم را فشرد.شب جمعه بود با ناراحتی به خواب رفتم .در عالم خواب بانوی مجلله ای،به سویم آمد،باورم نمی شد ،به نظرم آمد حضرت زهرا سلام الله علیها را زیارت می کنم .خودش بود، جذبه معنوی اش چنان بود که با سنگینی خاصی لفظ مادر بر زبانم جاری شد. وقتی گفتم :مادر.در جواب شنیدم:من مادرت خواهم بود به یک شرط! عرض کردم:چه شرطی؟ فرمود:به شرط آن که پیمان ببندی جنگ و جهاد در راه خدا را هیچگاه ترک نکنی. خواستم چیزی بگویم که آن بزرگوار از نظرم ناپدید شد. (شهید فاضل دهکردی فرمانده گردان یازهرا تیپ44قمربنی هاشم) • مادر شهید بسیجی؛ حمید شیخ الاسلامی ـ که از سادات رضوی می باشد ـ می گوید: قبل از شهادت حمید، شبی در خواب دیدم که خواهر مرحومم با حالتی بسیار آشفته و پریشان آمد. خیلی از حالت او نگران شدم و به او گفتم: آبجی! چی شده؟ چرا این قدر پریشانی؟ خواهرم در جواب به من گفت: آبجی جان! شهادت حمید را مادرمان امضا کرده است! • همراه نیروهای عراقی مشغول جست و جو بودیم. فرمانده این نیروها دستور داده بود در ظرفی که ایرانی ها آب می خورند، حق آب خوردن ندارند. هم کلام شدن با ایرانی ها خشم این افسر را در پی داشت. روزی همین افسر به من التماس می کرد که تو را به خدا این سربند رو امانت به من بده. من همسرم بیماره، به عنوان تبرک ببرم. براتون بر می گردونم. روی سربند نوشته شده بود «یا فاطمه الزهرا(س)» داخل یک نایلون گذاشتم و تحویلش دادم. اول بوسید و به چشماش مالید. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسید و به سینه و سرش کشید و تحویلمون داد. از آن به بعد سفره غذای عراقی ها با ما یکی شد. سر سفره دعا می کردیم، دعا را هم این افسر عراقی می خواند: «اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» زینب سیفی بخش فرهنگ پایداری تبیان @dghjkb
شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک می ریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه ها خداحافظی می کنم چرا که خوابی دیده ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می کنم و آن اینکه: در خواب بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیه) را دیدم که فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد همین چهار راهی که در منطقه عملیاتی بدر (پد)فرود هلی کوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره می رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانم تا وقتی که به سوی خدا پرواز کنم و بالاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتی که گفته بود، به زیبایی تعبیر شد. • بعد از عملیات بیت المقدس و پاتک های عراق من و [سردار] شهید رمضان علی عامل تصمیم گرفتیم جهت آوردن مجروحین اقدام کنیم. لذا با تعدادی از نیروهای داوطلب دو گروه تشکیل دادیم ؛ یک گروه به سرپرستی شهید عامل و یک گروه به سرپرستی بنده (کریمی) و بعد از اذان صبح راه افتادیم. در حین جستجو یکی از برادران صدا زد: این جا یک مجروح است. خیلی از آن رزمنده خون رفته و بی حال بود. تا بلندش کردیم گفت: یک لحظه صبر کنید قمقمه ی من کجاست؟ گفتم: حالا قمقمه چه ارزشی دارد؟ اما ایشان اصرار کرد. من قمقمه را برداشتم ، در آن هوای گرم پر از آب سرد بود با این که جلد هم نداشت! جریان را از خودش پرسیدم، گفت: «دیروز ظهر که من در اثر خون ریزی زیاد ، عطش شدید داشتم به حضرت زهرا- سلام الله علیها- متوسل شدم و از ایشان کمک خواستم و صدایشان زدم تا از حال رفتم و در همان حال صدای یک نفر آمد که می گفت: این قمقمه کنار توست ، چرا از آن آب نمی خوری؟ من از دیروز به برکت عنایت حضرت زهرا- سلام الله علیها- از این قمقمه آب می خورم.» به هر حال من قمقمه را با چفیه ی خودم ، زیر شکم آن برادر مجروح بستم و او را به عقب بردیم. وقتی به سنگر کمین رسیدیم ، شهید عامل آن جا بود. پرسید: چرا این قدر دیر آمدید؟ من جریان را گفتم. بعداً هر چه گشتم قمقمه را پیدا نکردم. از همه پرسیدم، اما هیچ کس خبر نداشت. شهید عامل پرسید: حالا از آن آب خوردید؟ گفتم: نه، می خواستم بیاورم پشت خط که همه با هم بخوریم.به هر حال همه متأسف شدیم. بعد شهید عامل به من گفت: آقای کریمی! من می خواهم بروم، شاید قمقمه را پیدا کنم ، حالا اگر می توانید با من بیایید. من قبول کردم. هوا روشن شده بود. من و شهید عامل همان مسیر را برگشتیم تا جایی که همان برادر مجروح را پیدا کرده بودیم. جای قمقمه و خونی که از او رفته بود بر روی شن ها مانده بود. شهید عامل کمی از خاک آن جا را در دستمالش ریخت و گفت: این هم تبرک است! زینب سیفی بخش فرهنگ پایداری تبیان   @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴ما عـــشق را پــشت در ایـن خـــانه دیدیم زهــرا در آتش بود حـــیدر داشت می سوخت سلام الله علیها @dghjkb
♨️نمازشب در سیره شهدا 💠شهید علی حیدری؛ 🔸شهید علی حیدری اهل مراقبت و محاسبه نفس بود،او هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت می کرد دوست نداشت در این شرایط از خودش بی‌خود می شد و متوجه اطرافش نبود، او فقط و فقط در محضر دوست بود . 🔸همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود برای اقامه نمازشب.می‌گفت؛ وقتی توی جمع هستی خدا می‌گوید این سرش شلوغ است ولی وقتی تنها باشی خدا می آید سراغت. [نماز شب در تاریکی و خلوت قرار داده شده است تا جذب رحمت الهی و همنشینی با خدا مشهود باشد]. نماز شب یادتون نره @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام: ‌‌ خداوند روزىِ شما را تضمين كرده و به عمل فرمان يافته‌ايد. پس، طلبِ روزىِ تضمين شده، نبايد براى شما مقدّم بر اعمال واجب باشد. نهج البلاغه : خطبه ١١٤ ‌‌ علیه‌السلام @dghjkb
صبحگاهی 🍃🍃 ✨بار الها... 🍃یاریم کن که هر روزم به لطف ✨و توفیق تو بهتر از روز قبل باشد 🍃نه برداشت منفی کنم و ✨نه کلام منفی بر زبان بیاورم 🍃و نه نا سپاسی کنم.. ✨خداوندا... 🍃نگذارکه از تو فقط نامت را بدانم ✨و تنها مشق کردن اسمت را 🍃به یاد داشته باشم ✨بارالها... 🍃همواره در من جاری باش ✨همانگونه که خون 🍃در رگهایم جاری است 🌱آمین یا رب‌العالمین.. @dghjkb
🌿🌿 حضـرت ‌مـٰادر.. دستم را به ‌پرچمت ‌میگیرم'! شبیه ‌رزمنده‌ها که دلشـٰان‌ گرم‌ بود.. به ‌سربنـد یـٰا زهـرا"سلام‌الله‌علیها"... ‌ 🌱گرمای دست مادر گرم‌ می‌کند ‌یخ دنیا را..... @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️واقعیت شهید سلیمانی در بیان رهبر انقلاب 🔹 روایت قابل تامل رهبرانقلاب از سیره حاج قاسم سلیمانی در سیاست داخلی کشور؛ انقلاب و انقلابی گری خط قرمز او بود @dghjkb
🌱صد وصیت‌نامه شهدا وصيت نامه شهيد محمد علي ياري بسم رب الشهداء و المستضعفين و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احيا عند ربهم يرزقون چنين مپنداريد كه آنها كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند..... با درود رهبر انقلاب امام خميني و با سلام به مردم ستم ديده شما مردمي كه سالها زير چكمه هاي ابرقدرتها دست و پا مي زديد و به لطف الهي و رهبري امام خميني انقلاب كرديد چقدر شهيد داديد و چقدر مجروح؟ حالا بايد از خون شهيدان و معلولين پاسداري كنيم.متوسل به خدا شويم تا عمر امام را تا ظهور حضرت مهدي (عج) طولاني بگرداند از شما مردم تقاضا مي كنم مبادا باعث شكست انقلاب شويد مبادا بگذاريد اين گروههاي به اصطلاح طرفدار خلق ضربه اي به انقلاب و به اسلام وارد كنند... سخني با خانواده ام : سلام به پدر و مادر عزيزم پدر و مادر شما آرزوهايي براي من داشتيد و سالها منظتر بوديد كه مرا در زندگي خوب و شرافتمندانه اي ببينيد ولي من زندگي بهتر را انتخاب كردم و آن جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان اسلام است من راه را ادامه خواهم داد تا سر حد شهادت شما از اينكه فرزندي در راه خدا داديد بايد خوشحال باشيد كه توانستيد امانت خدا را نزد خدا برگردانيد شما مي دانيد چقدر مادرها جوانهاي خود را در راه خدا داده اند و باز هم بايد بدهند.... سخني با خواهران و برادران اميدوارم شما هم مثل برادران و خواهران شهيد داده ديگر باشيد و از اينكه برادر خودتان را در راه خدا داده ايد خوشحال باشيد و افتخار كنيد كه فقط در راه خدا داديد اميدوارم خدا به شما هم صبر بدهد برادرانم شما هم به جبهه برويد و اسلام را زنده نگهداريد..... *پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران"نویدشاهد" ۱۹ @dghjkb
🌱می‌شود‌ یاد‌ تو را‌ کرد‌ و کمی گریه‌ نکرد؟! به‌ خـدا‌ بعد‌ تو‌ این‌ دل‌ به کسی‌ تکیه نکرد... @dghjkb
✨✨ 🔘اولین بار در خط شیر نماز شب او را دیدم نیمه شب در کنار یک بوته مشغول شده بود گلوله های سرخ رسام از بالای سرش عبور می‌کرد 🔹اما او آرام و مطمئن مشغول راز و نیاز بود نماز کامل و طولانی خواند و بعد هم در حالت سجده بود تا اذان صبح ... 🔸به راستی مصطفی مصداق این کلام نورانی بود که زاهد شب شیر روز است. نماز شب یادتون نره @dghjkb
YEKNET.IR - monajat - hafteghi - 1400.09.11 - narimani.mp3
4.76M
با (عج) 🍃به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی 🍃به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی 🔴مرجع رسمی های روز @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱امام صادق علیه السَّلام می‌فرمایند: حقیقت بندگی آن است که: بنده در آنچه خداوند به او داده است مالکیتی بر خود نبیند و آن را در جایی که به او امر کرده است به مصرف رساند‌. بنده برای خود تدبیر نکند و توکل‌ او کاملا به خداوند باشد. بنده تمام مشغولیت‌اش به اموری باشد که خداوند عزّوجلّ به او فرمان داده است که آن را انجام دهد، و یا از انجام آن او را بازداشته است. همانا این نخستین درجه پرهیزکاران است. مشکاة الانوار علیه‌السلام @dghjkb
🌿شهيد مسعود صالحي محل تولد ملاير به سال 1347، محل شهادت شلمچه به سال 1366. «خدايا، بگذار در معرکه نبرد حق با باطل عاشقانه بتازم و طاغوت و شيطان را بر زمين بيندازم. بگذار پروانه وار به دور شمع وجودت بگردم و بسوزم تا قيد و بند را ببرم و آزادانه در معرکه حيات جولان دهم. بگذار، با شمشير بران شهادت سکوت تاريخ را بشکنم..... . بگذار از جاذبه مادي، خود را آزاد کنم.» *منبع:تبيان گردآوري:صغري بلوچي @dghjkb
☘ما زمزمه حضور را مي فهميم 🍀معناي زلال نور را مي فهميم ☘از بس که به داغ انتظارت مانديم 🍀اي باوردل! ظهور را ميفهميم . . . 🌴«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» @dghjkb