eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵8 ذی الحجه، آغاز قیام امام حسین (ع) از مکه به سوی عراق؛ هشتم ذی الحجه سال 60 هجری روزی مهم در تاریخ اسلام است چرا که در این روز امام حسین (ع) پس از انجام اعمال عمره مکه را بسوی عراق ترک کردند و قیام حسینی آغاز شد. 🔹مهمترین اتفاقات تاریخی روز هشتم ذی الحجه را با هم مرور می کنیم :  🔸 ایراد خطبه توسط امام حسین(ع) در مکه 🔸 ورود "عمرو بن سعید" به مکه 🔸 گفت‌وگوی "ابن زبیر" و امام حسین(ع) در مکه 🔸 تبدیل حج به عمره مفرده از سوی امام حسین(ع) 🔸 خروج امام حسین(ع) از شهر مکه 🔸 گفت‌وگوی مجدد "محمدبن حنفیه" با امام حسین(ع) 🔸 نامه امام(ع) به بنی‌هاشم 🔸 دیدار و گفت‌وگوی ملائک و جنیان با امام حسین(ع) 🔸 درگیری "یحیی بن سعید" با امام(ع) 🔸 قیام مسلم بن عقیل(ع) در کوفه *باشگاه خبرنگاران @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح کامل وقایع روز 8 ذی الحجه سال 60 هجری : امام حسین (ع) به همراه یاران با وفایش، از روز هشتم ذی‌الحجه، مکه را به مقصد کوفه ترک کرده و راهی صحرا شدند تا در بیعت با کوفیان، راه ناتمام امیرالمومنین (ع) را به سرانجام برساند. روزی که سید و سالار شهیدان، حج خود را نیمه تمام گذاشت و در راه رضای خدا و اعتلای اسلام به سوی سرنوشتی نامعلوم به حرکت در آمد. امام حسین (ع) پس از دریافت نامه مسلم بن عقیل و احساس خطر از دژخیمان یزید، احرام حج خود را به عمره تبدیل کرد و پس از انجام مراسم عمره از احرام بیرون آمد و در روز سه شنبه روز ترویه (هشتم ذی‌الحجه سال ۶۰ ه. ق‌) پس از شصت و پنج روز اقامت در مکه به اتفاق حدود ۸۶ مرد از شیعیان و دوستان و خانواده خود از مکه بیرون آمده و به سوی عراق حرکت کرد. از سوی دیگر خبر ارسال نامه‌های مردم کوفه و دعوت از امام حسین (ع) برای آمدن به آن شهر یزید را نگران ساخت و پس از مشورت با مشاوران خود تصمیم گرفت تا «نعمان بن بشیر» را از حکومت کوفه معزول و «عبیدالله بن زیاد» حاکم بصره را با حفظ سمت به حکومت کوفه منصوب کند. عبیدالله پس از دریافت فرمان یزید مبنی بر انتصاب وی به حکومت کوفه به اتفاق تعدادی از همراهانش به صورت مخفیانه وارد کوفه شد تا ضمن آزمایش واکنش مردم و میزان علاقه آنان به امام حسین (ع)، رهبران مخالفان یزید را شناسایی نماید. مردم کوفه که با استبداد شدید عبیدالله بن زیاد مواجه شدند، به تدریج مسلم را تنها گذاشته و از بیعت خود عقب نشینی کردند. مدتی بعد، پس از شناسایی محل استقرار مسلم، ایشان از خانه مختار به خانه «شریک بن اعور» رفت. شریک چند روز بعد درگذشت و مسلم به خانه «هانی بن عروه‌» رفت. اما عبیدالله که به وسیله جاسوسان خود از مخفی گاه مسلم و ارتباط او با یاران و هوادارنش مطلع شده بود، هانی را احضار و پس از شکنجه زندانی کرد. همین که خبر دستگیری و زندانی شدن هانی در شهر منتشر شد، مسلم دانست که دیگر درنگ جایز نیست و باید از نهان گاه بیرون آید و جنگ را آغاز کند. پس جارچیان خود را فرستاد تا مردم را آگاه سازند. نوشته‌اند از۱۸  هزار تن که با او بیعت کرده بودند چهار هزار تن در خانه هانی و خانه‌های اطراف گرد آمده بودند. مسلم آنان را به دسته‌هایی تقسیم کرد و هر دسته‌ای را به یکی از بزرگان شیعه سپرد. دسته‌ای از این جمعیت به قصر ابن زیاد روانه شدند، ولی ابن زیاد موفق شد آن مردم بی تدبیر را با ایجاد اختلاف و استفاده از حربه تهدید متفرق سازد. نتیجه این شد که در شامگاه آن روز جز سی تن با او نماندند. چون نماز مغرب را خواند. یک تن از یاران خود را همراه نداشت. مسلم چون نماز شام را خواند و خود را تنها دید در کوچه‌های کوفه سرگردان شد، در حالی که گروه زیادی در جست‌وجوی وی بودند، تا سرانجام زنی به نام «طوعه‌» که از شیعیان علی (ع) بود او را درون خانه برد و پناه داد. اما شب هنگام پسر وی از وجود مسلم در خانه مطلع شد و به مأموران عبیدالله خبر داد. همین که ابن زیاد پناهگاه مسلم را دانست، «محمد اشعث‌» را با شصت یا هفتاد تن برای دستگیری وی فرستاد. مسلم پس از درگیری با مأموران ابن زیاد ونشان دادن رشادت‌ها و شجاعت‌های بسیار مجروح و دستگیر شد و در روز نهم ذی‌الحجه سال ۶۰ هجری قمری به همراه هانی به دستور ابن زیاد به شهادت رسید. امام حسین (ع) در مسیر خود از مدینه به کربلا ابتدا به منزل «ذات عرق» رسید که در ذات عراق «بشر بن غالب اسدی‌» که از عراق می‌آمد با سید الشهدا ملاقات کرد و از اوضاع عراق باخبر شد. در همین منزل بود که فرزدق رسید و سئوال کرد: یا ابن رسول الله در موقع حج چرا عجله کردی؟ امام پاسخ داد: اگر من شتاب نمی‌کردم در مکه مرا دستگیر می‌کردند و با ریختن خون من در خانه خدا احترام کعبه را از بین می‌بردند. آن گاه حضرت از اوضاع کوفه و عراق سؤال کرد، فرزدق پاسخ داد: دل‌هایشان با تو و شمشیرهایشان علیه‌توست‌.» *باشگاه خبرنگاران @dghjkb
سپس کاروان امام از ذات عراق به سمت «حاجز» (که وادی است در مکه که مردم کوفه و بصره برای رسیدن به مدینه از این راه می‌روند و منزل و فرودگاه حجاج است) حرکت کرد. در این منزل بود که امام نامه‌ای به اهل کوفه نوشت (و آن در واقع پاسخ نامه مسلم بن عقیل بود) و خبر حرکت امام و همراهانش از مکه به سمت عراق به اهالی اطلاع داده شد و سپس حسین (ع) نامه را به «قیس بن مسهر صیداوی‌» داد تا همراه عبدالله بن مقطر به کوفه برساند. قیس و همراهش چون به قادسیه رسیدند، جاسوسان عبیدالله آنان را شناسایی کردند، و «حصین بن نمیر تمیمی‌» را دستگیر کرد و چون قیس نامه را خورده بود و حاضر به افشای متن نامه نشد، به دستور ابن زیاد او را از بالای ساختمان دارالاماره کوفه به پایین پرتاب کردند و به شهادت رسید. امام و همراهانش سپس از حاجزبه «عیون‌» آمدند (و آنجا فرودگاه زوار بصره بود که در آن گودال‌هایی وجود داشت که آب در آن‌ها جمع شده بود.) در این محل «عبدالله بن مطیع عدوی‌» به حضور امام رسید و امام را از عزیمت به کوفه منع کرد. امام در پاسخ فرمود: «احترام به خدا و رسول (ص) و قریش و عرب به این است که من زیر بار زور نروم» و حرکت کرد. سپس کاروان امام از عیون‌، به منزل «حزیمه‌» رسید و یک شب در این منزل اقامت گزید و آن گاه راهی «زرود» از منازل معروف بین مکه و کوفه شدند. در این محل امام با «زهیر بن قین بجلی‌» که عازم سفر حج بود، ملاقات کرده و زهیر سرانجام به حسین (ع) پیوست. بنا به نوشته پاره‌ای از منابع در همین منزل امام از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و تغییر کوفه مطلع شد. بسیار نگران و پریشان حال شد و با صدای بلند گریست. در هر حال حسین (ع) چون از کشته شدن مسلم و هانی و نیز قتل دو پیکی که به کوفه فرستاده بود، مطلع گشت، همراهان خود را فرا خواند و چون می‌خواست ذمه مردم همراهش را از تعهد، آزاد سازد به آنان گفت: «خبر جان‌گدازی به من رسیده است، مسلم وهابی کشته شده‌اند. شیعیان ما را رها کرده‌اند. حالا خود می‌دانید، هر که نمی‌خواهد تا پایان با ما باشد، بهتر است راه خود را بگیرد و برود» گروهی رفتند این گروه مردمی بودند که دنیا را می‌خواستند، گروهی هم ماندند و آنان مسلمانان راستین بودند. پس از حرکت از «زرود» امام و همراهانش هنگام غروب به سرزمین «ثعلبیه‌» رسیدند. به نوشته برخی منابع «عبدالله بن سلیمان‌» و «خدری بن مشعل‌» و احتمالاً «عبدالله بن سلیم‌» و «المنذری بن مشعل‌» که پس از پایان مراسم حج قصد داشتند خود را به امام برسانند در بین راه با مردی از قبیله بنی اسد روبه رو شدند و از وی اوضاع کوفه را پرسیدند، گفت‌: من بیرون نیامدم‌، مگر شاهد قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروه بودم‌. دیدم کشته آن‌ها را در بازار روی زمین می‌کشیدند. آنان پس از ملاقات خود را به کاروان امام رسانیده و از آن حضرت خواستند که از این سفر منصرف شود، ولی امام نپذیرفت و فرمود: قضای الهی جاری می‌شود و من‌مامورم به این سفر بروم‌. پاره‌ای از منابع هم برخورد امام حسین (ع) و فرزدق را در این محل می‌دانند. در هر حال امام و همراهانش از ثعلبیه به طرف منزل «شقوق‌» حرکت کردند. در این محل هم امام با مردی که از کوفه می‌آمد، برخورد کرد و از وی خبر حوادث کوفه را گرفت‌. *باشگاه خبرنگاران @dghjkb
در این منزل امام جنایات بنی امیه و کشتار اصحاب پیامبر (ص) و دوستان علی (ع) را برای حاضران متذکر شد. سپس کاروان امام و همراهانش در منزلی به نام «زباله‌» وارد شد. در این سرزمین مردی خبر قتل «قیس بن مسهر صیداوی‌» را داد و باز هم امام در حالی که بسیار متأثر بود، در جلسه‌ای که تشکیل داد، همراهان خود را در جریان حوادث قرار داد و از آنان خواست هر که می‌خواهد برگردد. سپس قافله از زباله حرکت کرد تا به منزل «بطن العقبه‌» پیش رفتند و پس از اقامت کوتاهی به طرف منزل «شراف‌» یا «اشراف‌» حرکت کردند دراین منزل شب را ماندند کاروان پس از استراحت مقداری آب برداشتند و نزدیک نیم روز راه پیمودند؛ که با سپاه اعزامی عبیدالله بن زیاد به فرماندهی «حر بن یزید ریاحی» روبه رو شدند. امام و اصحابش به سمت «ذوحسم‌» حرکت کردند. در اینجا بود که حر راه بر کاروان امام بست‌. امام فرمود: «این مردم مرا به سرزمین خود خوانده‌اند تا با یاری آنان بدعت‌هایی را که در دین خدا پدید آمده است‌، بزدایم. این نامه‌های آنهاست و دستور داد تا دعوت نامه‌های مردم کوفه را به حر نشان بدهند، حال اگر پشیمان‌اند بر می‌گردم» حر گفت‌: «من از جمله نامه نگاران نیستم و از این نامه‌ها هم خبری ندارم. امیر من‌، مرا مأمور کرده است‌، هرجا تو را دیدم، راه بر تو گیرم و تو را نزد او ببرم‌.» بدیهی است که امام حسین (ع) پیشنهاد وی را نمی‌پذیرد و او هم امام را رها نمی‌کند تا به حجاز برگردد و حتی به او اجازه نمی‌دهد که در منزلی آباد و پر آب و علف فرود آید. سرانجام پس از مذاکرات بسیار موافقت شد تا کاروان امام به راهی برود که نه به سوی مکه باشد و نه به سوی کوفه‌، تا دستور جدید عبیدالله بن زیاد برسد. در همین منزل (ذوحسم‌) بود که امام خطبه بسیار مهمی ایراد کرد و به برخی اهداف خود از قیام اشاره کردند. در گرمای ظهر امام دستور داد تا یارانش سپاهیان حر را که بسیار تشنه بود، سیراب سازند و در حالی که سیدالشهدا و همراهانش به طرف قادسیه پیش می‌رفتند، حر با لشکریانش به فاصله کوتاهی آنان را تعقیب می‌کرد تا اینکه به سرزمین وسیعی به نام «بیضه‌» رسیدند. در این منزل امام برای سپاه حر خطبه‌ای خواند وقایع را برای آنان به روشنی بیان کرد. سپس قافله مکه از بیضه وارد سرزمینی به نام «الرهیمه‌» شد. در اینجا با مردی از اهل کوفه به نام «ابوهرم‌» ملاقات کرد، و در پاسخ به سؤال وی در مورد علت خروج از مکه‌، انگیزه قیام و حرکت خود را بیان فرمودند. کاروان امام سپس به محلی به نام «عذیب‌» رسیدند و امام از اصحاب خود پرسید: راه از کدام طرف است؟ بنا به اظهار برخی از منابع، «طرماح بن عدی الطائی‌» که از کوفه آمده بود، راه را به امام نشان داد و از آن حضرت خواستند تا بازگردد. امام در پاسخ فرمود: خداوند تو را جزای خیر بدهد، اما من معاهده‌ای با این مردم و عهدی با خدا دارم که باید بدان عمل کنم‌» این سخن‌ها را گفتند و رفتند تا به منزل «قصر بنی مقاتل‌» رسیدند. در منزل قصر بنی مقاتل امام با «عبدالله بن حر جعفی‌» ملاقات کردند و از وی خواست که در این سفر همراه او باشد ولی او قبول نکرد و از امام خواست تا اسب و شمشیر او را بپذیرد. حسین (ع) دیگر اعتنایی به او نکرد. پس از حادثه عاشورا وی پیوسته تأسف می‌خورد که چرا چنان توفیق بزرگی را از دست داده است. حسین و همراهانش پس از برداشتن آب بسیار، شبانه از قصر بنی مقاتل به طرف «نینوا» (از قراء کوفه‌) حرکت کردند و صبحگاهان به این محل رسیدند. اینجا بود که قاصدی به نام «مالک بن نسر کندی‌» نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد به این مضمون برای حر آورد: «چون این نامه و فرستاده من رسید بر حسین سخت بگیر و او را جز در بیابان بی‌پناهگاه و بی‌آب فرود نیاور، من فرستاده خود را مأمور کردم که با تو باشد و او تو را رها نخواهد کرد تا مرا از اجرای اوامر آگاه سازد». *باشگاه خبرنگاران @dghjkb
💠شهید حاج سید مجتبی علمدار: باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر! یعنی نسل جدید را باشهدا آشنا کنیم. درنتیجه جامعه بیمه می شود و یار برای امام زمان "عج" تربیت می شود. @dghjkb
فردا روز عرفه ، روز بخشش گناهان و اجابت دعاست 🌺حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند امشب بخوانید 1سوره حمد 1سوره قدر 1 آیت الکرسی 3 تا توحید 7 تا صلوات 🌱خداوندا به حق این شب عزیز ⇦به حق خط خط قرآن ⇦و به حق روح پاک محمدمصطفی(ص) ⇦هیچ خانه ایی غم دار ⇦هیچ مادری داغ دیده ⇦هیچ پدری شرمنده ⇦هیچ محتاجی ستم دیده ⇦هیچ بیماری درد دیده ⇦هیچ چشمی اشکبار ✨ ⇦هیچ دستی محتاج✨ ⇦هیچ دلی شکسته ⇦و هیچ خانه ایی بی نعمتت نباشه 🌺الهی آمین یا رب العالمین...🌺 @dghjkb
عرفه، فرصتی کوتاه برای جاماندگان  «رُوی إنّ لیلة عرفة یستجاب فیها ما دعا من خیر و للعامل فیها بطاعة الله تعالى أجر سبعین و مائة سنة». در روایتی نقل شده است که شب عرفه هر دعای خیری که انسان بکند، به اجابت می‌رسد و برای کسی که در شب عرفه اطاعت الهی را بکند و اعمال صالحه انجام دهد، معادل صد و هفتاد سال اطاعت و عبادت است؛ یعنی از نظر پاداش چنین چیزی به او داده می‏‌شود. اعمال صالح برابر صدوهفتاد سال عبادت است این روایت، شکوه شب عرفه را می‌رساند. به حسب ظاهر، امشب شب عرفه است؛ بنابراین، می‏‌خواهم این مطلب را به دوستان عرض کنم که امشب را قدر بدانید! نخستین مسأله‏‌ای که در امشب بر آن تأکید شده، «دعا کردن» است و در روایت دارد: دعا کنید! دعای خیر کنید! و بدانید که این دعاها به اجابت می‌رسد. مقید باشید که امشب، مشغول غیر عبادت نباشید! مطلب دیگر اینکه مقید باشید که امشب مشغول به غیر عبادت نشوید! کاری کنید که اشتغالات کنار برود تا بتوانید به سوی عبادات و صالحات بروید! وقتی چنین معادل‌ه‏ایی هست که عبادت امشب مانند عبادت صد و هفتاد ساله است، خیلی انسان باید مراقبت و جدیت داشته باشد. این خیلی قابل توجه است، چون امشب یکی از بزرگترین فرصت‌هایی است که ما داریم. اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها درباره دعا کردن هم بگویم که در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده است که حضرت فرمودند: «أسرع الدعا نُجحاً للإجابة دعاء الأخ لأخیه بظهر الغیب»؛ سریعترین دعایی که به هدف اجابت می‏‌رسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش می‏‌کند و پشت سر او برایش از خدا خیر می‏‌خواهد؛ نه در حضورش. یعنی هر کس برای دیگری دعا کند، به سرعت به اجابت می‌رسد. «فیقول له ملک موکّل به لبّیک»؛ وقتی این شخص شروع می‏‌کند به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشته‏‌ای که برای گرفتن دعاها موکّل شده است، جواب می‏‌دهد: بله! «و لک مثلاه» یعنی این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد؛ یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب می‏‌شود. مسأله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین ـ علیه‏السلام ـ است که در حدیث آمده: خداوند پیش از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زایرین امام حسین ـ علیه‏السلام ـ نظر می‌افکند و این نظر افکندن در زمان‌های حساس و سرنوشت‌ساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر است که افضل اعمال در این زمان‌ها زیارت امام حسین (علیه السلام) است. *پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله حاج مجتبی تهرانی *بیتوته @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند: «رحمت خدا بر کسی که بین دو نفر از دوستان ما الفت ایجاد کند. ای مومنان با هم مأنوس باشید و به هم مهربانی کنید». الكافي، جلد ۲، صفحه ۳۴۵ علیه‌السلام @dghjjb
🍃اگر نفس خود را خدایی کنیم، خدا کاری می کند، که به جای تیربار و رگبار، فقط صدایت، صدای اذانت، نفس را در گلوی دشمن حبس کند و آنان را تسلیم کند.. 🌹درست مثل ابراهیم...! @dghjkb
بزرگترین سهم عرفه.mp3
7.85M
پاسخ به مهم‌ترین سؤالات پیرامون عرفه 💢 ۱ـ چرا باطن اینقدر قدرت دارد که می‌تواند تمام محرومینِ ماه رمضان را یکجا شفاعت نموده و به تطهیر برساند؟ 💢 ۲ـ چه کسانی از عرفه، بیشترین بهره را می‌برند؟ 💢 ۳ـ چرا خداوند در روز عرفه، قبل از اینکه به اهل عرفات نظر کند، به اهل کربلا نظر می‌کند؟ 💢 ۴ـ اهل کربلا، چه کسانی هستند؟ آیا منظور فقط کسانی است که در کربلا حضور دارند؟ 🎤 ※ ویژه روز @dghjkb
🍀 فریاد رسی صلوات در قبـر شبلی نقل نموده است: من همسایه ای داشتم که وفات کرد. او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد؟ گفت : ای شیخ ! هول و هراس های بزرگ دیدم و رنج های عظیم کشیدم. از جمله به وقت سوال منکر و نکیر، زبان من از کار باز ماند. با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید؟ آخر، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم. از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟ گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم. منبع : آثار و برکات صلوات ص۱۳۱ @dghjkb
﷽ * روز عرفه است* 💠پيامبر اڪرم "ص" فرمودند : خداوند در هيــچ روز به اندازه روز *عـرفـه* بندگان را از *آتش دوزخ* نمى‌رهاند! 🔹صحيح مسلم، جلد۴، صفحه۱۰۷ @dghjkb
🌾عرفه آمد ومن باز مصفا نشدم 🌾حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم 🌾همه گشتند سفید و دل من هست سیاه 🌾باز هم شکر که پیش همه رسوا نشدم 🌺روز عرفه روز دعوت عاشقانه بسوی خدا و عید قربان مبارک « الهی مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك » خدای من ، چه دارد آنکه تو را ندارد ؟ و چه ندارد آنکه تو را دارد؟ 🍃فرازی از دعای امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه @dghjkb
🔰 | اگر زن و مرد ما فرياد برمی آورد كه استقلال، ، حكومت اسلامی منظورشان آن آزادی بی بندوبار گونه نبود، هيچ ومتعهد و هيچ و متعهد خواستار آن نبود كه زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد، هيچ "قيد و بندی" نداشته باشد... ▪️ برشی از سخنان 23/11/1359 @dghjkb
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌱امام صادق عليه السلام: هر صنعتگرى براى جلب مشترى ناگزير از داشتن سه خصلت است: 1️⃣ در كارش مهارت داشته باشد، 2️⃣ در كارش امانتدار باشد، 3️⃣ و رضايت خاطر كسى را كه به او سفارش كار داده است، به دست آورد تحف العقول صفحه 322 علیه‌السلام @dghjkb
🍃با سپردن همه چیز به دستان گرم خدا، خودمان را برای روزهای بهتر آماده کنیم.... 🍃آنوقت، "زیباتر از همیشه" نفس میکشیم زیباتر از همیشه میبینیم و بهتر از همیشه زندگی میکنیم.. .... @dghjkb
💫خوشا آنان که با حق آشنایند 💫مطیع محض فرمان خدایند 💫چو ابراهیم، اسماعیل خود را 💫 فدای امر الله می نمایند... @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴کمترین نتیجه توهین به علما در همین دنیا چیست؟ ‌ 🔹آیت الله بهجت: ائمۀ ما علیهم‌السلام به علما و فقها و راویان احادیث احترام می‌گذاشتند؛ ولی ما بی‌حرمتی می‌کنیم، بدگویی می‌کنیم و…؛ غافل از اینکه کمترین سزای بی‌احترامی به آنها، بلاهایی است که در این دنیا بر انسان وارد می‌شود؛ از قبیل کوتاهی عمر، سوء عاقبت و… ‌ زمانی، شخصی با صاحب‌ جواهر به مجادله پرداخت؛ صاحب‌جواهر به او نفرین کرد و خطاب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کرد و فرمود: اگر غَرَض این شخص از این مجادله، مطلب دیگری است، از نجف بیرونش کن! و آن آقا مجبور شد پانزده سال در جای دیگر با دربه‌دری اقامت کند. شاید بعضی از اهل علم گمان کنند که اگر علما و اهل علم همدیگر را تنقیص کنند، اشکال ندارد، ولی چنین نیست؛ بلکه خطر خرده‌گرفتن بر اهل علم، بیشتر از ایراد و اعتراض به دیگران است؛ لذا انسان حتی در موارد تشخیص عدم اهلیت علما باید احتیاط کند؛ زیرا تنقیص علما خیلی مشکل است. 📚منبع: کتاب در محضر بهجت، ج۳، ص۲۶۳ ‌ @dghjkb