🔰طرح مسئله ولایت فقیه
📌هنر بزرگ امام این بوده است که حاکمیت اسلام را مطرح کردند، صیغه خاص ایشان هم برای حاکمیت اسلام، ولایت فقیه بود، انصافا ولایت فقیه مبنای بسیار مستحکمی دارد، اینکه حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام ولایت فقیه را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند ناشی از بی اطلاعی است مسله ولایت فقیه جزو مسائل روشن و واضح درفقه شیعه است.
📚 برگرفته از مبانی مکتب ولایت
✍️محتوای کار شده توسط کانال نقشه راه
#نظام_اسلامی
#مکتب_انقلاب_اسلامی
#پست_چهلم
🖇کانال نقشه راه در ایتا،گپ،تلگرام و روبیکا
@dghjkb
◾️دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟
پس از شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحاب ایشان در دهم محرم سال 61 هجری قمری، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین ماند تا آنکه در پایان روز دوازدهم محرم الحرام، قوم بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) شهدا را دفن نمودند.
در رابطه با چگونگی دفن شهدای کربلا، روایات فراوانی وجود دارد که همه روایات بر دفن شهدا توسط بنی اسد اتفاق نظر دارند اما در چگونگی آن تفاوتهایی ذکر کردهاند. شیخ مفید در کتاب ارشاد اینگونه نوشته است: «گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند، نزد اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش آمده و بر آنان نماز خواندند و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که حسین(ع) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش علیاصغر (ع) کنار پای حضرت دفن است. برای دیگر شهیدان گودالی در پایین پای حسین(ع) کنده و همگی را گردآورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی(ع) را در همانجا که به شهادت رسیده بود، سر راه غاضریه همان جایی که اکنون قبر اوست، دفن نمودند».
علاوه بر شیخ مفید، بلاذری در انساب الشراف و مسعودی در مروج الذهب نیز بر همین باورند که امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا یک روز پس از شهادت و بعد حرکت سپاهیان عمر سعد به سمت شام یعنی یازدهم محرم توسط اهل غاضریه از بنی اسد دفن شدند؛ این قول مورخان اهل سنت است و شیخ مفید در الارشاد و سید بن طاووس در لهوف و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب از مورخین و علمای شیعه هم همین قول را نقل کرده اند، با این تفاوت که شیعیان معتقداند بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) اجساد شهدای کربلا را دفن کردند.
از آنجایی که بنی اسد اهل روستایی در نزدیکی کربلا بودند و در میدان نبرد شرکت نداشتند، نمی توانستند بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان و پیکر و لباسشان شناخت کامل داشته باشد آنان را شناسایی و دفن کنند. شهدای کربلا بهجز حضرت علی اصغر که خود امام حسین (ع) آن را دفن نمود و حر بن ریاحی که نزدیکانش مانع بریدن سر از پیکرش شدند، هیچ کدام سر در پیکر نداشتند و این اتفاق، کار شناسایی شهدای کربلا را غیر ممکن میساخت و بنا بر نظر شیعه، دفن امام را جز امامی مانند خودش بر عهده نمیگیرد. با دلایل ارائه شده بر عدم امکان دفن شهدا توسط بنی اسد بدون کمک راهنما، میتوان به این نتیجه رسید که امام سجاد (ع) در دفن شهدای کربلا حضور داشتند؛ و حضور ایشان نیز باید خارج از اسباب عادی صورت گرفته باشد و این مطلب نیز به وسیله روایتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده؛ تایید میشود چراکه امام سجاد (ع) در روز یازدهم با کاروان اسرا به سمت کوفه حرکت کردند و در روز دوازدهم در مجلس ابن زیاد به روشنگری مشغول بودند تا اینکه در هنگام غروب، ابن زیاد اسرا را به زندان فرستاد؛ اینگونه برداشت میشود که امام علیه اسلام فرصتی پیدا کردند که اندکی دور از اذیت و آزار یزید قرار گیرند لذا با بهره گیری از امدادهای غیبی به دشت کربلا آمدند و بدنهای شهداء را سه روز بعد از واقعه کربلا در روز سیزدهم محرم به کمک مردان طایفه بنی اسد که با تحریک زنانشان به سوی دشت کربلا آمده بودند دفن می کنند.
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار اینگونه میگوید: «از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام درباره امامتشان گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود، پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بیآنکه دشمنان بفهمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت. امام رضا(ع) در ادامه فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.»
منابع:
الارشاد، شیخ مفید
مروج الذهب، جلد 3
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
مقتل الحسین، مقرم
بحارالانوار، مجلسی
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی
شذرات الذهب، عماد حنبلی
#دفن_شهدای_کربلا
#قبیله_بنی_اسد
@dghjkb
مقرم در کتاب مقتل الحسین (ع) نیز میگوید: چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند؛ امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. سپس امام سجاد (ع) به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد، قبری حاضر و آماده، آشکار شد و حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت: «بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم.» امام به تنهایی بیآنکه بنی اسد در این کار همراهیاش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری میکند. هنگامی که او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهای بریده گذاشت و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است، اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی، سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا.»
امام سجاد (ع) پس از آنکه اباعبدالله الحسین (ع) را دفن نمودند، بر قبر حضرت اینگونه نوشتد: «این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.» سپس به طرف عمویشان عباس (ع) رفت و خود را روی بدن مقدس او انداخت، درحالی که رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت: «پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد.» و پس از آن به تنهایی بدن مطهر حضرت اباالفضل العباس (ع) را به خاک سپرد و در پایان، دو نقطه را مشخص نمودند تا بنی اسد در یک نقطه، شهدای بنی هاشم و در نقطه دیگر اصحاب را دفن کنند، و در آخر، حر بن ریاحی توسط خویشان خود، به خاک سپرده شد.
در رابطه با سر مطهر امام حسین (ع) روایات مختلفی آمده که در برخی از آنان اینگونه گفته شده است: بنا بر مطلبی که در کتاب وسائل الشیعه آمده است، برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی از ائمه معصوم(ع)، گفته اند: سر مقدس سیدالشهدا (ع) در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرالمومنین(ع) دفن شده است. هم چنین در روایتی دیگر، ابن کثیر گفته که، یزید لعنة الله علیه سر مبارک امام را برای حاکم مدینه عمرو بن سعد فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود است. و بنا به قولی دیگر از ابن ابی الدنیا و بلاذری، سر مبارک امام حسین (ع) در دمشق دفن شده است. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل نمودند و بنا بر روایاتی دیگر، سر مبارک را به کربلا آوردند و به بدن امام ملحق نمودند.
منابع:
الارشاد، شیخ مفید
مروج الذهب، جلد 3
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
مقتل الحسین، مقرم
بحارالانوار، مجلسی
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی
شذرات الذهب، عماد حنبلی
#دفن_شهدای_کربلا
#قبیله_بنی_اسد
@dghjkb
🍃 به سوی ظهور....
گاهی که دلم آرام نمیگیرد
گاهی که هیچ چیز انسان را آرام نمیکند
گاهی باید چشمانت بارانی شود تا عطر حضورش را حس کنی...
زمانی که چشمانت بارانی شد و منظر چشمهایت را تر کرد نسیمی معطر، عطر وجودش را برایت به سوغات می آورد...
من دلتنگ مهدی فاطمه ام...
شاید منتظر واقعی نباشم
ولی دلتنگِ مهدی فاطمه ام
الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـرَج
@dghjkb
امام حسين عليه السلام :
زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد:
چگونه ايد؟
آنها مى گويند:
اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم
و مى گويند:
از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش:
و او را سوگند مى دهند و مى گويند:
ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.
بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14
#امام_حسین علیهالسلام
@dghjkb
🍃یاد سهراب بخیر،
گفته بود؛
قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب،
دور خواهم شد از این شهر غریب!
🌾آه ای رزمنده!
قایقت جا دارد؟!
که نجاتم دهی از، اين گرداب...؟!
@dghjkb
🌱این قافله با همسفران می گذرد
ای قافله دار کربلا صبر کن که قافله پیرجماران دارد می آید.
این قافله ما فریاد می زند که حسین جان ما مثل تو وارد جنگ شدیم.
حسین جان مظلومانه به ما تحمیل کردند
اما حسین جان ما مثل تو جنگ را تمام می کنیم و امروز بسیجی های جان بر کف که خودت شاهد آن ها هستی این را آن چنان با صفای قلب و خلوص نیت می گویند که هر آن لحظه عشق تو در سینه و سر دارند.
#شهید_علی_اکبر_معقول
بنیاد شهید و امور ایثارگران نویدشاهد
@dghjkb
💠آیت الله جوادی آملی :
اگر انسان در روز قیامت(با شفاعت یا توبه در دنیا یا....) وارد بهشت شود؛
و درآنجا از نعمات بهشتی ها متنعم باشد،
ولی زمانی درخواست کند که میخواهم امام حسین علیه السلام را ببینم و درجواب بگویند:
شما ( به خاطر کم بودن اعمال شایسته در دنیا) در مرتبه و جایگاهی نیستید که حضرت سیدالشهدا علیه السلام را ببینید؛
چنین بهشتی برای
انسان از جهنم بدتر است!
✨گوهر معرفت
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پیشگویی شهید اندرزگو دربارۀ امام خامنه ای و ظهور امام زمان(عج) (م)!!!
#شهید_سیدعلی_اندرزگو
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
پای کار حسین ایستادهایم...
#یاحسین علیهالسلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
@dghjkb
🔰گفتمان عزت و هویت اسلامی
این انقلاب آمد، نظام درست كرد، این نظام باقی ماند، روز به روز قویتر شد، روز به روز هم پیشرفته تر شد، این میشود الگو. این الگوسازی یك گفتمانی را به وجود می آورد كه آن، گفتمان هویت اسلامی و عزت اسلامی است. امروز در بین ملتهای دنیا، احساس هویت اسلامی، قابل مقایسه با سی سال قبل نیست، احساس عزت اسلامی و مطالبه این عزت، امروز قابل مقایسه با گذشته نیست. این، اتفاق افتاده است.
✏️1370/04/10
✍️محتوای کار شده توسط کانال نقشه راه
#نظام_اسلامی
#مکتب_انقلاب_اسلامی
#پست_چهل_چهارم
🖇کانال نقشه راه در ایتا،گپ،تلگرام و روبیکا
@dghjkb
💠ایستادگی در برابر تردیدافکنی خواص؛ کارِ بزرگ امام حسین(ع)
کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوقالعادهای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است. ما جوانبش را، ریزهکاریهایش را غالباً ندیده میگیریم. صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سختتر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. کیها؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجستهی بزرگ آن روز دنیا، آقازادههای مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم. آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسهها، تردیدافکنیها، راه شرعی درستکردنها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان.۱۳۹۰/۰۴/۱۳
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
@dghjkb
🌱شهید علی اندرزگو؛ طلوع و غروب او در ماه مبارک رمضان؛
شهید سیدعلی اندرزگو در رمضان سال 1318 ش در تهران به دنیا آمد.
سختی معیشت، او را از تحصیل بازداشت و به کار گمارد، ولی در همان حال به علوم دینی روی آورد و دروس فقه و اصول را طی کرد.
شهید اندرزگو در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد و در ستمستیزی، از او الهام گرفت. وی در قیام 15 خرداد، به عرصه مبارزه با رژیم گام نهاد و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت. شهید اندرزگو پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای سخت، لب به سخن نگشود تا آزاد گردید. از آن زمان، وارد شاخه نظامی هیئت مؤتلفه اسلامی شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(ره) همکاری نمود. در آن ترور، شهید اندرزگو با این که بیشتر از 19 سال نداشت، اما نقش مهمی ایفا کرد.
در روز دوم شهریور 1357 رژیم، به شدت در تعقیب او بود و شهید اندرزگو مجبور شد که دائماً جابجا شود.
این انقلابی نستوه برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت آشکار میشد.
اندرزگو، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم داشت و برای این منظور به کشورهای دیگری سفر میکرد.
ساواک پس از سالها تعقیب و گریز، سرانجام با کنترل مکالمات تلفنی مناطق وسیعی از تهران، او را شناسایی نمود و دریافت که در 19 ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود. محل، مورد محاصره قرار گرفت و شهید که راه فرار نمیدید، اسنادی را که در جیب داشت به دهان برد و خورد تا به دست ساواک نیافتند. دژخیمان رژیم پس از درگیری که با او پیدا کردند، او را مجروح ساختند.
با این حال، از این میترسیدند که اندرزگو، به خودش مواد منفجره بسته باشد. این شهید والامقام سرانجام، طی این درگیری در دوم شهریور 1357 با زبان روزه در 39 سالگی شربت شهادت نوشید و به آرزوی دیرینهاش دست یافت.
شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه گردید.
منبع: defapress.ir- آسمونی
*بنیاد شهید و امور ایثارگران، نویدشاهد
#شهید_سیدعلی_اندرزگو
@dghjkb
بله در آن روز یعنی 2 شهریور 1357 ماموران ساواک مثل کرکس های گرسنه، احاطه اش کرده بودند و او در حوالی شهادت، نگاهش به اشاره آسمان بود!
آن ها که باقی ماندگان لشکر یزید بودند، می پنداشتند، یک نفر را محاصره کرده اند، امّا او تنها نبود؛ یک تاریخ، به طول تمام شهادت ها و به عرض تمام اعتقادات و باورها، با او بود.
او آن روز تنها پرچمدار میدان شده بود و می خواست نام خویش را در خیل انصار اللّه ثبت کند. طاغوتیان که هر موضوعی را تنها با عینک های دودی حلاّجی می کردند، آن روز غرق در غرور مسلسل هایشان، آماده شلیک، منتظر کسی بودند که با دهان «روزه» قصد «قربت» کرده بود تا به دیدار حضرت دوست برسد؛ رسیدنی عاشقانه!
کوچه ها را اضطرابی عجیب فرا گرفته بود و به جنایتی می اندیشیدند که در حال وقوع بود! چهره نورانی اش که از شهود شهادت می درخشید، نمایان شد و ناجوانمردان مزدور از هر طرف به سمت او آتش گشودند.
گویی فضای درگیری، صحنه های عاشورایی را به نمایش گذاشته است و تعزیه حق و باطل می خواهد به حقیقی ترین شکل، حوادث را مرور کند!
دشمنان صف آرایی کرده بودند، امّا بسیار ناجوانمردانه!
صدای شلیک گلوله ها، فضای سکوت زده دل ها را، بی هیچ اعتراض می شکست و او تنها به جویبار خون می نگریست! با زبان خشک و عطشناک قادر به سخن نبود؛ گویی در دلش زمزمه ای جان گرفته است. شاید شکر از موهبت شهادت! شاید بیان آخرین شهادتین! شاید زیارت عاشورا و آخرین روضه جدش حضرت اباعبداللّه علیه السلام زخم های بی شمارش را می دید، امّا هیچ ناله و شکوه ای نداشت!
انگار غرق خطبه های حضرت زینب شده بود! آن چه می دید، مثل تبسمش زیبا بود! اصلاً برای عاشق، چه زیبایی بالاتر از شهادت و رسیدن به آرزوی دیرینه وصال! درست مثل حضرت مسلم علیه السلام تنهایش گذاشتند!
حتی یک نفر از آن مزدورها نپرسید که «سیّد» گناهش چه بود؟!
سیدی که موعظه اهالی ظلم را، تنها از راه «سلاح» می دانست تا به «اصلاح» خویش بیندیشند! سیدی که هیچ مرزی جلودار هدف شکوهمندش نبود و خویشتن را وقف مبارزه با طاغوت کرده بود! سیدی که با اقتدا به جدش، تنها به وظیفه و تکلیف خویش می اندیشید و مصالح دین را به مطامع شخصیت ترجیح داده بود.
روزی که زبان ها را قدرت اعتراض و گلوها را توان فریاد نبود، غریو فریادش همراهِ «گلوله ها» و «اعلامیه ها»، خواب اهریمن را می آشفت!
او پایان خویش را حدس زده بود؛ پایانی که بهترین، زیباترین و خوش گوارترین قصه ها را همراه خواهد داشت!
پایانی که با اذان صبح نیّت شده بود تا افطاری را مهمان سفره عاشوراییان بشود! گویی برای همیشه، نسیم یادش، در حال وزیدن است و روح متهورش در زمان و مکان جاری شده است!
وجودش برای همیشه در بهاران آکنده از آزادی، خالی است؛ امّا یادش گرامی ترین فصلِ به یادگار مانده از کتاب انقلاب اسلامی است که عطر سیب می دهد! «شهید سیدعلی اندرزگو» شهادت را به ستم پذیری و تسلیم مقابل دژخیمان طاغوت ترجیح داد و با پروازی سرخ، به بی کران رحمت الهی پیوست.
منبع: defapress.ir- آسمونی
*بنیاد شهید و امور ایثارگران، نویدشاهد
#شهید_سیدعلی_اندرزگو
@dghjkb
🍃خدايا، اگر مرا با زنجيرها ببندی، و عطایت را از میان همه خلق از من منع کنى،
🍃و ديدگان بندگانت را بر رسوايی هايم بگشايي، و فرمان دهى که مرا به آتش دوزخ کشند و میان من و نیکان جدایى افکنى،
🍃اميدم را از تو نخواهم بريد، و آرزويم را از عفو تو باز نخواهم گرداند، و محبتت از قلبم بيرون نخواهد رفت،
🍃من فراوانی عطایت را نزد خود، و پرده پوشی ات را در دارِ دنیا فراموش نخواهم کرد
#امام_سجاد علیهالسلام
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
@dghjkb
◾️ﺁﯾﺖ اللّه ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ (ره) ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ی ﮐﻔﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﻔﺖ کنند.
#آیت_الله_کمپانی ره
@dghjkb
🔵شهید اندرزگو از منظر اهل نظر
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در خصوص شخصیت علی اندرزگو می فرمایند:
«لازم می دانم یاد کنم از شـهیدی از سـلالة پیغـمبر و از دودمان پاک علی، شهید سید علی اندرزگو. چریک مبارز مسلمان که امروز سالگرد شهادت پر افتخار اوسـت. فـرزند علی بود، همنام علی بود، همگام و همراه علی بود. من لازم می دانم به امـت مـسلمان سـفارش بکنم، سعی کنید این چهره های عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید.»
*خبرگزاری جمهوری اسلامی
#شهید_اندرزگو
@dghjkb
🔹شهید اندرزگو، کابوسی برای ساواک
سید علی اندرزگو از جنس چنین مؤمنانی بود که سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا همان دستگاه ساواک از او مـی ترسید بـه طـوری که سال ها این مجاهد مبارز برای مأموران ساواک به کابوسی وحشتناک تبدیل شده بود و آنان را هـراسان و تـرسان به دنبال خویش می کشاند. سفر به کشورهای متعدد، ارتباط با گروه های مختلف ضد رژیـم، مـبارزه فـقط در خط ولایت، مهارت در تیراندازی و مبارزه مخفیانه، هوشمندی در تغییر چهره و لهجه از عوامل موفقیت سـید در فـعالیت های سـیاسی، تبلیغی و فرهنگی در عصر خفقان بود.
در عرصه تبلیغ و اصلاح جامعه
شهید اندرزگو با تبعیت از امام علی(ع) و کمک از فریضه امر به معروف و نهی از منکر در روزگاری که خفقان و رُعب و وحشت بر جامعه ایران حاکم بود در برابر حکومت جبار پهلوی ایستادگی می کرد. سید پیوسته در ایام مخصوص تبلیغی مشغول امور تبلیغ و تـرویج مـعارف دین می شد. اغلب به روستاهای محروم و دور افتاده در استان خوزستان سفر می کرد.(۳)
شهید اندرزگو برای انـجام مـرحله عملی نهی از منکر با مـبارزان مـسلمان و روحانیون انـقلابی هـمراه می شـد. روحیه ظلم ستیزی و عـدالت طلبی و اجـرای امر به معروف و نـهی از مـنکر موجب شد که او در نوجوانی به مکتب شهید نواب صفوی در تشکیلات فدائیان اسلام جذب شـود. شـهید اندرزگو در نوجوانی و سال های شکل گیری شخصیتش بـا شـهید نواب صـفوی آشـنا شـد و منش و شخصیت این روحـانی مبارز در ذهن و ضمیر او اثری ژرف گذاشت.
منبع:
۳. نهج البلاغه،سید رضی، نشر هجرت قم، حکمت ۳۷۴
*خبرگزاری جمهوری اسلامی
#شهید_اندرزگو
@dghjkb