#بیداری_بین_الطلوعین
#علامه_حسن_زاده_آملی
ذکر سبعه عجیب است ، علامه حسن زاده آملی بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذکار سبعه را
دارد که اینها را از آسید علی آقا قاضی گرفتند .
ذکر سبعه واقعاً یک ذکریست که معجزه میکند در نفس انسان عجیب معجزه میکند .
🔹 این ذکرها در زبان اهل ذکر به ذکرهای هفتگانه مشهور شده اند و عبارتند از :
۱- بسمله یعنی گفتن “بسم الله الرحمن الرحیم “.
۲- حوقله ، یعنی گفتن:” لا حول و لا قوه الا بالله”.
۳- تسبیح ، یعنی سبحان الله ،
۴- تحمید یعنی ، الحمد لله ،
۵- تکبیر یعنی الله اکبر ،
۶ تهلیل ، یعنی ، لا اله الا الله.
۷- صلوات یعنی” اللهم صل علی محمد و آل محمد”
#ذکر_سبعه
@dghjkb
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در خوزستان، در تماسی از دفتر مقام معظم رهبری با خانواده «علی لندی» نوجوان غیور ایذهای، مراتب تسلیت حضرت آیتالله خامنهای را ابلاغ و با این خانواده داغدیده ابراز همدردی کردند.
@dghjkb
🌱خوابی که حاجقاسم پس از شهادت شهید مهدی زینالدین دید
حاج قاسم می گوید وقتی شهید زین الدین را در خواب دیدم
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟»
حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.»
عجله داشت. میخواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم یک برگه كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم»
بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زینالدین»
نگاهی بهتزده به آن كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود
*«سلام من در جمع شما هستم»
#سردار_سلیمانی
#شهید_مهدی_زین_الدین
@dghjkb
🌱پنج روایت از تشرع و معنویت شهدا در جبهه ها
روایت چهارم:
« حاجي »تقيد عجيبي به اذان گفتن داشت، به حدي كه هرگاه كسي مي خواست بداند آيا او در آن مقر و موقعيت هست يا نه، اگر موقع اذان بود از اذان گفتن حاجي متوجه مي شد. او هر جا كه بود چه در مقر پشتيباني و چه در خط مقدم، تا ظهر ميشد اذان مي گفت.
يك روز در حالي كه روي دوبهاي كار ميكرد يكي از بچهها به او نزديك شد و ديد گرم كار است.
گفت: « حاجي وقت ظهر شده» حاج حسن يك باره دست از كار كشيد و روي همان دوبه در وسط آب رودخانه كارون سرپا ايستاد و با صداي بلند اذان گفت.
او ميگفت:« يك نماز جماعت در جبهه براي من از يك سال نماز در شهر بهتر است.»
یکی از همرزمان شهید « حاج حسن کسایی»/ ره یافتگان ص237
منبع: کتاب سرو های سرخ
*بنیاد شهید و امور ایثارگران ،نویدشاهد
#هفته_دفاع_مقدس
@dghjkb
#السلام_علیک_یااباعبدالله
کاسهی صبر من از گریه گهی پُر میشود
اشک روی قاب عکس کربلا دُر می شود
گریهی پاک عزای تو مراهم پاک کرد
آب آلوده به دریا میرسد کُر می شود
#اللهـمالرزقنا_کربلا
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
حُبُّ الحُسـیـن هُویَّتُنا...
@dghjkb
#پناهقلبم
اَشْهَدُأَنَّكَمِنْدَعَائِمِزالدِّينِ
وَأَرْكَانِالْمُسْلِمِينَوَمَعْقِلِالْمُؤْمِنِينَ
گواهی میدهم که تو ای سیدالشهدا از استوانههای دین و تکیهگاههای مسلمین و پناهگاه مومنان هستی
#صلیاللہعلیکیااباعبـداللہ
حُبُّ الحُســـیـن هُویَّتُنا...
@dghjkb
◾️با دلهای سرشار از ایمان و عشق بر دشمن پیروز شدیم
[در دوران آغاز جنگ] این بیابانها را نیروهای متجاوز پر کرده بودند. تمام این سرزمین پاک و مظلوم و خونبار، در زیر چکمهی متجاوزان بود و نیروهای مسلّح و سازمانهای نظامی ما، همهی تلاش خودشان را برای دفع و سرکوب دشمن میکردند. اما این جوانان با دست خالی به مقابله با دشمن میرفتند. آن روز شاید عدّهی این جوانان، بیست، سی نفر بیشتر نبود. بیست الی سی جوانان با دست خالی؛ اما با دل استوار از ایمان و توکّل به پروردگار. در اینجا، در این بیابانها، چند هزار تانک و نفربر زرهی از دشمن مستقر بود. آن جمع کوچک، برای مقابله با این جمع علیالظّاهر بزرگ میآمد؛ با ایمان به خدا و با توکل؛ آنگونه که حسینبنعلی علیهالسّلام، با جمع معدود، در مقابل دریای دشمن ایستاد، قلبش نلرزید، ارادهاش سست نشد و تردید در او راه پیدا نکرد. این جوانان، واقعاً همانطور بودند. من در همینجا، از شهید علمالهدی پرسیدم: شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که اینگونه مصمّم به جنگ دشمن میروید؟ دیدم اینها دلهایشان آنچنان به نور ایمان و توکّل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند. حرکت کردند و رفتند. آنها خواستار جهاد در راه خدا و پذیرای شهادت در این راه بودند؛ چون میدانستند حقّند. شهدای ما در هر نقطهی این جبههی عظیم، با همین روحیه و با همین ایمان، جنگیدند... این صحنههای زیبا از جوانان رزمنده، یک درس است. یک درس بزرگ برای امروزِ ملتِ ایران و برایِ همیشهی تاریخ. در انقلاب هم، ما با دست خالی به میدان آمدیم؛ اما با دلی سرشار از ایمان و عشق، با دستگاهِ تا دندان مسلّحِ دشمن، جنگیدیم و بر او پیروز شدیم. البته، مبارزه زحمت دارد؛ اما حق بر باطل، پیروز است. ۲۰/۱۲/۱۳۷۵
بیانات در گلزار شهدای هویزه
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
#دفاع_مقدس
@dghjkb
🔻 کیش و مات فقط با یک حرکت
🔹 رئیسی تنها در یک حرکت در زمانی بسیار کوتاه توانست کل دولت روحانی و تمام استدلالات آنها را در حوزه تحریم و اف ای تی اف زیر سوال ببرد
🔸 بارها و بارها روحانی و اعضاء دولتش عدم واردات واکسن و بسیاری از مشکلات دیگر را به گردن تحریمهای آمریکا انداخته بودند و شرط موفقیت را پذیرش اف ای تی اف میدانستند
🔹 اما رئیسی در زمانی بسیار محدود با واردات بسیار گسترده واکسن خط بطلانی بر حیثیت و آبروی روحانی کشید و در عمل تنها با یک حرکت او را کیش و مات کرد.
✅ یادش به خیر، روحانی میگفت مگه واکسن، سوهان قم هست که بریم بخریم و بیاریم
#سیداحمدرضوی
@dghjkb
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله
▪️چند بند از چهارپارۀ #اربعین
ای عشق بینهایت و ای مستی مدام
ای مرغ دل هوایی صحن و سرای تو
جاماندهایم ای همه جانها فدای تو
از دور میدهیم دوباره به تو سلام
از دور میدهیم سلامی به اشک و آه
اما کبوتر دل ما رفته تا عراق
با عاشقت چهها که نکرده غم فراق
این اشکها دلیل و همین سوز دل گواه
یک اربعین هوای تو میپرورید دل
تا پای عشق را بسپارد به شطّ نور
محروم ماندهایم از آن شور و از حضور
از چشم ما به یاد تو نمنم چکید دل
خورده گره دوباره دریغا به کار وصل
نمنم چکید اشک فراقت ز چشم ما
ای کشتۀ فتاده به هامون کربلا
کی میشود دوباره بیاید بهار وصل
هر روز و شب به عکس حرم دیده دوختیم
هرجا که بود نام تو عاشق دوید و رفت
دل شد هوایی حرم و پر کشید و رفت
ما ماندهایم و از غم هجر تو سوختیم
هرجا که بود نام تو و یاد اربعین
گفتیم از مسیر نجف کربلای تو
عالم شده اسیر نجف کربلای تو
ای عشق آسمانی و ای دلبر زمین
این روزها که روضۀ تو روزی دل است
سرگشتگان بزم عزای توییم ما
شبها خراب شور و نوای توییم ما
صبر از غم فراق چه جانکاه و مشکل است
شد اربعین و باز نشد راه یا حسین
ما ماندهایم خسته و دل مبتلای توست
هرجا که میرویم غم کربلای توست
از دوری تو دربهدریم آه یا حسین
شد اربعین و زینب غمدیدهات رسید
اما از او نپرس که دردانهات کجاست
سیمای او گواه همه درد و داغهاست
دیدی چطور خواهر رعنای تو خمید؟
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
هرجا که پا گذاشت سرت را به نیزه دید
خون گریه کرد و گیسویش از غصه شد سپید
اما چه کرد با دل زینب عذاب شام...
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۹/۰۷/۱۷
@dghjkb