eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
718 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌷 رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند : همانا روح الامين در دلم چنين افكند كه هيچ‌كس نميرد تا روزى‌اش را به‌طور كامل دريافت كند. پس از خدا بترسيد و در طلب روزى آرام باشيد و حریص نباشید و دير رسيدن روزى شما را وادار نكند كه آن را از راه غير حلال بجوييد زيرا آن‌چه نزد خداست جز با طاعت او به دست نمى‌آيد. الکافی ، ج ٢ ، ص ۷۴ صلی‌الله‌علیه‌وآله @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
🌱شکر که مرا بی نیاز کردی تا از هیچ‌چیز و هیچ کسی ✨ جز خودت انتظاری نداشته باشم @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
☘ بیا، که بی‌تو به جان آمدم ز تنهایی نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی بیا، که جان مرا بی‌تو نیست برگ حیات بیا، که چشم مرا بی‌تو نیست بینایی.. 🍀اَللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🍀 🌹تعجیل درفرج🌹 ✨اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم... @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️▫️▫️▫️ آيه اين است... هوالعشق... هوالنور... هوالغم زينب و چنين گفت: خداوند كه: ( جانم زينب..... ۶۹ ولادت سلام‌الله‌علیها @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
🔷فرار از «طرح کاد» و حضور در جبهه با شناسنامه دستکاری شده اگر در گیلانغرب و هنگام هجوم بعثی ها شیرزنی چون «فرنگیس حیدری» در برابر سربازان تا دندان مسلح صدام قد علم می کند و با تبر چند نفر از آنها را به هلاکت می رساند یا کاپیتان «کیومرث حیدریان» با جت جنگنده اش یک تنه سه هواپیمای عراقی را بر فراز بروجرد، گیلانغرب و درون خاک عراق پس از تعقیب و گریزی ممتد سرنگون کرد و نامشان در تاریخ پرحماسه دفاع مقدس حک شد، اما در جای جای این میهن گربه ای جوانانی در آن روزها سر برآوردند که به عشق خاک، ناموس و ارزش های ملی و اسلامی با میل و رغبت و حتی با لطایف الحیل بر رفتن به جبهه های جنگ اصرار داشتند. به یقین اگر رشادت های آن زمان نسل های از جان گذشته نبود حالا ما این چنین در کشوری امن و مقتدر با خیال راحت زندگی نمی کردیم پس همه وامدار آنهایی هستیم که برای این خاک، خون دادند و سینه شان را سپر گلوله های دژخیمان بعثی و حامیان پرتعدادشان کردند. شهرستان ساوه در دوران دفاع مقدس ۵۸۰ شهید سرافراز تقدیم دفاع از کیان میهن کرد و اکنون شمار زیادی از رزمندگانی که از پهنه مرکزی ایران عاشقانه و مسئولانه راهی سنگرهای دفاع شدند نیز در میان ما هستند که به حق گنجینه های ارزشمند و روایان دقیقی هستند که نیاز است از مخازن اسرارشان بهره گیری کنیم و با استناد به جانفشانی های آنان، نقشه راه دفاع از ایران را در دنیای پر از تلاطم و گرگ های طمع کرده، ترسیم کنیم. «اسدالله شناور» اهل روستای «یاتان» از توابع شهرستان ساوه و بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است که اکنون به عنوان عضو شورای روستا هم ایفای نقش می کند. حکایت رفتن این کهنه سرباز میهن به جبهه های جنگ با وجود سن کم در نوع خود هم جالب است و هم آن را با دستمایه ای از طنز در گفت و گو با ایرنا، روایت می کند. او در قالب گردان ولیعصر (عج) ساوه از لشکر ۱۷ به فرماندهی مصطفی مساله گو راهی مناطق عملیاتی کربلای ۱۰ در سلیمانیه عراق و منطقه بیاره در بهار سال ۱۳۶۷ شد اما مسیری که در آن سن و سال از روستای یاتان تا سلیمانیه پیمود حاوی نکاتی جذاب و خواندنی است که در ادامه از زبان خودش به آن می پردازیم.   «با دیدن و شنیدن حماسه ها و غرورآفرینی رزمندگان اسلام دوران دفاع مقدس در رسانه ها همراه با گروهی از بچه های یاتان تصمیم گرفتیم که روز پنجشنبه ۶۵/۱/۳۱ بجای رفتن به مدرسه و به بهانه شرکت در درس «طرح کاد» (که در آن زمان به عنوان مهارت آموزی پیش بینی شده بود) به پایگاه بسیج روستا مراجعه و به منطقه اعزام شویم.  صبح همان روز، کاملا محرمانه و دور از چشم پدر و مادر ساک برزنتی ام را برداشتم و برای اینکه شک نکنند، چند تا کتاب و دفتر و مقداری نان و پنیر برداشتم و راه افتادم؛ مقابل درب حیاط، عمویم حسن آقا را دیدم که به پیاده رفتن و با عجله دویدنم شک کرد چون روزهایی که طرح کاد داشتم معمولا با دوچرخه به درمانگاه روستای سامان که آن زمان پزشک بنگلادشی داشت، می رفتم. عموحسن پرسید اوغور بخیر؟ چرا پیاده و با عجله؟ گفتم: دوچرخه ام خراب شده و ناچار پیاده می روم. قرار ما با بچه ها داخل پایگاه بسیج یاتان بود که پدر و مادرمان متوجه نشوند؛ خلاصه قبل از اینکه کسی اطلاع پیدا کند با تویوتای پایگاه از روستا خارج شدیم و حدود یک ساعت بعد به پادگان سپاه ساوه در خیابان شریعتی رسیدیم که جمعیت زیادی برای اعزام آمده بودند و ما چند نفر هم شناسنامه به دست در صف نام نویسی ایستادیم. نوبت من که رسید، پاسدار میانسالی که ثبت نام ها را انجام می داد با دیدن جثه و تاریخ تولدم، خیلی راحت عذر اعزامم را خواست و از صف بیرونم کرد و گفت: برو به درس و مشقت برس کوچولو ! اصرار و التماس من بجایی نرسید و دست از پا درازتر به یاتان برگشتم و منتظر متلک باران مرحوم پدرم شدم که تا من را دید، گفت: جبهه، خونه خاله است مگر؟؟  شنیده بودم که بعضی رزمنده ها با دستکاری تاریخ تولدشان، توفیق اعزام به جبهه را پیدا کرده اند به همین خاطر دست به کار شدم تا در اولین اعزام بعدی، با این ترفند روانه شوم. *خبرگزاری جمهوری اسلام"ایرنا" @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
تاریخ نخستین اعزام برای روز ۶۵/۲/۱۰ بود که باز هم به بهانه حضور در برنامه طرح کاد، نقشه و طرحی برای رفتن کشیدم ولی صبح آن روز خواب ماندم و عصبانی از این همه بدشانسی! آن زمان فقط صبح علی الطلوع ماشین های یاتان و سایر روستا به تهران، قم، ساوه و نوبران می رفتند به همین خاطر چون دیر شده بود و ماشین ها رفته بودند، پیاده راه افتادم و سه تا چهار کیلومتر از راه را پیمودم، یک موتورسوار هم مقداری از مسیر را تا روستای جوشقان سوارم کرد اما باز هم پیاده روی شروع شد و این بار با دویدن تا سرازیری رودخانه میمه رفتم و آنجا دیدم که یک دستگاه تویوتا وانت دو کابینه پر از بار و مسافر از فرعی روستای مرغئی (مراغه) وارد جاده شد، دست بلند کردم و بدون اینکه ترمز بزند فقط سرعتش را کم کرد و گفت بپر بالا. به گمانم راننده اش مشهدی غلامحسین کریمی از اهالی مرغئی بود که تنها تویوتای آن محدوده را در اختیار داشت که کرایه گرفتن و نگرفتنش هم داستان دارد؛ خلاصه تا شهر غرق آباد با همان ماشین آمدم و بدون اینکه کرایه ای بدهم، بدو بدو خودم را به پایگاه بسیج شهید چمران رساندم و دیدم خوشبختانه اتوبوس رزمنده ها هنوز حرکت نکرده است.  سوار شدم و از خستگی رو صندلی آخری خوابیدم و دقیقا داخل پادگان سپاه ساوه بیدار شدم.  در داخل پادگان باز هم نوبت و باز هم صف و شناسنامه به دست ایستادم ولی این بار با نقشه و طرح جدید، تاریخ تولدم در شناسنامه را چنان دستکاری کرده بودم که سه سال بعد موقع تعویض شناسنامه، کارشناس ثبت احوال هم باور نمی کرد زیرا تاریخ تولدم را به سال ۱۳۴۸ تغییر داده بودم.  از شانس من این بار نیز همان پاسدار میانسال هفته قبل مسئول ثبت نام بود، نوبتم که رسید نگاهی به سر و وضعم انداخت؛ آن روز  کاپشن گشادی پوشیده بودم که نشان می داد انگار از هفته قبل بزرگترم شده ام! آقای پاسدار دوباره مرا شناخت و گفت تو همان شناور هفته قبل نیستی؟ با اعتماد به نفس کامل گفتم نه یعنی چنان انکار کردم که بنده خدا یه عذرخواهی هم بدهکار شد و ثبت نامم کرد و فرم اعزام را پر کردم. تا لحظه سوار شدن به اتوبوس جبهه، آن پاسدار چشمانش به من بود و از نگاهش می خواندم که می گفت:«والله بالله این همون شناور هفته قبل است که ثبت نامش نکردم». خلاصه با دریافت کارت شناسایی اعزام به منطقه عملیاتی و خروج اتوبوس از پادگان سپاه ساوه، اولین اعزام من به جبهه با دستکاری تاریخ تولدم آغاز و راه برای اعزام های بعدی باز شد.» *خبرگزاری جمهوری اسلامی"ایرنا" @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ آذر ۱۴۰۰
◽️◽️◽️◽️ 🌼 یا زینـ⁶⁹ـب 🌼 ☘ارث حیدر را... به میدان برده در میدان شام ☘لا فـتـی الّا عـلـی ... مُنـجـر بـه الّا زینب است 🌺ولادت باسعادت حضرت زینب کبری(سلام‌الله‌علیها‌) تبریک و تهنیت باد. ۶۹ @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
💐یاد کردن شهدا را فراموش نکنیم.. شادی روح شهدای گمنام💐 شهدای محراب🌺 شهدای امر به معروف💐 شهدای هسته‌ای🌺 شهدای مدافع سلامت💐 شهدای مدافع امنیت🌺 شهدای مدافع حرم💐 شهدای روحانیت🌺 شهدای انقلاب💐 شهدای دفاع مقدس🌺 و همه شهدا💐🌺 🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم💐 🌺اللهم عجل لولیک الفرج💐 @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
🌹حضرت زینب(س) اسوه صبر و بردباری پنجم جمادی‌الاول شهر مدینه با قدوم مبارک بانویی از تبار بهشتیان نور باران شد، حضرت زینب کبری(س) بزرگ پرستار دشت کربلا که با تحمل و ایستادگی در برابر مشکلات توانست الگوی صبر و استقامت برای جهانیان شود. حضرت زینب کبری(س) اسوه صبر و ایثار در پنجم جمادی‌الاول سال پنجم هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود، او دختر گرامی امام علی(ع) نخستین پیشوای شیعیان و حضرت فاطمه(س) است. نام زینب را به معنای زینت پدر برای وی برگزیدند. ام‌الحسن و ام‌کلثوم از کینه‌های وی به شمار می‌روند. الصغری، عصمة الصغری، ولیة‌الله العظمی، ناموس الکبری، شریکة‌الحسین(ع)، فاضله، کامله و ... از لقب‌های این بانوی بزرگوار محسوب می‌شوند. حضرت زینب(س)، در دوره‌ی کودکی خویش از وجود پربار رسول اکرم(ص) بهره برد و از چشمه‌ی معرفت ایشان سیراب شد تا بتواند مشق صبر و استقامت را در دفتر هستی بنگارد. پس از چندی پیامبر اکرم(ص) رحلت فرمودند و این اسوه صبر و پایداری، نخستین غم هجران را در هنگامه‌ی کودکی تجربه کرد. حضرت زینب(س) پس از چند ماهی حضرت فاطمه(س) را از دست داد و در این روزهای پر فراز و نشیب تنها با بردباری توانست تسکین‌دهنده آلام خاندان خویش شود. ایشان در مسجد با بیان سخنان حضرت فاطمه(س) به دفاع از اهل بیت(ع) پرداخت و ماجرای فدک را روایت کرد. وی در کنار پدر، رشد و پرورش یافت و به مدت 35 سال از آموزه‌های ایشان درس استقامت و ایثار را فرا گرفت، اما دشمنان خاندان اهل بیت(ع) که حضور امام(ع) را مانعی برای رسیدن به اهداف خود می‌دیدند، امام علی (ع) را به شهادت رساندند و حضرت زینب(س) در این زمان رسالت سنگین مبارزه با دشمنان اسلام را بر عهده گرفت. حضرت زینب(س) در زمان امامت برادرش امام مجتبی(ع) شاهد بی‌وفایی مردم آن روزگار، توطئه‌های حساب شده دشمنان و تبلیغات گسترده و دقیق معاویه بود و در واقعه کربلا حضور چشمگیری داشت و شاهد شهادت خاندان اهل بیت (ع) و برادرش امام حسین(ع) بود. اما حضرت زینب(س) هرگز در برابر سختی‌ها تسلیم نشد و با استواری زیبنده‌ای، رسالت خویش را که نشر واقعه عاشورا بود، در میان توفان حوادث به انجام رساند و با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان هم‌چنین فریب‌خوردگان زمان، آن چنان از قیام امام حسین(ع) دفاع کرد که ‏تا قیام رستاخیز، نام ایشان همواره زنده و جاودانه است. سرانجام در پانزدهم رجب 63 هجری قمری این بانوی دشت کربلا پس از سال‌ها رشادت و دلیری در شام به دیدار حق شتافت و پیکر مطهر آن بانوی بزرگوار در دمشق به خاک سپرده شد. اینک بارگاه ایشان زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت (ع) است. *خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،منطقه‌ی قم، سلام‌الله‌علیها @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
🌷خاطره دعای کمیل و شهادت رفیق همرزم به قلم شهید «محمد قاسم پور» نوید شاهد البرز؛ شهید«محمدقاسم پور» که نام پدرش حسن» و مادرش«کبری» است در سال 1346، در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا دوم دبیرستان ادامه داد و در حالیکه محصل بود به عنوان بسیجی پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و در روزهای جنگ با دشمن زبون به جبهه مهران اعزام شد و در مصاف با بعثیان متجاوز به میهنش در هفدهم مرداد ماه 1362، به شهادت رسید. تربت پاک شهید در بهشت زهرای تهران نمادی از ایثار و استقامت در را وطن است. خاطره ای خودنگار از «شهید محمدقاسم پور» در دست داریم که در ادامه مطلب می خوانیم. «... هنوز هم این خاطره غم انگیز از یادم نرفته و مثل اینکه همیشه در جلوی چشمم است. آن شب بچه ها با هم جمع شده بودند و دعای کمیل می خواندند. محلی که نشسته بودیم سالن نیمه خواب یک مدرسه بود که پس از بمبارانهای متعدد تقریبا سالم مانده بود. صدای توپ و خمپاره یک لحظه قطع نمی شد. اما صدای «یا رب، ارحم ضعف بدنی» برادران صداهای انها را خنثی می کرد. اشک در چشمانمان جمع شده بود و ناله سرداده بودیم. ناگهان صدای مهیبی برخاست و سقف سالن فرو ریخت. مدت کمی بی هوش بودم. وقتی چشمانم را باز کردم دیدم که پاهایم زیر آوار مانده کمی به سمت چپ خم شدم. آنجایی که دوستم رضا قبل از خراب شدن سقف نشسته بود. چشمم به دوستم افتاد که از بدن او خون فوران می کرد. گفتم: رضا!... ولی تنها سخنی که از او شنیدم؛ صدای «الله و اکبر، خمینی رهبر» بود. چند لحظه بعد نفسش به شماره رفت و کمی بعد جان سپرد. اشک در چشمانم حلقه بست. رضا آن دوست صمیمی من به «لقا اله» پیوسته بود. صدای «اشهدا ان لا اله الاالله» یک لحظه قطع نمی شد. بعد از کمی دوباره بی هوش شدم و موقعی که چشم باز کردم تنها در بیمارستان بودم. » هفتم دی ماه 1361 منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري @dghjkb
۱۸ آذر ۱۴۰۰
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🍀رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می فرمایند: هر کس در معیشت میانه روی کند خدا او را روزی بخشد و هرکس اسراف کند خدا او را محروم گرداند 🔹هم چنین می فرماید: کسی که اعتدال و میانه روی داشته باشد فقیر نمی شود مفاتیح الحیاة، علامه عبداله جوادی آملی، ص ۶۳۵ صلی‌الله‌علیه‌وآله @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
خورشیدشو و طلوع را باور کن🌹 هرصبح شرابِ نور در ساغر کن🍃 ای دوست! هوایِ شهرِ دل هارا باز🌹 سرشار سرور و خندہ ای دیگر کن🍃 🌱 ‌الفرج 🌱    @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
🌹کدام ز عطر بهشتی گل یاس بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد 🌹جمال روشن آن ماه پشت پردۀ غیب کدام جمعه برون از حجاب خواهد شد 🌹 هزار جمعۀ چشم انتظار در راه است کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
🌷صد وصیت‌نامه شهدا وصيت نامه شهيد ابراهيم يعقوبي اينجانب ابراهيم يعقوبي يكي از بندگان گنهكار و روسياه خدا كه با چشم باز و آگاهي كامل به دستورات دين مبين اسلام كه به آن اعقتاد صد در صد دارم به جبهه آمده ام تا دشمنان را به زانو درآورم. بر ماست كه نگذاريد خون اين شهيدان و عزيزان مجروح و معلول پايمال شود..... از جنگ حمايت كنيد كه اين جنگ سرنوشت اسلام و كفر است.مادرم! شما به زيارت كعبه رفتيد و من هم به زيارت خداي كعبه.صفا و مروه نموديد و من بين جبهه و قتلگاه.... شما با سنگ، رمي جمره، كرديد و من با فشنگ شيطانكهاي ملحد و منافقين را نشانه رفتم! شما با لباس سفيد محرم شديد و من با لباس رزم احرام كردم شما حجر الاسود را بوسه زديد و من ريگهاي تفتيده كربلاي غرب و جنوب را. *پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران"نویدشاهد" ۱۰ @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
شرح دعای ندبه_33.mp3
12.41M
۳۳ ✨ قرآن بشارت داده است که زمین به عابدان و صالحان به ارث خواهد رسید. و بر اساس این بشارت، تکلیفی بر دوش بشر گذاشته است که با دو امر مهم میسر می شود؛ ۱.درک و فهمِ زمان ۲. حضور فعال در تحقق آینده بشریت انسان به وسیله این دو، چگونه می‌تواند به تکلیف خود عمل کند؟ @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
🔻روایتگر کربلا... 🔹۱۴۳۷ سال پیش در چنین روزی، پنجم جمادی الاول سال ۵ هجری قمری حضرت زینب سلام الله علیه، روایتگر عاشورا از کربلا تا شام، دختر گرامی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها ، قدم به عرصه گیتی نهاد 🔸این بانوی بزرگوار به دلیل علم و دانش فراوان خود در بین مردم شهرت داشت حضرت زینب سلام الله علیها در صبر و پایداری و پرهیزکاری، سرآمد روزگار خویش بود. ایشان همچنین از فصاحت، بلاغت و شیوایی کلام، بهره فراوان داشت و سخنانش در مجلس ابن زیاد حاکم کوفه و در کاخ یزید، در شام، در افشای ظلم و ستم بنی امیه و اثبات رسالت و مظلومیت خاندان رسول اکرم تاثیر بسزایی داشت. 🔹 شایان ذکر است در ایران اسلامی، سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها، به عنوان روز پرستار گرامی داشته می‌شود. 🌺ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، نائب برحق ایشان امام خامنه ای مدظله العالی و شما بزرگواران تبریک عرض می کنیم. 🌹 محتوای کارشده توسط کانال نقشه راه @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
💐*السلام علیک یا عقیله بنی هاشم یا زینب کبری سلام الله علیها* زینب اگر نبود کتاب خدا نبود  یک یا حسین بر لب ما و شما نبود   بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم  این یا حسین را همه مدیون زینبیم   ای برترین عقیله ی ایل و تبارها صبرت صلابت همه ی اقتدارها   ای کرده با صدای علی کارزارها ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها   با خطبه هات ها حیدر کرار زنده شد  در هیبتت شکوه علمدار زنده شد   نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام ای مرتضای دوم کوفه ؛حسین شام   حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام   @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۹ آذر ۱۴۰۰
۱۹ آذر ۱۴۰۰
✨امام خامنه ای✨ ✅معیشت مردم بايد باجديت دنبال شود .بنده شعارهای اقتصادی را در این دو سه سال اخیر برجسته کردم برای اینکه احساس کردم دشمن از این ناحیه میخواهدضربه بزند. @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
✅وقتی میبینمت با اون پارچه سفید مهربانی ات که بر دوش خود داری... 🔹البته که نشان آماده بودنت برای هر رزمی هست... 🔸غبار غم های دلم پاک می شود... @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
🌹سخنان زیبا و آموزنده دکتر مصطفی چمران خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم ، که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.   *گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰
💠حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری: 🔸گاهی بیدار شدن و خواندن برای برخی سخت می شود. می گوید: می خواهم سحر بیدار شوم؛ اما نمی توانم؟! 🔸 در حالی که «نمی توانم» معنا ندارد. یک پله به شب ها و روزهایت برگرد و ببین داری چگونه می گذرانی؟! 🔸خیلی از اعمال و برنامه ها، توفیق نماز شب را از بین می برد. گاهی یک معصیت، توفیق سحر را از انسان می گیرد. یک سم اگر وارد بدن شود، بخشی از بدن را مختل می کند؛ در مسائل روحی هم همین طور است. 🔸چه چیز سحرخیزی را احیا می کند؟ یک توبه، یک انفاق، یک استغفار، یک بازگشت، یک نگرانی برای دوری از این توفیق ها، همه این ها توفیق بیداری شب را به انسان می دهد. نماز شب یادتون نره @dghjkb
۱۹ آذر ۱۴۰۰