🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼
🌻 سال نو بر همگی مبارک باشه،
🌸 ان شاءالله سالی پر از شادی، سلامتی و سعادت باشه برای همه دوستان.
🌼 و در رأس همه دعاها، ان شاءالله که سال ظهور منجی عالم، حضرت ولی عصر(عج) باشه.
#سال_نو
#عید_نوروز
@dghjkb
چند قدم آن طرفتر مینشینم و همه آنچه از نوروز در جبهه میدانم و شنیدهام رادر ذهن مرور میکنم.
میان افکارم، کمی دورتر، سفره هفتسین مردی همه توجهم را به خودش جلب میکند. همهاش یک چفیه است وعکس بسیار قدیمی امام خمینی(ره)، عکس حضرت آقا و همه هفتسینش را که جمع میکنم، به چند تا هم نمیرسد. نمیدانم بروم و از کمی هفتسینش بپرسم یا نه؟! لرزش شانههایش باعث تعللم میشود، اما به خود جرئت میدهم و میروم. سلام که میکنم، با چفیهاش اشکهایش را پاک میکند و علیکمالسلام میگوید، اجازه میخواهم و کنار مزار شهیدش مینشینم... لحظاتی بعد سکوت را میشکنم و میپرسم چرا سینهای سفرهتان کم است؟ حواستان نبوده؟!
نمیگذارد حرفم تمام شود، میگوید: «نمیدانم دوست دارید بشنوید یا نه اما همه داستانش برمیگردد به دوران دفاع مقدس و به دورانی که با دوستانم در جبهه، نوروز را میگذراندیم.
همه بچهها اهل نقطهای از کشور بودند چند نفری هم از تهران، حال و هوای عید که میرسید نیازی به مرور روزهای تقویم نبود، همهمان متوجه میشدیم.طبق سنت همیشه عید، با بچهها سنگر تکانی میکردیم، بهانهای بود تا سنگرمان نونوار و کمی هم شکل و شمایلش عوض شود. فکرش را بکنید با بچهها چند روز مشغول تمیز کردن میشدیم و بعد از اتمام کار صدام که انگار منتظر تمام شدن کار بود، خمپارهای میفرستاد و همه تلاشمان را نقش بر آب میکرد و خستگیمان درمیآمد.
بچهها میگفتند: عیدی تان را گرفتید! سالها بعد متوجه شده بودیم بچههایی که تجربهشان از ما بیشتر است، تنها ساعاتی مانده به سال تحویل، سنگرهایشان را تمیز میکنند.
آن سالها با بچهها قرار گذاشتیم هر کداممان مسئول تهیه یک سین شود. نمیدانم محرم اشکهایش هستم یا نه، اما به یکباره بغضش میشکند و همه غرور مردانهاش به من میفهماند که دلتنگیاش بیش از این است که نخواهد اشکهایش آنچه در دل دارد را مخفی کند.
میگوید: این سینها که نیستند، جای خالی دوستان شهیدم هستند، قرارمان هم همین بود! بدقولی کردند و رفتند و من با همه غریبیام، امروز لحظه سال نو را تنها و بدون آنها تحویل میکنم.
کمی سکوت میکند و انگار کمی تند رفته باشد، میگوید: بدقولی که نه! آنها به جای هر سین خالی سرشان را فدای امام زمان(عج) شان کردند.
حالا دیگر تنها سؤالم عکس امام(ره) است که انگار سالیان زیادی سفره به سفره هفتسین این چند نفر چرخیده است. «این عکس حضرت امام را که میبینید، سالهای زیادی است که همراه من است. یادگار مصطفاست، همین شهید که خوان سال نو را مهمانش هستیم، والفجر8 آسمانی شد، از همان غواصان خط شکنی بود که غرور اروند را شکستند.»
او را با بغضهای سنگینش تنها میگذارم و ملتمس دعایش میشوم.
*بخش فرهنگ پایداری تبیان
#تحویل_سال_باشهدا #سال_نو
@dghjkb