هر کس را می زدند، وقتی بر می گشت نای تکان خوردن نداشت. گوشه ای می افتاد و می خوابید.
ابوترابی که بر می گشت، پیراهن خونی اش تکه تکه به پشتش چسبیده بود. پیراهن را در می آورد و تکبیر می گفت و می ایستاد به نماز تا موقع غذا.
#سید_علی_اکبر_ابوترابی
#سیدالاسرا
منبع: یادگاران-جلد ۲۷-کتاب حاج آقا ابرترابی
@dghjkb