eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
| آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچه‌ها کار سختی بود . در این هنگام ابراهیم بین اسرای عراقی چند قمقمه تقسیم کرد به هر سه اسیر زخمی یک قمقمه و هر شش اسیر سالم یک قمقمه ! بعضی از بچه‌ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند اما ابراهیم با صلابت گفت ما شیعه مولا امیرالمومنین هستیم و باید مثل مولا عمل کنیم بعد بقیه قمقمه ها را بین بچه‌ها تقسیم کرد دیگر هیچکس ناراحت و ناراضی نبود..... @dghjkb
🌷 🌱ابراهیم همیشه با مردم و دوستانش با متانت سخن می‌گفت. یکی از جاذبه‌های ابراهیم همین درست صحبت کردنش بود. او بیشتر اوقات در صحبت‌هایش چاشنی طنز و شوخی را اضافه می‌کرد، تا کلامش دلنشین باشد. 🌺 امر به معروف و نهی از منکرهایش هم این ویژگی را داشت، تا می‌توانست آرام و نیکو بود. درست همانطور که قرآن می‌گوید: ✨﷽✨ 🌼وقولوا للناس حسنا🌼 🌱و به مردم نیک بگوئید (بقره،۸۳) @dghjkb
🌷 🌱در دوران حکومت شاه، یک روز بعد از ظهر در حالیکه مست و لایعقل به‌ طرف خانه می‌رفتم، ناگهان بابایی را که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود مقابل خودم دیدم. پیش خودم گفتم: کارم تمام است! وقتی به من رسید، نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد. فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع‌ به کاری که کرده‌ای حرفی نزن! اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی. خدا می‌داند از پیش او که آمدم احساس می‌کردم از نو متولد شدم... @dghjkb
🌷 ✨شنیده بودیم نماز جماعت و اول وقت برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمی‌کردیم اینقدر مصمم باشد! صدای اذان که بلند شد همه را بلند کرد انگار نه‌ انگار که عروسی است، اون هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو و بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به‌ یادماندنی @dghjkb
🌷 🌱به روایت از همسـر شهیـد: چون خیلی مذهبی بود، اطرافیان فکر می‌کردند آدم خشکی است، ولی خیلی احساسی و مومن بود. به همه در بالاترین حد، محبت می‌کرد. خواهر و برادرش وابستگی شدیدی به او داشتند. حتی اگر کسی از لحاظ اعتقادی با کمیل مخالف بود، در آخر یک علاقه و صمیمیتی نسبت به او پیدا می‌کرد.🌺 امـر به معـروف و نهـی از منکر را همیشه خیلی قشنگ انجام می‌داد، وقتی سخت ترین ‌کارها را از طرف مقابل می‌خواست، آن قدر به طرف مقابل محبت می کرد که سختی این امـر به معـروف از دوش طرف مقابل برداشته می‌شد‌. خیلـی با محبت امـر به معـروف می‌کرد.
🕊 🌷 🔹از بازار رد می‌شدیم. خانم بی حجابی را دید، سرش را پایین انداخت و گفت: « خواهرم جلوی امام رضا(علیه‌السلام) حجابت رو رعایت کن! » با آرنج زدم به پهلویش: « ما رو می‌گیرن تا حد مرگ می‌زنن! » کوتاه بیا نبود، می‌گفت: « آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی‌تر از خون امام حسین(علیه‌السلام) نیست » 📚 سربلند، روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی به قلم محمدعلی جعفری، ص ۲۰۸ @dghjkb