eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
652 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱امر به معروف و نهی از منکر به سبک شهدا/ پاسدار انقلاب همواره باید آماده رزم باشد بیش‌تر از آن‌که حرف‌ها در خاطرمان بماند، رفتار‌ها ماندگار می‌شوند. گاهی اوقات تاثیر یک نگاه بیشتر از ساعت‌ها سخنرانی است و گاهی سکوت، هزاران بار پرمعناتر از سخن می‌شود. در قامت هر کسی نیست که ادعا کند، پهلوان‌منش است و مرد میدان عمل. اعمال و رفتاری به قلب دیگران نفوذ می‌کند که حاصل صداقتی زلال از اعماق ایمان آدمی باشد، تا بر دل دیگران بنشیند و قلب‌شان را منقلب کند. تزویر و ریا جایی در این معادله ندارد، تزویر پر سروصداست، نمایان است، گوش را می‌خراشد و چشم را آزار می‌دهد، و قلب انسان سخت به این امر آگاهی دارد. فقط آن که صادقانه عملش را در طبق اخلاص هدیه می‌آورد، پذیرفته می‌شود و تبدیل به قهرمان می‌شود و انسان همیشه دوست دارد که پا جای پای قهرمان زندگی‌اش بگذارد. این گونه است که حسین و حسین‌ها هرکدام تبدیل به یک دانشگاه می‌شوند و چه بسیاری از ما را تبدیل به انسان‌های بهتری می‌کنند. صبح عاشورای سال ۱۳۳۷ کودکی در «زرین‌شهر» اصفهان متولد شد که نام او را حسین گذاشتند. از کودکی به ورزش کشتی علاقه داشت و بار‌ها قهرمان استان اصفهان شد. در فعالیت‌های انقلابی حضور فعالی داشت و حتی توسط ماموران ساواک نیز دستگیر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به استخدام کمیته و سپس در جرگه سبز پوشان پاسدار به افتخار پاسداری نایل آمد. وی مسوول عملیات سپاه پاسداران زرین‌شهر بود. حسین برای مدتی نیز مسوولیت توپ‌خانه سپاه مریوان و دزلی را پذیرفت. او پس از شرکت در عملیات فتح‌المبین با سمت فرمانده گردان سلمان فارسی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در عملیات بیت‌المقدس شرکت کرد و سرانجام در جاده اهواز خرمشهر (ایستگاه گرمدشت) در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ پس از مقاومتی بی نظیر به آرزوی دیرینه خود رسید. پاسدار انقلاب همیشه باید آماده رزم باشد سال ۱۳۵۹ به عنوان بسیجی در پایگاه بسیج انجام وظیفه می‌کردم. یکی از شب‌ها برای نگهبانی به سپاه زرین‌شهر رفته بودم. آسایشگاه سپاه داخل یک سالنی بود که تعدادی تخت با تشک و پتوی تمیز در آن چیده بودند. آخر شب وقتی از پست برگشتم تا بروم روی تختم استراحت کنم، دیدم که یک نفر با لباس کامل نظامی و پوتین، بدون پتو کف آسایشگاه خوابیده درحالی‌که تخت‌ها خالی بود. برایم سوال پیش آمد که، چرا این بنده خدا نرفته روی یکی از این تخت‌ها بخوابد؟ خوب که نگاه کردم او را شناختم. خودش بود. حسین قجه‌ای. از او خواستم بیاید و روی تخت بخوابد. در جوابم گفت، «من جایم خوب است، شما برو بخواب! وقتی اصرار کردم، گفت، «یک پاسدار انقلاب به غیر از مواقعی که می‌خواهد نماز بخواند، نباید پوتین هایش را از پا در بیاورد و همیشه و در همه لحظات باید آماده رزم باشد.» فرمانده‌ای که برای انجام هرکاری ابتدا خودش داوطلب می‌شد آن روز صبح وقتی در «علی گره زد» مستقر شدیم، حسین به جای آن‌که به بچه‌ها دستور دهد، «سنگر بکنند!» بلافاصله پیراهن خودش را درآورد و با یک بیل انفرادی شروع به کندن سنگر کرد. بچه‌ها تا او را در آن وضع دیدند؛ گفتند، «برادر قجه‌ای! این چه کاری است که شما می‌کنید؟ شما بیل می‌زنید و ما تماشا کنیم؟ مگر ما مرده‌ایم؟» او همان‌طور که خیس عرق بود و داشت به کارش ادامه می‌داد، گفت، «دشمن‌تان بمیرد! این چه حرفی است که می‌زنید؟ الان وقت آن است که هرکس برای خودش یک سنگر بکند.» واقعا برادر قجه‌ای مصداق عینی حدیث امام صادق (ع) است، «مردم را با غیر زبان‌هایتان، یعنی با عمل خودتان به حق و نیکی دعوت کنید!» *خبرگزاری دفاع مقدس "دفاع پرس" @dghjkb