* معاهده در عالم ذر:
خداوند در آیه 60 سوره یس می فرماید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را نپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست.
در اين كه ما يك عالم «ذر» داريم هيچ اشكالي نيست هم قرآن و هم روايات فراواني بر آن دلالت دارد. علامه مجلسي(ره) بيش از صد روايت براي عالم ذر در بحارالانوار آورده اند.[1]
قرآن كريم نيز مي فرمايد: «وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهورِهِمْ ذُرِيَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلي اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالوا بَلي شَهِدْنا اَنْ تَقُولوُا يَوْمَ القِيامَةِ اِنّا كُنّا عَن هذا غافِلينَ» [2]
از ذريه آدم، از اين انسان، عهد گرفتيم و به او گفتيم «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آيا من پروردگار شما نيستم؟ اين گرفتن پيمان در عالم ذر بوده است. حال عالم ذر كجاست؟ كي بوده؟ چيست؟ اين بحث مفصلي مي خواهد. بسياري از بزرگان مثل شيخ الرئيس قائلند كه روح قبل از بدن بوده است «الارواح جنود مجنده» ارواح تمام انسان ها قبل از ابدانشان بوده است.
منبع: کتاب "معارف اسلام در سوره يس" آیت الله العظمی مظاهری.
#عالم_ذر
@dghjkb
* عالم ذر از نظر بزرگان:
قول نخست: شيخ الرئيس در شعر "هماميه"اش روح را در بدن، به مرغي در قفس تعبير كرده و مي گويد: عالم ذر چنين است، يعني از ارواح همه انسان ها بيعت گرفته شده است. همه شان گفته اند: بله. ولي وقتي در اين دنيا آمده اند، تقليد، همه چيز را از يادشان برده است. تقليد آباء و اجدادي، حزبي، گروهي و محيطي سبب شده است كه اينها آن «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» را فراموش كنند.
قول دوم: مرحوم صدرالمتألهين(ره) قبول ندارد كه روح قبل از بدن باشد، او مي گويد: روح «جسمانيۀ الحدوث و روحانيۀ البقاء» است و مراد از عالم ذر يعني يك مرتبه اي از علم خدا كه به آن عالم تقدير مي گويند.
مسلم است قبل از خلقت اين كره و قبل از عالم هستي، عالم هستي در علم خدا موجود بوده است. مي گويند، آنجا در مرتبه علم خدا عالم ذر معاهده شده و همه شان گفته اند: بله.
قول سوم: استاد بزرگوار ما، علامه طباطبايي(ره) عالم ذر را آن بُعد معنوي و جنبه يد ربي انسان مي دانند.
توضيح: انسان با خدا رابطه دارد. به خودش كه نظر كنيم، يك چيزي و اگر با نظر او به خالق برسيم چيز ديگري است. با اين كه خيلي اين مثال ناقص است اما براي تقريب به ذهن بد نيست.
شما يك وقت به يك چراغ برق نگاه مي كنيد، اما توجه داريد كه جريان اين برق به كارخانه وابسته است. در اين نظر، استقلالي براي اين لامپ نمي بينيد، هر چه مي بينيد از مركزي مي دانيد كه اين نيرو را ايجاد كرده، چون آن نيرو هست، آن لامپ روشن است و اگر آن نباشد، اين هيچ است.
گاهي هم اين طور نيست، شما اين لامپ را در نظر داريد كه الآن روشن است و اطاق را روشن مي كند. خوب نظرها با هم فرق مي كنند. يكي نظر به لامپ است كه معلول و وابسته است و ديگري به دنبال علت و مولد برق است.
در انسان و عالم هستي نيز چنين است، يك نظر روي جنبة يد ربي است، در اين نظر وقتي انسان نگاه كند، به قول قرآن همه چيز جز خدا فانی است و از همين جنبه هست كه عالم هستي تسبيحِ خدا را مي كند. چرا كه نظر به علت كل عالم هست و بقيه همه وابسته به او، كه هيچ استقلالي ندارند.
«لا اِلهَ اِلاّ هُوَ كُلُّ شِيٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ»[3]
«يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكِيمُ»[4]
«يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ لَهُ المُلْكُ وَ لَهُ الحَمْدُ»[5]
يك نظر هم به عالم هستي است، اين ميز، عينك، كتاب و انسان، اين جنبه يد خلقي است، يعني نگاه و نظر به خويش.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي (ره) ميگويند: مراد از عالم ذر آن جنبه يد ربي است كه يك دفعه هم موجود مي شود.
«وَ ما اَمْرُنا اِلاّ واحِدَهٌ كَلَمْحِ البَصَرِ»[6]
قول چهارم: البته بعضي ها هم قول دیگری را مي گويند. مثل علامه مجلسي (ره) و بسياري از محدثين كه اينها طبق روايات جلو رفته اند، مي گويند: مراد از عالم ذر همان است كه در روايات گفته شده است كه خدا آدم را خلق كرد، سپس از صلب او تمام اين انسان ها را خلق كرده و بيرون كشيد[7].
«وَ اِذ اَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهوُرِهِمْ ذُرِيَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلي اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالوا بَلي»[8]
ظاهر آيه همين است كه تنها حضرت آدم(ع) خلق نشد بلكه تمام انسان ها از ذريه و صلب او بيرون كشيده شده اند. (از اين آدم هاي كوچك و ذره هاي ناديدني، به اين معنا كه از بس كوچكند غير از خدا آنها را نمي تواند ببيند) آن وقت از آنان معاهده گرفت كه «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه گفتند: «بلي» بله تو پروردگار ما هستي.
علي كل حال ما عالم ذر داريم، حال عالم ذر چيست؟ به قول شاعر:
بعضي نشسته خوانند، بعضي شكسته خوانند
چون نيست خواجه حافظ معذور دار، ما را
منبع: کتاب "معارف اسلام در سوره يس" آیت الله العظمی مظاهری.
#عالم_ذر
@dghjkb
بيش از اين هم برای ما معلوم نيست. اينها چيزهايي است كه انشاءالله قطب عالم امكان، محور عالم وجود واسطه بين غيب و شهود، آن كه علم هستي برايش علم شهودي است يعني حضرت بقيه الله(عج) مي آيند و به ما مي گويند: عالم ذر يعني چه. وقتي ايشان آمد، عقل ما هم چهل برابر شده، ديگر احتياج نيست كه من خواسته باشم ولي نتوانم جنبه يد ربي را براي شما معني كنم. ديگر نه احتياج به من و نه احتياج به كسي ديگري داريد. انشاءالله او مي آيد و همه چيز را برايتان مي گويد و آنچنان است كه وقتي صحبت مي كنند، كره جهان او را مي بينند و او هم كره جهان را مي بينند، همه حرف هاي ایشان را مي شنوند. و مي توانند با آن حضرت حرف بزنند و آن وقت انشاءالله معني دقيق عالم ذر معلوم مي شود.
معناي آیه 60 سوره یس: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين» اين مي شود كه: اي بشر! مگر در عالم ذر با هم معاهده نكرديم كه شيطان پرست نباشي؟ اي بشر مگر در دنيا فطرتت به تو نمي گفت شيطان پرست نباش، چشم و گوش بسته خودت را در اختيار كسي مثل شيطان كه دشمن سرسخت توست نگذار، چرا اعتنا كردي؟ چرا راه خدا را رها كردي و به دنبال شيطان رفتي؟ «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين» اين كه شيطان دشمن آشكار شماست، فطرتت هم درك مي كرد و از دشمن نبايد متابعت كرد. «وَ أَنِ اعْبُدُوني» آيا با هم بيعت نكرديم كه مرا عبادت كني؟ «هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ» صراط مستقيم، عبادت من است چرا راه مستقيم را كه فطرتت مي گفت، نرفتي؟
و در آیه 62 همین سوره می فرماید: وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلاً كَثيراً أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ»
و خلق بسياري از شما نوع بشر را، اين ديو به گمراهي كشيد. آيا هنوز هم عقل و فكرتان را به كار نميبنديد (تا از فريبش در امان باشيد).
بله، شيطان بسياري از شما را گمراه كرد. چرا عقل نداريد؟! با فرض اين كه آن «عهد» بوده و با هر فرضي كه شما بپسنديد، اما مع الوصف اين شيطان خيلي هم موفق بوده است.
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاْغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ المُخْلَصين[9]
شيطان گفت خدايا به عزت و جلالت همه را اغوا مي كنم، همه آنها را گول مي زنم، مگر بندگان مخلصت را.
قرآن مي فرمايد: شيطان موفق بوده. «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلاً كَثيراً» بسياري از شما را گمراه كرد «افلم تكونوا تعقلون» اين توبيخ است. يعني اي عاقل! حيف نيست كه زير بار شيطان بروي؟ چرا عقل نداري؟!
منبع: کتاب "معارف اسلام در سوره يس" آیت الله العظمی مظاهری.
#عالم_ذر
@dghjkb