باز کردم و دیدم که برایم نوشته که شما فردا این پرچم را بر بلندترین مناره مسجد در فاو به اهتزاز در بیاورید. باران میآمد و پرچمی که در بسته پیچیده شده بو خیس شده بود. وقتی من این پرچم را در سنگر باز کردم باور بفرمائید چنان بویی در سنگر پیچید که جان همه ما را مست کرد و صدای صلوات و گریه بچهها در سنگر پیچید و چنان فضایی ایجاد کرد که همه ما را برای ادامه کار مصممتر کرد و خوف و ترس و وحشتی که از ترس لو رفتن عملیات وجود بچهها را فرا گرفته بود از میان رفت و واقعا معجزه الهی را در اینجا دیدیم و نور امام رضا به سنگر ما تابید. باران میبارید که بچهها رسیدند به پشت سیمهای خاردار و اعلام رمز شد و باور بفرمایید در ده دقیقه بچههای لشکر کربلا و لشکرهایی که از چپ و راست حرکت میکردند خطوط را شکستند و وارد شهر فاو شدیم و بعد عملیات پاکسازی و سایر کارها را کاملا بر اساس تمرینهایی که پشت سر گذاشته بودیم انجام دادیم. خود من ساعت چهار و بیست دقیقه صبح وارد فاو شدم و در همان ابتدا در خاک فاو سجده کردم و نماز شکر خواندم و همه بچهها هم کارشان را رها کردند و شکرانه به جا آوردند.
اگر اشتباه نکنم فرمانده تیپ 111 یا 118 بود که اسیر شده بود و من از او بابت آماده باش شب گذشته و تیراندازیشان پرسیدیم. بالاخره اتفاقی بود که خیلی ما را ترسانده بود و ممکن بود سرنوشت عملیات را تغییر دهد. چه شده بود که عراقیها 15 کیلومتر در طول رودخانه شلیک کردند و بعد از 12 دقیقه آتش تمام شده بود؟ که بعد از صحبت با فرمانده عراقی دستگیر شده فهمیدیم که شب عملیات و لحظه عملیات ما به طرز جالبی با لحظه مانور عراقیها همزمان شده بود و آنها در حال تمرین بودند. من از فرمانده عراقی پرسیدیم: ما فکر میکردیم شماها الان در حالت آماده باش هستید. پس چه شد؟ چرا هیچ مقاومتی نکردید و بیشترتان را زنده اسیر کردیم؟ که فرمانده عراقی در پاسخ گفت: امشب شب تمرین ما بود. لحظاتی بعد از شروع مانور با شروع بارش باران تمرین قطع شد و به ما گفتند که برای استراحت برویم. اینکه میگویم در این عملیات نصرت الهی را به چشم دیدیم، یکیاش همین همزمانی مانور عراقیها با شروع عملیات ما و باراش باران بود.
حوالی ساعت 9 یا 10 صبح بود که من گفتم بچهها پرچم علیبن موسی الرضا(ع) را آوردند و پرچم را بر بلندترین مناره شهر فاو که گلدستهای فیروزهای رنگ بود در مسجد شیعیان نصب کردیم و دیگر نشانه پیروزیمان تکمیل شد و باور بفرمایید در این هشتاد روز نور این پرچم بود که کمکمان میکرد، وگرنه با آن همه شیمیایی که عراق روی سر ما میریخت نمیشد، حتی یک روز هم در فاو دوام آورد.
(*تابناک)
#عملیات_والفجر_هشت
@dghjkb