eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
715 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷روز شمار وقایع دهه فجر ۵۷ بیست و دوم بهمن ماه اعلام بی‌طرفی ارتش؛ سقوط حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران تهران و اغلب شهرستان‌ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیرو‌های مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می‌شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعت‌ها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش، کارخانه‌ها و انبار‌های اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه‌ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد: «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.» این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودرو‌های نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیرو‌های مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری]را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان‌ها، پاسگاه‌ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله‌ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظه‌ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. *تابناک @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راستی اینجا به ما خیلی خوش می‌گذرد چون رزق مؤمنین دائما برقرار است. رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سورهای امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ می‌زنیم که قوت بگیریم که اگر با دشمن روبرو شدیم با یک مشت به درک واصلش کنیم. والسلام. ابراهیم هادی... به گزارش سرویس «فرهنگ‌حماسه» ایسنا، ابراهیم هادی اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان متولد شد. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می‌رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را بدرستی شناخته بود. پدری که توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت کند. ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. دوران دبستان را به مدرسه طالقانی و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان درس خواند. سال1355 توانست دیپلم ادبی بگیرد. از همان سال‌های پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد.حضور در«هیئت جوانان وحدت اسلامی» و همراهی وشاگردی استادی نظیر «علامه محمد تقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد. او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب در سازمان تربیت بدنی مشغول و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ابراهیم همچون معلمی فداکار و متعهد به تربیت دانش‌آموزانش پرداخت. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد و در والیبال و کشتی بی‌نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستاد.مردانگی او را می‌توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده «بازی‌دراز» و «گیلانغرب» تا دشت‌های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه‌های او در این مناطق هنوز در یاد همرزمانش می‌درخشد.ابراهیم در عملیات «والفجر مقدماتی»، پنج روز به همراه بچه‌های گردان «کمیل» و «حنظله» در کانال‌های «فکه» مقاومت کردند و تسلیم دشمن نشدند. *خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا" @dghjkb
سرانجام در روز 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب خط مقدم او تنها ماند و از آن پس دیگر کسی او را ندید و گمنام باقی ماند. مزار یادبود این قهرمان شهید در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به چشم می‌خورد. ابراهیم به دلیل ویژگی‌هایی اخلاقی، فرماندهی و شخصیتی‌ای که داشته است تا کنون به عنوان یکی از شهدای مفقودالجسدی شناخته می‌شود که شنیدن زندگی‌نامه او برای هر جوانی دل‌انگیز و هیجان‌آور است. در یکی از خاطرات درباره او نقل شده‌ است:«درهمان ایام پایانی دبستان ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت که ابراهیم برو بیرون و تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کار کرده. اما روی حرف پدر حرفی نمی‌زدند. شب بود که ابراهیم برگشت با ادب به همه سلام کرد. سوال شد ناهار چه کار کردی؟ پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان می‌داد منتظر جواب ابراهیم بود. ابراهیم خیلی آهسته گفت که تو کوچه راه می‌رفتم دیدم یک پیرزن کلی وسایل خریده و نمیدونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمی‌خواستم قبول کنم، ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلاله چون براش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم.» یکی از آشنایان ابراهیم درباره ادب او روایت‌ می‌کند:« با موتور می‌رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید و با اینکه مقصر بود، به ما بی‌احترامی کرد. من دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی‌ای که داره پائین بیاید و جوابش را بدهد.ولی ابراهیم با آن لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد.» *خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا" @dghjkb
🌷کانال «کمیل» و حماسه ابراهیم هادی در روز 22 بهمن سال 61 درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل می‌کند:« به بچه‌های گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام می‌کند چون فقط آتش و دود بود که دیده می‌شد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین می‌خوردند و بلند می‌شدند. میان سرخی غروب بالاخره آنها به خاکریز ما رسیدند. پرسیدیم از کجا می‌آیید؟ گفتند: از بچه‌های گردان کمیل هستیم. با اضطراب پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، کمی مکث کردند و ادامه دادند:ما این دو روز زیر جنازه‌ها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی می‌زد، یک طرف با تیربار شلیک می‌کرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم می‌کرد، به مجروحان رسیدگی می‌کرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف می‌زنید مگر فرمانده‌ه‌تان شهید نشده بود؟ گفت:جوانی بود که نمی‌شناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم می‌کرد و روحیه می‌داد. داشت روح از بدنم خارج می‌شد. سرم داغ شده بود. آب دهانم را فرو دادم چون که اینها مشخصات ابراهیم بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو میگی درسته؟ الان کجاست؟ گفت:آره انگار یکی دوتا از بچه‌های قدیمی آقا ابراهیم صداش می‌کردند. یکی دیگر گفت:تا آخرین لحظه که عراق آتش می‌ریخت زنده بود، به ما گفت: عراق نیروهایش را عقب برده است حتما می‌خواهد آتش سنگین بریزد، شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوت است عقب بروید. دیگری گفت: من دیدم که او را زدند. با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین. بی‌اختیار بدنم سست شد. دیگر نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. سرم را روی خاک گذاشتم و تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور شد. از گود زورخانه تا گیلان غرب و ...بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شده بود !رفتم لب خاکریز می‌خواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچه‌ها گفت با رفتن تو ابراهیم بر نمی‌گردد . همه بچه‌ها حال و روز من را داشتند. وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود:«ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان کو شهیدانتان؟ » صدای گریه بچه‌ها بیشتر شد. خبر شهادت و مفقود شدن ابراهیم خیلی سریع بین بچه‌ها پخش شد. یکی از رزمنده‌ها که با پسرش در جبهه بود گفت:همه داغدار ابراهیم هستیم. به خدا اگر پسرم شهید شده بود آنقدر ناراحت نمی‌شدم.هیچ کس نمی‌داند ابراهیم چه آدم بزرگی بود. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند.» (کتاب «سلام بر ابراهیم» در صفحه 135 به بیان خاطرات و بخش‌هایی از زندگی نامه این پهلوان شهید پرداخته است.) *خبرگزاری دانشجویان ایران"ایسنا" @dghjkb
امشب‌رضویون‌ همه‌ شادند همه دل در حــرم رضــــا نهـــادند همه عیـــدی ولادت از پــدر می‌گیرنـد خشنــود ز مقـدم جـــوادنـد همه (ع)💫 (ع) 💫 @dghjkb
مداحی_آنلاین_ببین_روی_خدا_را_رخ_نورالهدی_را_محمد_فصولی.mp3
13.52M
🌸 (ع) 🌸 (ع) 💐ببین روی خدا را رخ نورالهدی را 💐ببین ماه جمال جواد ابن الرضا را 🎤 🌷مرجع رسمی های روز @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنانی از حاج قاسم وسط میدان، زیر آتش جنگ: حرم فقط در حرم سیده زینب و سیده رقیه خلاصه نمیشود... کل جمهوری اسلامی حرم است... وجوب دفاع از جمهوری اسلامی کمتر از حرم امام حسین نیست... @dghjkb
•🌿❛ میگفت هر وقت‌ میخوای‌ دعا‌ کنی، قبل‌ از اینکه‌ دعا‌ کنی‌ بگو‌ خدایا‌، من‌ از‌ همه‌ کسایی‌ که‌ غیبت‌ منو‌ کردن‌ و‌ منو‌ ناراحت‌ کردن من‌ گذشتم.. تو هم‌ از‌ من‌ بگذر.. ✅در اجابت‌ دعا‌ خیلی‌ موثره.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴امام جواد علیه السلام: خداوند متعال، به سبب تقوا، بنده اش را از آنچه از عقلش دور مانده، حفظ می کند و به وسیله ی تقوا او را نسبت به آنچه آن را نمی بیند و ناآگاه است روشن می سازد. بحار الأنوار ج‏۷۵ ص۳۵۸ علیه‌السلام @dghjkb
🌷 شهيد رضا خان محمد سال شهادت 1362: «خدايا، ناب و خالصم گردان. به آشيانه دلم جز پرنده عشق خودت راه نده. ياريم کن تا با نفس سرکشم درافتم. ياريم کن که بنده تو باشم و سر به خاک پاک تو نهم و براي تو زندگي کنم و براي تو بميرم.» *منبع:تبيان گردآوري:صغري بلوچي @dghjkb
🌹🍃 حضرت آقا: در ماه رجب توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه می‌توانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید. 🌸 @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پای صحبت های مرحوم حلیمه سعیدی: من آقای خامنه‌ای رو از همه بیشتر دوست دارم حتی از پسر شهیدم @dghjkb
🍂شتاب نکنید ای کربلائیان ، مارا هم با خودتان ببرید ماهم مقصد را انتخاب کردیم اما.. چرا زنجیرهای دنیا رهایمان نمی‌کند؟ مگر شما که بودید و چه کردید که اینگونه دنیا را پس زدید؟ پشت سرتان را نگاهی بیاندازید چشم‌های بارانی و دلهای بی‌تاب جامانده‌اند.... @dghjkb
🌱دلنوشته ای از شهید سید جمال احمد پناهی چه زيباست حديث عاشقي! چه زيباست اين منظره، منظره‌اي كه شوق به چشمان مي‌آورد. منظره‌اي كه هر بيننده عاقل و مسلمان را منقلب مي‌كند. وارد يكي از سنگر‌ها شدم. نام اين دسته قاسم بن الحسن عليه‌السلام است. راستي چه عشقي بچه‌ها دارند. شايد امشب عمليات باشد. هر كس مشغول نوشتن وصيت‌نامه‌اي است. گويا مي‌دانند چند روز ديگر از عمر بعضي‌هايشان بيشتر باقي نمانده است. اينها همه چيز را مي‌دانند. دشمن از هيچ سلاحي براي نابودي آنها نخواهد گذشت. خمپاره، توپ، مسلسل و شيميايي، همه چون كوه راسخند. قضيه روز تاسوعا و عاشورا را راويان گفتند و مداحان خواندند؛ ولي من فكر مي‌كنم شب عاشورا را ديده‌ام. آري ديده‌ام. اين‌جا خود كربلاست. امروز شايد تاسوعا، شايد فردا هم عاشورا باشد. امام فرمود:« مثل امام حسين عليه‌السلام وارد جنگ مي‌شويم و مانند امام حسين عليه‌السلام كشته خواهيم شد. » مي‌داني چه سبب شد كه من دست به كاغذ و قلم ببرم؟ اين شور و عشق، اين جوانمردي و ايثار، دعاي كميل در اين دسته برگزار شد. نمي‌دانم چگونه توصيف كنم. شايد نتوانم. فقط مي‌گويم غلغله‌اي وصف ناشدني بود. فانوس‌ها را خاموش كردند. چشم چشم را نمي‌ديد. معنويت عجيبي حاكم شده بود. همه و همه ناله مي‌زدند. شكايت مي‌كردند. فرياد مي‌كشيدند. اگر دعاي آخر نمي‌شد، شايد اين مجلس هم پايان نداشت. يكي از بچه‌هاي همين دسته تعريف مي‌كرد:« ديشب ساعت يك و نيم از خواب پريدم. بيشتر برادران در عالم خواب، حالي داشتند كه اين حال را زبانشان نشان مي‌داد. يكي مي‌گفت:’حسين جان!‘ ديگري مي‌گفت:’پذيرا باش!‘ اون يكي مي‌گفت:’جانم به قربانت حسين!‘» آرزو كردم كاش خودم اين را مي‌ديدم و شايد در من تأثير بگذارد. مي‌‌خواهم بگويم كه من را شفاعت كنند. نمي‌دانم چه چيزي موجب شد كه نمي‌توانم فرياد بكشم. خدايا! نمي‌دانم چگونه شكر كنم؟ خدايا! راه خوبي‌ را نشانمان دادي، فقط تقاضاي ما اين است كه مقاوممان نگه‌داري و مقاوم‌تر از هميشه. مي‌خواهم امشب ياري‌ام كني بهتر از هميشه و فقط براي رضاي تو گام بردارم. @dghjkb
به قولِ شهید آوینی🌱: جان امانتی است که باید به جانان برسد .. اگر خود ندهی، می‌ستانند ! فاصله‌ی هلاکت تا شهادت، همین خیانت در امانت است ! @dghjkb
🔸وقتی که جوان برای نمازشب بلند می‌شود، اما خوابش می‌آید و سرش به این طرف و آن طرف می‌رود، چانه‌اش پایین می‌افتد، پروردگار درهای آسمان را باز می‌کند و خطاب به ملائکه می‌فرماید: «اُنْظُروا اِلى عَبْدى؛ به بنده من نگاه كنيد.» 🔸 یعنی خداوند علّیِ اعلا افتخار می‌کند که ببیند این بنده من، کاری را که بر او نکرده‌ام؛ چگونه به جا می‌آورد. پروردگار می‌فرماید: من سه چیز به او مرحمت می‌کنم؛ 🔸 اول این‌که موفق به توبه‌ اش می‌کنم؛ آن هم توبه نصوح و قاطع، 🔸دوم این‌که گناهانش را می‌آمرزم 🔸و سوم رزق وسیعی نصیب او می‌کنم. آیت الله حق شناس نماز شب یادتون نره @dghjkb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🍀امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند: ای ابوخالد! مردم زمان غیبت که معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او هستند؛ از مردم تمام زمان‌ها بهترند. زیرا خداوند تعالی عقل و فهم و معرفتی به آن‌ها داده که غیبت در نزد آن‌ها حکم مشاهده امام را دارد! و خداوند آن‌ها را در آن زمان مثل کسانی قرار داده که با شمشیر در پیش روی پیغمبر جهاد كرده‌اند؛ آن‌ها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند و دعوت‌کنندگان آشکار و نهان به دین خدا هستند. خود انتظار فرج، بزرگترین فرج است. بحارالأنوار ، ج۵۲ ، ص۱۲۲ علیه‌السلام @dghjkb
[‌ وَ عَلَی اللَّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُتَوَکِّلُونَ ] 🍃و توکل کنندگان باید فقط برخــدا توکل کنند... @dghjkb
🔰ولایت فقیه ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلو گیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. برگرفته شده از بیانات امامین انقلاب @dghjkb
✨ابراهیم‌میگفت: آدم هرکاری که می‌تواند باید برای بنده های خدا انجام دهد. مخصوصا این مردم خوبی که ما داریم. هرکاری که از ما ساخته است، باید برایشان انجام دهیم. 🕊 ⚡️ @dghjkb