*زندگينامه امام سجاد (ع)؛
حضرت سجاد ( ع ) وی فرزند حسين بن علی بن ابيطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زين العابدين " مي باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدينه ولادت يافت.حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بيماری و تب شديد از آن حادثه جان به سلامت برد ، زيرا جهاد از بيمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش- با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت- به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی اين بود که آن رشته گسيخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، يعنی امامت و ولايت گردد.
اين بيماری موقت چند روزی بيش ادامه نيافت و پس از آن حضرت زين العابدين 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد . سن شريف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61هجری که بنا به وصيت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسيد ، به اختلاف روايات در حدود 24 سال نوشته اند .
مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور "شهربانو" دختر يزدگرد ساسانی بوده است . آنچه در حادثه کربلا بدان نياز بود ، بهره برداری از اين قيام و حماسه بی نظير و نشر پيام شهادت حسين ( ع ) بود ، که حضرت سجاد ( ع ) در ضمن اسارت با عمه اش زينب ( ع ) آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظير در جهان آن رو فرياد کردند .
فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند . واقعه کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد ( ع ) و زينب کبری ( س ) از آن زمان آغاز شد . اهل بيت اسير را از قتلگاه عشق و راهيان به سوی "الله " و از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند .
منبع:tebyan.net
*بیتوته
#امام_سجاد علیهالسلام
@dghjkb
*امام سجاد ( ع ) در دمشق؛
علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد ( ع ) با استناد به قرآن کريم فرمود و حقيقت را آشکار کرد ، حضرت زين العابدين ( ع ) وقتی با يزيد روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زير زنجير بود - فرمود : ای يزيد ، به خدا قسم ، چه گمان مي بری اگر پيغمبر خدا ( ص ) ما را به اين حال بنگرد ؟ اين جمله چنان در يزيد اثر کرد که دستور داد زنجير را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافيان از آن سخن گريستند.
فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطيب رسمی بالای منبر رفت و در بدگويی علی ( ع ) و اولاد طاهرينش و خوبی معاويه و يزيد داد سخن داد . امام سجاد ( ع ) به يزيد گفت : به من هم اجازه مي دهی روی اين چوبها بروم و سخنانی بگويم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ يزيد نمي خواست اجازه دهد ، زيرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت عليهم السلام آگاه بود و بر خود مي ترسيد .
مردم اصرار کردند . ناچار يزيد قبول کرد . امام چهارم ( ع ) پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها يکباره فرو ريخت و شيون از ميان زن و مرد برخاست .
خلاصه بيانات امام ( ع ) چنين بود : "ای مردم شش چيز را خدا به ما داده است و برتری ما بر ديگران بر هفت پايه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنين مال ماست . خدا چنين خواسته است که مردم با ايمان ما را دوست بدارند ، و اين کاری است که دشمنان ما نمي توانند از آن جلوگيری کنند" .
سپس فرمود : "پيغمبر خدا محمد ( ص ) از ماست ، وصی او علی بن ابيطالب از ماست ، حمزه سيد الشهداء از ماست ، جعفر طيار از ماست ، دو سبط اين امت حسن و حسين ( ع ) از ماست ، مهدی اين امت و امام زمان از ماست " . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جايی رسيد که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگويد . امام ( ع ) سکوت کرد .
تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همين محمد خاموش باش . سپس رو به يزيد کرد و گفت : آيا اين پيامبر ارجمند جد تو است يا جد ما ؟ اگر بگويی جد تو است همه مي دانند دروغ مي گويی ، و اگر بگويی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسين ( ع ) را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هايش را اسير کردی ؟ سپس امام ( ع ) دست برد و گريبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی آشوبی به پا شد . اين پيام حماسی عاشورا بود که به گوش همه مي رسيد . اين ندای حق بود که به گوش تاريخ مي رسيد .
يزيد در برابر اين اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زياد گشود و حتی بعضی از لشکريان را که همراه اسيران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بيمناک شد و از آنان روی پوشيد و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگيرد . به هر حال ، يزيد بر اثر افشاگريهای امام ( ع ) و پريشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجويی حال اسيران برآيد . از امام سجاد ( ع ) پرسيد : آيا ميل داريد پيش ما در شام بمانيد يا به مدينه برويد ؟ امام سجاد ( ع ) و زينب کبری ( ع ) فرمودند : ميل داريم پهلوی قبر جدمان در مدينه باشيم .
منبع:tebyan.net
*بیتوته
#امام_سجاد علیهالسلام
@dghjkb
*حرکت به مدينه؛
در ماه صفر سال 61هجری اهل بيت عصمت با جلال و عزت به سوی مدينه حرکت کردند . نعمان بن بشير با پانصد نفر به دستور يزيد کاروان را همراهی کرد . امام سجاد و زينب کبری و ساير اهل بيت به مدينه نزديک مي شدند . امام سجاد ( ع ) محلی در خارج شهر مدينه را انتخاب فرمود و دستور داد قافله در آنجا بماند . نعمان بن بشير و همراهانش را اجازه مراجعت داد .
امام ( ع ) دستور داد در همان محل خيمه هايی برافراشتند . آنگاه به بشير بن جذلم فرمود مرثيه ای بسرای و مردم مدينه را از ورود ما آگاه کن . بشير يکسر به مدينه رفت و در کنار قبر رسول الله ( ص ) با حضور مردم مدينه ايستاد و اشعاری سرود که ترجمه آن چنين است : "هان ! ای مردم مدينه شما را ديگر در اين شهر امکان اقامت نماند ، زيرا که حسين ( ع ) کشته شد ، و اينک اين اشکهای من است که روان است . آوخ ! که پيکر مقدسش را که به خاک و خون آغشته بود در کربلا بگذاشتند ، و سرش را بر نيزه شهر به شهر گردانيدند" .
شهر يکباره از جای کنده شد . زنان بنی هاشم صدا به ضجه و ناله و شيون برداشتند . مردم در خروج از منزلهای خود و هجوم به سوی خارج شهر بر يکديگر سبقت گرفتند . بشير مي گويد : اسب را رها کردم و خود را به عجله به خيمه اهل بيت پيغمبر رساندم . در اين موقع حضرت سجاد ( ع ) از خيمه بيرون آمد و در حالی که اشکهای روان خود را با دستمالی پاک مي کرد به مردم اشاره کرد ساکت شوند ، و پس از حمد و ثنای الهی لب به سخن گشود و از واقعه جانگداز کربلا سخن گفت .
از جمله فرمود : "اگر رسول الله ( ص ) جد ما به قتل و غارت و زجر و آزار ما دستور مي داد ، بيش از اين بر ما ستم نمي رفت ، و حال اينکه به حمايت و حرمت ما سفارش بسيار شده بود . به خدا سوگند به ما رحمت و عنايت فرمايد و از دشمنان ما انتقام بگيرد" . سپس امام سجاد ( ع ) و زينب کبری ( ع ) و ياران و دلسوختگان عزای حسينی وارد مدينه شدند .
ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله ( ص ) و سپس به بقيع رفتند و شکايت مردم جفاپيشه را با چشمانی اشک ريزان بيان نمودند . مدتها در مدينه عزای حسينی برقرار بود . و امام ( ع ) و زينب کبری از مصيبت بی نظير کربلا سخن مي گفتند و شهادت هدفدار امام حسين ( ع ) را و پيام او را به مردم تعليم مي دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا مي کردند تا مردم به عمق مصيبت پی ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را ياد بگيرند .
آن روز در جهان اسلام چهار نقطه بسيار حساس و مهم بود : دمشق ، کوفه ، مکه و مدينه ، حرم مقدس رسول الله مرکز يادها و خاطره اسلام عزيز و پيامبر گرامی ( ص ) . امام سجاد در هر چهار نقطه نقش حساس ايفا فرمود ، و به دنبال آن بيداری مردم و قيامها و انقلابات کوچک و بزرگ و نارضايتی عميق مردم آغاز شد . از آن پس تاريخ اسلام شاهد قيامهايی بود که از رستاخيز حسينی در کربلا مايه مي گرفت ، از جمله واقعه حره که سال بعد اتفاق افتاد ، و کارگزاران يزيد در برابر قيام مردم مدينه کشتارهای عظيم به راه انداختند . اولاد علی ( ع ) هر يک در گوشه و کنار در صدد قيام و انتقام بودند تا سرانجام به قيام ابو مسلم خراسانی و انقراض سلسله ناپاک بنی اميه منتهی شد .
مبارزه و انتقاد از رفتار خودخواهانه و غير عادلانه خلفای بنی اميه و بنی عباس به صورتهای مختلف در مسلمانان بخصوص در شيعيان علی ( ع ) در طول تاريخ زنده شد و شيعه به عنوان عنصر مقاوم و مبارز که حامل پيام خون و شهادت بود در صحنه تاريخ معرفی گرديد . گرچه شيعيان هميشه زجرها ديده و شکنجه ها بر خود هموار کرده اند ، ولی هميشه اين روحيه انقلابی را حتی تا امروز - پس از چهارده قرن - در خود حفظ کرده اند . امام سجاد ( ع ) گرچه بظاهر در خانه نشست ، ولی هميشه پيام شهادت و مبارزه را در برابر ستمگران به زبان دعا و وعظ بيان مي فرمود و با خواص شيعيان خود مانند "ابو حمزه ثمالي " و "ابو خالد کابلي " و ... در تماس بود ، و در عين حال به امر به معروف و نهی از منکر اشتغال داشت ، و شيعيان خاص وی معارف دينی و احکام اسلامی را از آن حضرت مي گرفتند و در ميان شيعيان منتشر مي کردند ، و از اين راه ابعاد تشيع توسعه فراوانی يافت .
بر اثر اين مبارزات پنهان و آشکار بود که برای بار دوم امام سجاد را به امر عبد الملک خليفه اموی ، با بند و زنجير از مدينه به شام جلب کردند ، و بعد از زمانی به مدينه برگرداندند . امام سجاد ( ع ) در مدت 35سال امامت با روشن بينی خاص خود هر جا لازم بود ، برای بيداری مردم و تهييج آنها عليه ظلم و ستمگری و گمراهی کوشيد ، و در موارد بسياری به خدمات اجتماعی وسيعی در زمينه حمايت بينوايان و خاندانهای بی سرپرست پرداخت ، و نيز از طريق دعاهايی که مجموعه آنها در "صحيفه سجاديه " گرد آمده است ، به نشر معارف اسلام و تهذيب نفس و اخلاق و بيداری مردم اقدام نمود .
منبع:tebyan.net
*بیتوته
#امام_سجاد علیهالسلام
@dghjkb
◾️در موقعی که امام حسین (ع) سرچشمه انقلاب می بیند که دین خدا در خطر است از طفل شش ماهه خود می گذرد
و در راه خدا تقدیم می کند که دین خدا محفوظ بماند و حق بر باطل غلبه کند و ما با تمام وجودمان ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین، که فریاد برآورد آیا کسی هست که من را یاری کند
لبیک می گوئیم.
#شهید_علی_مصطفائی
بنیاد شهید و امور ایثارگران نویدشاهد
@dghjkb
*صحيفه سجاديه؛
صحيفه سجاديه که از ارزنده ترين آثار اسلامی است ، شامل 57دعا است که مشتمل بر دقيقترين مسائل توحيدی و عبادی و اجتماعی و اخلاقی است ، و بدان "زبور آل محمد ( ص )" نيز مي گويند . يکی از حوادث تاريخ که دورنمايی از تلألؤ شخصيت امام سجاد ( ع ) را به ما مي نماياند - گرچه سراسر زندگی امام درخشندگی و شور ايمان است - قصيده ای است که فرزدق شاعر در مدح امام ( ع ) در برابر کعبه معظمه سروده است .
مورخان نوشته اند : "در دوران حکومت وليد بن عبد الملک اموی ، وليعهد و برادرش هشام بن عبد الملک به قصد حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجد الحرام گذاشت . چون به منظور استلام حجر الاسود به نزديک کعبه رسيد ، فشار جمعيت ميان او و حطيم حائل شد ، ناگزير قدم واپس نهاد و بر منبری که برای وی نصب کردند ، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعيت بنشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای مطاف پرداختند .
در اين هنگام کوکبه جلال حضرت علی بن الحسين عليهما السلام که سيمايش از همگان زيباتر وجامه هايش از همگان پاکيزه تر و شميم نسيمش از همه طواف کنندگان دلپذيرتر بود ، از افق مسجد بدرخشيد و به مظاف درآمد ، و چون به نزديک حجر الاسود رسيد ، موج جمعيت در برابر هيبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام ساخت ، تا به آسانی دست به حجر الاسود رساند و به طواف پرداخت .
تماشای اين منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبد الملک برانگيخت و در همين حال که آتش کينه در درونش زبانه مي کشيد ، يکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آميخته به حيرت گفت : اين کيست که تمام جمعيت به تجليل و تکريم او پرداختند و صحنه مظاف برای او خلوت گرديد ؟ هشام با آن که شخصيت امام را نيک مي شناخت ، اما از شدت کينه و حسد و از بيم آن که درباريانش به او مايل شوند و تحت تأثير مقام و کلامش قرار گيرند ، خود را به نادانی زد و در جواب مرد شامی گفت : "او را نمي شناسم " .
در اين هنگام روح حساس ابو فراس ( فرزدق ) از اين تجاهل و حق کشی سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود ، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خويی آن امير مغرور خودکامه بر جان خود بينديشد ، رو به مرد شامی کرد و گفت : "اگر خواهی تا شخصيت او را بشناسی از من بپرس ، من او را نيک مي شناسم " . آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ايمان و معراج روح ، قصيده جاويدان خود را که از الهام وجدان بيدارش مايه مي گرفت ، با حماسه های افروخته و آهنگی پرشور سيل آسا بر زبان راند ، و اينک دو بيتی از آن قصيده و قسمتی از ترجمه آن : هذا الذی تعرف البطحاء وطأته والبيت يعرفه والحل والحرم هذا الذی احمد المختار والده صلی عليه الهی ما جری القلم "اين که تو او را نمي شناسی ، همان کسی است که سرزمين "بطحاء" جای گامهايش را مي شناسد و کعبه و حل و حرم در شناسائيش همدم و همقدمند .
اين کسی است که احمد مختار پدر اوست ، که تا هر زمان قلم قضا در کار باشد ، درود و رحمت خدا بر روان پاک او روان باد ... اين فرزند فاطمه ، سرور بانوان جهان است و پسر پاکيزه گوهر وصی پيغمبر است ، که آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانه تيغ بی دريغش همي درخشد ..." . و از اين دست اشعاری سرود که همچون خورشيد بر تارک آسمان ولايت مي درخشد و نور مي پاشد .
وقتی قصيده فرزدق به پايان رسيد ، هشام مانند کسی که از خوابی گران بيدار شده باشد ، خشمگين و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنين شعری - تا کنون - در مدح ما نسروده ای ؟ فرزدق گفت : جدی بمانند جد او و پدری همشأن پدر او و مادری پاکيزه گوهر مانند مادر او بياور تا تو را نيز مانند او بستايم . هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوايز حذف کنند و او را در سرزمين "عسفان " ميان مکه و مدينه به بند و زندان کشند .
چون اين خبر به حضرت سجاد ( ع ) رسيد دستور فرمود دوازده هزار درهم به رسم صله و جايزه نزد فرزدق بفرستند و عذر بخواهند که بيش از اين مقدور نيست . فرزدق صله را نپذيرفت و پيغام داد : "من اين قصيده را برای رضای خدا و رسول خدا و دفاع از حق سروده ام و صله ای نمي خواهم " . امام ( ع ) صله را بازپس فرستاد و او را سوگند داد که بپذيرد و اطمينان داد که چيزی از ارزش واقعی آن ، در نزد خدا کم نخواهد شد . باری ، اين فضايل و ارزشهای واقعی است که دشمن را بر سر کينه و انتقام مي آورد . چنانکه نوشته اند : سرانجام به تحريک هشام ، خليفه اموی ، وليد بن عبد الملک ، امام زين العابدين و سيد الساجدين ( ع ) را مسموم کرد و در سال 95 هجری درگذشت و در بقيع مدفون شد .
منبع:tebyan.net
*بیتوته
#صحیفه_سجادیه
#امام_سجاد علیهالسلام
@dghjkb
💠حاج اسماعیل دولابی (ره)
هنگامی که به یاد امام حسین
علیهالسلام افتادید تردیدی
نداشته باشید که حضرت هم
به یــاد شماست.
🌱طوبای کربلا ص ۱۴۹
@dghjkb
📿 تسلیم ؛ تمامِ حقیقت سجده است!
سَری بر نیزه،
و سر دیگر بر سجده ...
سجدهای در اوج قلّهی تسلیم؛
که مایه فخر "أهل السّمٰوات" است!
▪️ #یا_سید_الساجدین
@dghjkb
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امام صادق (عليه السلام):
🔹سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد:
هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام
هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور
هنگام رفاه و آسایش شکرگزار
به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد.
دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد
بر دوستان برنامه اى را تحمیل ننماید
جسمش از خودش خسته
ولى دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.
اصول کافى: ج۲، ص۴۷
#امام_صادق علیهالسلام
@dghjkb
♦️خواهرم!
حجاب تــوست که تمام اهداف
دشمن را به هم میریزد ...
هزاران شبکه ماهوارهای
شعارهای آزادی
و....
⭕️تمامی برای عفت و حیای توست
از چادر مشکی تو
دشمن به هــراس افتاده است..
زیرا به دست تو شیر مردان آمادهی جهاد، پرورش می یابند ....
@dghjkb
◾️☘◾️☘◾️☘◾️☘◾️☘◾️☘◾️☘
◾️ شیخ جعفر شوشتری(رحمة الله عليه) :
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند،
جداً نگران ایمان خود باشند!
نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است.
#شیخ_جعفر_شوشتری ره
@dghjkb
حال شرح ماجرا نیست
فقط حرم لازمم حسین
چی میشه این شبا ببینم
که به زودی عازمم حسین
#اربعین🏴
#مارا_به_حق_فاطمه
#دریاب_یاحسین
@dghjkb
💠امروز ۱۳۰۰ سال یا بیشتر از شهادت حضرت اباعبدالله(علیهالسّلام) میگذرد
و روزبهروز این داستان برجستهتر و زندهتر شده.
این داستان در بطن خود دارای یک مضامینی است که این مضامین برای حیات اسلامی جامعه ضروری است.
اگر این مضامین گسترش پیدا نمیکرد، از اسلام و از قرآن و از حقایق معارف اسلامی هم امروز خبری نبود۱۳۹۳/۱۱/۲۷
بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
#محرم
#امام_حسین علیهالسلام
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رئیسی: تا زمانی که روحیه انقلابی، فساد ستیزی، کارآمدی و مردمداری در وزرای کابینه دولت باشد ما در خدمت آنها خواهیم بود
#آقا_تنها_نیست
@dghjkb
YEKNET.IR - zamine - fatemieh 99.10.28 - banifatemeh.mp3
3.74M
⏯ #زمینه احساسی
🍃برا دیدن نشون تو چه کنم
🍃من گمشده بدون تو چه کنم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#سیدة_نساء_العالمین
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی
@dghjkb
🔵امام موسی صدر:
من «حسینیه» را حسینیه نمیدانم مگر اینکه دلاورانی را برای نبرد با دشمن صهیونیستی فارغ التحصیل کند.
#امام_موسی_صدر
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌱 دشواری ها به لطف تو آسان شود.....
💠 دعای هفتم از صحیفه سجادیه... با نوای حاج محمود کریمی....
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#محمود_کریمی
#دعای_هفتم
@dghjkb
🔹علاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام داشت و همیشه می گفت:
" دلم می خواد روز محشر مثل اربابم بی سر باشم".
در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید.
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است
تن بی سر عجب نیست، رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است
🍃وقتی بعد از دو سه هفته، در عملیات کربلای 5 پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد.
☘ شادی روح پاک شهدا....
🍀اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#شهید_مجید_لردان
@dghjkb
🔰طرح مسئله ولایت فقیه
📌هنر بزرگ امام این بوده است که حاکمیت اسلام را مطرح کردند، صیغه خاص ایشان هم برای حاکمیت اسلام، ولایت فقیه بود، انصافا ولایت فقیه مبنای بسیار مستحکمی دارد، اینکه حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام ولایت فقیه را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند ناشی از بی اطلاعی است مسله ولایت فقیه جزو مسائل روشن و واضح درفقه شیعه است.
📚 برگرفته از مبانی مکتب ولایت
✍️محتوای کار شده توسط کانال نقشه راه
#نظام_اسلامی
#مکتب_انقلاب_اسلامی
#پست_چهلم
🖇کانال نقشه راه در ایتا،گپ،تلگرام و روبیکا
@dghjkb
◾️دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟
پس از شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحاب ایشان در دهم محرم سال 61 هجری قمری، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین ماند تا آنکه در پایان روز دوازدهم محرم الحرام، قوم بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) شهدا را دفن نمودند.
در رابطه با چگونگی دفن شهدای کربلا، روایات فراوانی وجود دارد که همه روایات بر دفن شهدا توسط بنی اسد اتفاق نظر دارند اما در چگونگی آن تفاوتهایی ذکر کردهاند. شیخ مفید در کتاب ارشاد اینگونه نوشته است: «گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند، نزد اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش آمده و بر آنان نماز خواندند و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که حسین(ع) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش علیاصغر (ع) کنار پای حضرت دفن است. برای دیگر شهیدان گودالی در پایین پای حسین(ع) کنده و همگی را گردآورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی(ع) را در همانجا که به شهادت رسیده بود، سر راه غاضریه همان جایی که اکنون قبر اوست، دفن نمودند».
علاوه بر شیخ مفید، بلاذری در انساب الشراف و مسعودی در مروج الذهب نیز بر همین باورند که امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا یک روز پس از شهادت و بعد حرکت سپاهیان عمر سعد به سمت شام یعنی یازدهم محرم توسط اهل غاضریه از بنی اسد دفن شدند؛ این قول مورخان اهل سنت است و شیخ مفید در الارشاد و سید بن طاووس در لهوف و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب از مورخین و علمای شیعه هم همین قول را نقل کرده اند، با این تفاوت که شیعیان معتقداند بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) اجساد شهدای کربلا را دفن کردند.
از آنجایی که بنی اسد اهل روستایی در نزدیکی کربلا بودند و در میدان نبرد شرکت نداشتند، نمی توانستند بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان و پیکر و لباسشان شناخت کامل داشته باشد آنان را شناسایی و دفن کنند. شهدای کربلا بهجز حضرت علی اصغر که خود امام حسین (ع) آن را دفن نمود و حر بن ریاحی که نزدیکانش مانع بریدن سر از پیکرش شدند، هیچ کدام سر در پیکر نداشتند و این اتفاق، کار شناسایی شهدای کربلا را غیر ممکن میساخت و بنا بر نظر شیعه، دفن امام را جز امامی مانند خودش بر عهده نمیگیرد. با دلایل ارائه شده بر عدم امکان دفن شهدا توسط بنی اسد بدون کمک راهنما، میتوان به این نتیجه رسید که امام سجاد (ع) در دفن شهدای کربلا حضور داشتند؛ و حضور ایشان نیز باید خارج از اسباب عادی صورت گرفته باشد و این مطلب نیز به وسیله روایتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده؛ تایید میشود چراکه امام سجاد (ع) در روز یازدهم با کاروان اسرا به سمت کوفه حرکت کردند و در روز دوازدهم در مجلس ابن زیاد به روشنگری مشغول بودند تا اینکه در هنگام غروب، ابن زیاد اسرا را به زندان فرستاد؛ اینگونه برداشت میشود که امام علیه اسلام فرصتی پیدا کردند که اندکی دور از اذیت و آزار یزید قرار گیرند لذا با بهره گیری از امدادهای غیبی به دشت کربلا آمدند و بدنهای شهداء را سه روز بعد از واقعه کربلا در روز سیزدهم محرم به کمک مردان طایفه بنی اسد که با تحریک زنانشان به سوی دشت کربلا آمده بودند دفن می کنند.
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار اینگونه میگوید: «از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام درباره امامتشان گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود، پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بیآنکه دشمنان بفهمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت. امام رضا(ع) در ادامه فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.»
منابع:
الارشاد، شیخ مفید
مروج الذهب، جلد 3
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
مقتل الحسین، مقرم
بحارالانوار، مجلسی
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی
شذرات الذهب، عماد حنبلی
#دفن_شهدای_کربلا
#قبیله_بنی_اسد
@dghjkb
مقرم در کتاب مقتل الحسین (ع) نیز میگوید: چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند؛ امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. سپس امام سجاد (ع) به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد، قبری حاضر و آماده، آشکار شد و حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت: «بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم.» امام به تنهایی بیآنکه بنی اسد در این کار همراهیاش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری میکند. هنگامی که او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهای بریده گذاشت و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است، اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی، سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا.»
امام سجاد (ع) پس از آنکه اباعبدالله الحسین (ع) را دفن نمودند، بر قبر حضرت اینگونه نوشتد: «این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.» سپس به طرف عمویشان عباس (ع) رفت و خود را روی بدن مقدس او انداخت، درحالی که رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت: «پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد.» و پس از آن به تنهایی بدن مطهر حضرت اباالفضل العباس (ع) را به خاک سپرد و در پایان، دو نقطه را مشخص نمودند تا بنی اسد در یک نقطه، شهدای بنی هاشم و در نقطه دیگر اصحاب را دفن کنند، و در آخر، حر بن ریاحی توسط خویشان خود، به خاک سپرده شد.
در رابطه با سر مطهر امام حسین (ع) روایات مختلفی آمده که در برخی از آنان اینگونه گفته شده است: بنا بر مطلبی که در کتاب وسائل الشیعه آمده است، برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی از ائمه معصوم(ع)، گفته اند: سر مقدس سیدالشهدا (ع) در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرالمومنین(ع) دفن شده است. هم چنین در روایتی دیگر، ابن کثیر گفته که، یزید لعنة الله علیه سر مبارک امام را برای حاکم مدینه عمرو بن سعد فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود است. و بنا به قولی دیگر از ابن ابی الدنیا و بلاذری، سر مبارک امام حسین (ع) در دمشق دفن شده است. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل نمودند و بنا بر روایاتی دیگر، سر مبارک را به کربلا آوردند و به بدن امام ملحق نمودند.
منابع:
الارشاد، شیخ مفید
مروج الذهب، جلد 3
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
مقتل الحسین، مقرم
بحارالانوار، مجلسی
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی
شذرات الذهب، عماد حنبلی
#دفن_شهدای_کربلا
#قبیله_بنی_اسد
@dghjkb