اینبار هدف توانمند سازی بانوان فعال فرهنگی بود ✨ سرمایه گذاری بر روی نیرو ها باعث نفوذ بالاتر میشود 🌸 محوریت اصلی چی بود؟! تبیین_امید_افرین پس باهم مشاهده کنیم دوره اموزشی بانوی مجاهد 🌱 #دختران_حاج_قاسم #چهارمحال_بختیاری ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

مادرم 🥀دل دخترانت در این ایام به تنگ اماده است... با برپایی هیئت های دخترونه.. جمع های خانومانه 💔کنار اقا امام حسن( ع) عزاداری کردیم #دختران_حاج_قاسم #مازندران ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

مطالعه ای بر روی بیماران بستری شده در بخـش مراقبتهای قلب بیمارستان سانفرانسیسکو نشـان داد، آن دسته از بیمارانی که مراقبتهای پزشکی آنان همراه بـا #دعا و #نیایش بـوده، نیاز کمتری بـه آنتی بیوتیک و تهویه ی مصنوعی داشته اند. همچنین در ایـن افـراد میزان بـروز نارسایی قلبـی، ارسـت قلبی و پنومونی، کمتر از سایرین گزارش شده #به‌وقت‌علوم 🔬 ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

💠 تولید سلسله پادکست های "کافه بین الملل" 🔸به همت دختران حاج قاسم استان قم، اولین قسمت از پادکست "کافه بین‌الملل" با هدف حمایت از جبهه مقاومت و ترویج آگاهی در میان نسل جوان تولید شد. 🔹این برنامه در فضای صمیمی و فرهنگی کافه کتاب، از اواخر مهرماه سال ۱۴۰۳ آغاز به ضبط کرده است. 🔹هدف اصلی از تولید این پادکست، ارتقاء سطح دانش و جهان‌بینی شنوندگان داخلی و خارجی است. به همین منظور پادکست "کافه بین الملل" به صورت چندزبانه تولید می‌شود. 🔹 در هر قسمت، به یکی از کشورهای محور مقاومت پرداخته خواهد شد و اولین بخش این پادکست تحت عنوان "لبنان" به مصاحبه با مهاجران لبنانی و بررسی وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور و نقش آن در محور مقاومت می‌پردازد. ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

•° خدا…✨ این کلمه، این مفهوم، بزرگ ترین سوال کودکی من بود و از سی وهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سوال صفحه کلید مغزم و هنوز برنداشته❓ این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟🤔 قرار است برای من چه کار کند و قرار است برایش چه کار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم... برشی از کتاب خال سیاه عربی🕋 سفرنامه حج به قلم حامد عسکری #من‌و‌کتاب📚 ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

در گوشه و کنار کنگره شعر و نثر فاطمی چه گذشته؟؟؟ 🤔 ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

مروارید بیروت روایتی از اولین بانوی ایرانی اعزام شده به بیروت لبنان .... 1⃣قسمت اول ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#مروارید_بیروت ✨ قسمت اول بسم الله النور اولین بانو بود اولین بانویی که از ایران به لبنان اعزام شد آنهم نه در شرایط عادی! در شرایطی که هر لحظه صدای مهیب انفجار و بمب از گوشه و کنار لبنان می آمد شرایطی که هر آن ممکن بود نام او هم وارد لیست شهدا شود در بحبوحه جنگ با رژیمی منحوس، رژیم صهیونیستی اسرائیل! دشمنی که ذره ای بویی از انسانیت نبرده. وصیت نامه اش حالا آماده بود جانش را به خطر انداخت و راهی شد تا ببیند و بگوید بگوید از زنان جبهه مقاومت که سربازان این نبرد اراده ها بودند برایم حرف زد و گفت، از آنچه که با چشم هایش دیده بود : 《 وقتی وارد بیروت شدم، شهری آرام دیدم که زندگی در آن جریان داشت، به‌ویژه در منطقه مسیحی‌نشینش. مردم در حال تردد و زندگی بودند اما وقتی به ضاحیه و جنوب لبنان رسیدیم، شرایط کاملاً متفاوت بود. در کمتر از پنج دقیقه، ناگهان نمای دیگری از زندگی در بیروت نمایان شد؛ خانه‌هایی که یا ویران شده یا نیمه‌تخریب بودند، یا سرپا بودند اما هیچ نشانی از زندگی در آن‌ها وجود نداشت و همه تخلیه شده بودند. غمی سنگین بر خیابان‌های خلوت سایه افکنده بود؛ خیابان‌هایی که از تعداد ساختمان‌هایشان مشخص بود روزگاری مردم زیادی در آن‌ها تردد می‌کردند. این غم از سر و روی این بخش از شهر (جنوب لبنان) کاملاً هویدا بود. مدام فکر می‌کردم با مردمانی روبه‌رو خواهم شد که غم‌های عمیق‌تری را در چهره‌هایشان خواهم دید. نکته جالب این بود که خودشان اصلاً دوست نداشتند از واژه «آواره» و «بی‌پناه» برایشان استفاده شود. می‌گفتند ما «نازحین» و مهاجرین هستیم. در مدرسه‌ای که محل اسکان بیش از هزار نفر بود، همه این افراد پیش‌تر صاحب زندگی و امکانات درخور شأن خود بودند، اما حالا چندین خانواده در کلاس‌های درس کنار هم زندگی می‌کردند. با این حال، چهره‌ها غمگین نبود. نمی‌گویم غم نداشتند، اما با اطمینان می‌گویم که غم‌هایشان را عجیب پنهان کرده بودند و دور هم زندگی می‌کردند. زمانی که برای گفت‌وگو وارد مدرسه شدم، برق نبود و در تاریکی محض به‌سر می‌بردند. اغلب با چراغ تلفن‌های همراهشان روشنایی نسبی ایجاد کرده بودند. آنچه دیدم، غرور شگفت‌انگیزی بود در اثبات این‌که «ما با این مسائل خسته نخواهیم شد.» با قاطعیت می‌گویم که هرجا رفتم، غرور، تعصب و غیرتی را در این مردان و زنان دیدم که نشان می‌داد با تمام غم‌ها و سختی‌ها، مصمم به پیروزی هستند. این را بدون اغراق و تملق و شعارزدگی می‌گویم؛ واقعاً محکم بودند. قطعاً غم داشتند و وقتی به چهره‌هایشان دقیق می‌شدی، غمی را می‌دیدی که تمام تلاششان را می‌کردند تا آن را بپوشانند و نگذارند کسی متوجهش شود. 》 ادامه دارد... ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#کوکو_بادمجان_پر_ملات سیب زمینی🥔 بادمجان🍆 هویج🥕 پیاز🧅 گوشت چرخکرده زردچوبه و فلفل سیاه تخم مرغ🥚 نمک🧂 پاپریکا و پودرسیر ‎‌ ‌┄┅┅❈••🍕🍟🍕••❈┅┅┄ ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

حالا وقت تامل... 🌸 تامل در چیز هایی که داره عادی میشه ولی... {بنده آدم خشک مقدسی نیستم... ] ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

ده اصل کلیدی در «خاطره‌نویسی و تجربه‌نگاری» برای کسانی که می‌خواهند تجربه‌هایشان برای دیگران نیز قابل استفاده باشد. زمان خواندن متن: کمتر از پنج دقیقه ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

📣حدس بزنید چخبرههههه؟!؟😁 ❓دختران حاج قاسم همیشه درحال تحلیل اتفاقات سیاسی و اجتماعی اطراف خودشون هستند. تا به واسطه اون وظیفه و موضع خودشون رو مشخص کنند. درسته؟!؟ ✅به همین خاطر می‌خوایم یک جلسه مجازی داشته باشیم و تمام جوانب اتفاقات اخیر منطقه رو بررسی کنیم... احتمالا اسم آقای تقدیری به گوشتون خورده... 👌ایشون رئیس بنیاد ملی نوجوان هستن و دختران حاج قاسم زیرمجموعه ایشون تعریف میشه. ✅جلسمون با ایشون خواهد بود😍 سوالاتون رو هم بیارید یادتون نره😉 👩‍💻یکشنبه ۲۵ آذر ساعت ۱۸ لینک ورود به جلسه👇 https://online.omid.center/rooms/hlm-wib-xjj-orq/join #جلسه_برخط #دختران_حاج_قاسم

مروارید بیروت روایتی از اولین بانوی ایرانی اعزام شده به بیروت لبنان .... قسمت دوم ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#مروارید_بیروت ✨ قسمت دوم بسم الله النور با شنیدن حرف هایش، لبخندی مهمان لب هایم شد مقاومت مثل مرواريدی گرانبها در عمقِ قلب و جان و فکر این زنان نشسته بود. مرواریدی که راز زنده ماندن و پابرجا ماندن لبنان شده بود. زمزمه های اجرای آتش بس به گوش می‌رسید. بانو می‌گفت :《 از آن لحظه به بعد هرچه دیدم آرامش و خوشحالی بود. من کنجکاوانه از آن‌ها می‌پرسیدم: «خبر دارید که آتش‌بس برقرار می‌شود؟» پاسخ می‌دادند: «بله، ما کاملاً مطلع هستیم و نسبت به تصمیم مسئولان ارشد حزب‌الله یقین داریم که درست‌ترین و بهترین تصمیم است.» خوشحالی دیگرشان این بود که می‌خواستند به خانه و زندگی‌شان برگردند. از برخی می‌پرسیدم: «از وضعیت خانه و زندگی‌تان خبر دارید؟» می‌گفتند: «ویران شده است.» می‌پرسیدم: «پس کجا می‌خواهید برگردید؟» پاسخ می‌دادند: «می‌رویم و در همان ویرانه‌ها زندگی را شروع می‌کنیم و خودمان خانه و زندگی‌مان را می‌سازیم.» من با همسر شهیدی صحبت کردم که مراسم چهلم همسرش روز شنبه گذشته بود. آن خانم ۲۹ ساله، مادر چهار فرزند بود که آخرین فرزندش یک سال و سه ماه داشت. فکر می‌کردم شاید او از شنیدن خبر آتش‌بس خوشحال نباشد، ولی مصمم، آرام، صبور و مقاوم می‌گفت: «خیلی خوشحال هستیم از این اتفاق، چون می‌دانیم آنچه فرماندهان و تصمیم‌گیران ارشد حزب‌الله برای ما در نظر می‌گیرند، بهترین و درست‌ترین تصمیم است.» ناگهان دیدیم که خیابان‌ها جان گرفت و تردد خودروها شروع شد. این اتفاق حتی پیش از اعلام رسمی آتش‌بس رخ داد که قرار بود ساعت 10 صبح چهارشنبه هم از سوی حزب‌الله و هم دولت لبنان اعلام شود. مردم چند ساعت زودتر آمده بودند و جلوی خانه‌های ویران را آب و جارو می‌کردند، با یکدیگر روبوسی می‌کردند و به هم تبریک می‌گفتند. شادی‌ای وجود داشت که مرا هم حیرت‌زده کرد. مطمئن شدم که این تصمیم حزب‌الله لبنان برای شیعیان لبنان چقدر درست بوده و چقدر همه در کنار هم، همدل هستند و نسبت به این تصمیم یقین دارند که بهترین تصمیم است. 》 ادامه دارد... ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

📣حدس بزنید چخبرههههه؟!؟😁 ❓دختران حاج قاسم همیشه درحال تحلیل اتفاقات سیاسی و اجتماعی اطراف خودشون هستند. تا به واسطه اون وظیفه و موضع خودشون رو مشخص کنند. درسته؟!؟ ✅به همین خاطر می‌خوایم یک جلسه مجازی داشته باشیم و تمام جوانب اتفاقات اخیر منطقه رو بررسی کنیم... احتمالا اسم آقای تقدیری به گوشتون خورده... 👌ایشون رئیس بنیاد ملی نوجوان هستن و دختران حاج قاسم زیرمجموعه ایشون تعریف میشه. ✅جلسمون با ایشون خواهد بود😍 سوالاتون رو هم بیارید یادتون نره😉 👩‍💻یکشنبه ۲۵ آذر ساعت ۱۸ لینک ورود به جلسه👇 https://online.omid.center/rooms/hlm-wib-xjj-orq/join #جلسه_برخط #دختران_حاج_قاسم

✨💥✨ ✨💥✨ 🔴فقط و فقط ۳۰ دقیقه دیگر تا شروع جلسه باقی مانده است... 😉یادتون نره اگر دوستاتونم دوست دارن درباره وقایع اخیر بیشتر بدونن، میتونن از جلسه استفاده کنند. #دختران_حاج_قاسم #جلسه_برخط

{سخنرانی حجت السلام تقدیری} با دختران حاج قاسم 🌸 ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#لازانیا_با_نان_لواش😋😋 فیله مرغ 1 کیلوگرم پیاز 2 عدد - فلفل سبز و قرمز 2 عدد - گوجه فرنگی 2-3 عدد - نان لواش 4 ورق - نمک ، فلفل ، ادویه جات مورد علاقه پنیر پیتزا 250 گرم ‎ ‌┄┅┅❈••🍕🍟🍕••❈┅┅┄ ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

امّ‌البنین‌یعنی: عبّاس‌داشته‌باشی‌و‌بگویی‌از‌حسین‌چه‌ خبر‌... #دختران_حاج_قاسم #دورود ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

وقتی برای یه سری کارای الکی وقتتو گذاشتی و حالا که کلی درس داری انگیزه خوندنش رو نداری😩 با تکنیک مدیریت زمان ماتریس آیزنهاور، انگیزه تو بالا نگه دار و وقتتو نجات بده!😎 📝یه کاغذ بگیر و همه کارها رو بریز توی چهار تا دسته بندی: دسته اول: کارهای مهم و فوری مثل امتحان‌های دروس اصلی، کارایی که باید اول انجامشون بدی و در اولویتن که اگه انجام ندی ممکنه اوضاع خیلی بد بشه🥴 🗓دسته دوم: کارهای مهم و غیر فوری مثل مرور درس‌ها که میشه برای انجام دادنش برنامه ریزی کنین دسته سوم: کارهای غیرمهم و فوری که خیلی مهم نیستن و میتونی از بقیه بخوای برات انجام بدن! دسته چهارم: کارهای غیرمهم و غیر فوری مثل بی‌هدف تو نت چرخیدن، وقت تلف‌کنا که کلا بریزشون دور🧹 تا کشف دیگر ادمین بدرود ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

مروارید بیروت روایتی از اولین بانوی ایرانی اعزام شده به بیروت لبنان .... قسمت سوم ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#مروارید_بیروت ✨ قسمت سوم بسم الله النور چشمانم را بستم و تکیه ام را به دیوار زدم شنیدن از خانم جوانی که در ۲۹ سالگی همسر شهید و مادر چهار فرزند بود ذهنم را خیلی درگیر کرد، چه میزان توان در روح و جان این بانو وجود داشت که اینگونه سرپا ایستاده بود و مقاومت می‌کرد؟ من جز مقاومت، صبوری، آرامش، یقین، ایمان و توکل، چیز دیگری ندیدم. چشمانم را باز کردم و نفس عمیقی کشیدم از بانو خواستم تا صحبت هایش را ادامه دهد و بیشتر برایم بگوید : 《‌ اتفاقی که افتاد این بود که دیگر کم آوردم؛ چراکه کارم دائماً گفت‌وگو با زنان جبهه مقاومت بود، با روایت‌های مختلفی که هرکدامشان قهرمان آن روایت هستند. به نظر من، هر وقت این روایت‌ها منتشر و پخش شود، شما هم حتماً با من هم‌نظر خواهید شد. من واقعاً هفته گذشته کم آوردم و بعد از گفت‌وگو با همان خانم ۲۹ ساله‌ای که مثالش را زدم، وقتی خداحافظی کرد و رفت، دیگر تاب نیاوردم، بغضم ترکید و با صدای بلند گریه می‌کردم. در تمام این روزها پای گفت‌وگو و روایت زندگی این خانم‌ها اشک ریختم. آن‌ها با آرامش و لبخند روایت‌های زندگی‌شان را برایم تعریف می‌کردند و من بی‌تاب می‌شدم. در جاهایی که اسم سیدحسن نصرالله می‌آمد با هم هم‌گریه می‌شدیم. آن‌ها به زبان عربی مویه می‌کردند و من بخشی از آن را متوجه می‌شدم و بخش‌هایی را شاید نمی‌فهمیدم. حزن چنان عمیق بود که با هم گریه می‌کردیم، یکدیگر را در آغوش می‌گرفتیم و عزاداری می‌کردیم. واقعاً در برابر این همه صبوری و مقاومت کم آوردم و حقیقت این است که بی‌تاب شدم و بغضم ترکید. 》 ادامه دارد... ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

🪧درس میخونم ولی هیچی یاد نمیگیگیرم🤦🏻‍♀ 🙄موقع درس خوندن دراز نکش چون مغز نمیدونه درس بخونه یا بخوابه 🥱دمای اتاق رو در حد متعادل نگه دار، اتاقتُ زیاد گرررم نکن که خوابت بگیره و نباید اونقدر سرد باشه که متوجه نشی چه مطلبی میخونی ✍بعد از خوندن درسا از اینترنت نمونه تست و نمونه سوال دانلود کن و حلشون کن 🚶‍♀اگه دیدی خسته شدی پاشو یکم استراحت کن(قدم بزن، یه چی بخور، گوشی برنداااررر📵) #فوت_فن_درس_خوندن ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

مروارید بیروت روایتی از اولین بانوی ایرانی اعزام شده به بیروت لبنان .... قسمت چهارم ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

#مروارید_بیروت ✨ قسمت چهارم بسم الله النور برایم گفت و گفت از زنانی که یا همسر شهید بودند، یا مادر شهید، یا دختر شهید و یا خواهر شهید. اکنون وجه مشترک اغلب زنان حزب‌الله این است که یکی از این عناوین را دارند. گفت‌وگوهایشان حول محور شهدایشان هم بود؛ اغلب آن‌ها هنوز هم بعد از گذشت مدتی قابل توجه، شهیدشان را ندیده‌اند و بیشتر شهدا به‌امانت در مناطقی دفن شده‌اند. یکی از اتفاقات باشکوهی که درباره اش صحبت می‌کرد، این بود که در بیروت همه می‌گفتند می‌خواهند مراسم تشییع باشکوهی برای شهدایشان برگزار کنند و برای این موضوع عجله داشتند. هم برای ساخت خانه‌هایشان و هم برای تشییع شهدایشان عجله‌ای عجیب داشتند؛ گویی مصمم بودند که کار امروز را به فردا نیندازند. بخشی از حرف هایش مرا بسیار منقلب کرد، زمانی که از لحظه شنیدن خبر شهادت عزیزانشان برایش گفته بودند. می‌گفت :《 همه متفق‌القول می‌گفتند که به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) متوسل می‌شدند و معجزه‌آسا صبور بودند. من صبر زینبی را به معنای واقعی در زنان حزب‌الله لبنان دیدم و می‌بینم. آن‌ها بی‌نظیرند و هرچه بخواهم توصیفشان کنم، واژه‌ای نمی‌یابم. در این چند روز بارها به آن‌ها گفتم که واژه «مقاومت» برایشان بسیار کوچک است. شما واژه مقاومت را که از نظر ما به معنای اوج اقتدار یک زن و مرد برای تحمل سختی‌ها و رسیدن به اهداف بزرگ است، کم‌ارزش کرده‌اید. کاش واژه جدیدی برای این میزان مقاومتِ صبورانه و مقتدرانه این زنان و مردان پیدا می‌شد. در تمام گفت‌وگوهایمان، هر سؤالی که درباره سختی‌های این روزها می‌پرسیدم، یا از آن می‌گذشتند یا حتی اندکی عصبانی می‌شدند و می‌گفتند: «چرا این سؤال را از ما می‌پرسی؟ چرا باید خسته شویم؟ خستگی و یأس کار شیطان است و در مسلک ما این مفهوم اصلاً وجود ندارد.» باید از نزدیک با این افراد روبه‌رو شد؛ واژگان هرچقدر هم بخواهند توصیف کنند از بیان این میزان مقاومت کم می‌آورند.》 برای من روح این زنان پر بود از مروارید، مروارید هایی از جنس مقاومت در قلب بیروت. اینجا نقطه پایان خاطرات بانو امینیان و نقطه آغاز افکار من بود... ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯

📷 گزارش تصویری ۲ - دیدار هزاران نفر از زنان و دختران سراسر کشور با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی. ۱۴۰۳/۹/۲۷ #دختران_حاج_قاسم ╭═━⊰🌻⊱━═╮ @dhgh_ir ╰═━⊰🌻⊱━═╯