دختران عزیز حاج قاسم سلام ✋🏼
امروز افتخار این رو داریم که تعدادی از دوستانمون از بین جمع دختران حاج قاسم به دیدار مقام معظم رهبری مشرف میشن 😍✨
امیدواریم که سلام ما رو به محضر حضرت آقا برسونند و روایت این دیدارشون رو برای ما بگن تا ما هم استفاده بکنیم 🌸...
#دختران_حاج_قاسم_سلیمانی
#دیدار_رهبری
#روایت_دیدار
╭═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╮
@dhgh_ir
@dhgh_amaliyat
╰═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╯
سلامی به گرمی آفتاب
اصلا ثانیه ها حال رفتن نداشتند و هردقیقه یکسال میگذشت
بعداز ساعت۸موبایلم رو با کلی نذر و نیاز برداشتم که ببینم آیا اسمم درآمده بود یانه
صدای قلبم رو میشنیدم هرلحظه ممکن بود که از شدت شوق وصال درجا سکته کنم
وارد کانال که شدم دونه دونه اسم هارو دیدم اما اسم خودم رو پیدا نکردم
دوباره خوندم
بار سوم خوندم
اما اسمم نبود که نبود،همونجا غم عالم تو دلم نشست ولی توکل بخدا کردم و هر ثانیه درحال ارتعاش دادن بودم
حالم که خوب نبود با خانواده بیرون رفتیم تا کمی حالم خوب بشه...
ساعت۱۱شب شماره ناشناسی با بنده تماس گرفت
دودل بودم جواب بدم یانه...
بالاخره جواب دادم😍😍😍
دیدم بله گسترده مهرورز فراغ رو به وصال تبدیل کردند
لحظه ای بهم گفتند که اسم شما جز انصرافی ها قرعهکشی شد،و این توفیق نصیب شما شد،پاهام شل شد و همونجا نشستم
دیگه هیچ تمرکزی نداشتم و خودم رو توی حسینیه تصور میکردم
اصلا متوجه نمیشدم خانومی که زنگ زدند پشت تلفن چی میگفتند
خلاصه که تا فردا دل تو دلم نبودو
شد روزی که باید میشد
صبحش منتظر توی نمازخونه نشسته بودم تا همه حاضر بشن و بریم
سوار اتوبوس شدم و پیش بسوی بیت رهبری
ما که کل خیابون هارو میدویدیم تا زودتر برسیم رفتیم توی صف یک نفر را گذاشتم که حواسش به جایمان باشد و بعد خودم می دویدیم تا ببینم جلو میتوانیم رد بشویم یانه
رفتم جلو خانوم صادقی گل رو دیدم که بچه ها رو میفرستاد داخل
دوباره رفتم دنبال رفیقم تا از توصف بیارمش بیرون و باهم بریم داخل.
موبایلم رو دادم به یکی از بچه ها تا به امانتداری تحویل بده و ما وارد شدیم
رفتیم جلو بشینم که خانومه ازم پرسید دانش آموزی گفتم نه گفت پس برو انور بشین اینجا جای دانش آموزها است
به همین خاطر رفتیم وسط نشستیم
بعداز چند دقیقه نشستن و شعار دادن یهو جلو خالی شد که ما تا رفتیم بشینیم یکی از محافظین جلومون روگرفت
و ماهم همونجا وایستادیم
تا بچه ها سرش روگرم کردند من خم شدم و از زیر دستش رفتم جلو😂
و بقیه بچه هارو صدا کردم آمدن جلو
آقای رسولی آمد داخل و بچه ها همه براش دست تکون دادن و سلام کردن
و شروع کردیم به تمرین سرود
و ناگهان از همهمه بادیگاردها متوجه آمدن رهبر عزیز شدیم
✅بچه ها نگم براتون از حضور آقا
زلیخا زمانی که بینایی اش برگشت و میخواست حضرت یوسف علیه السلام رو ملاقات کنه میگفت این اشک های گرم و مزاحم از جان من چه میخواهید بگذارید دم آخری یوسفم را ببینم
«هرکاری میکردم که اشک هایم را پاک کنم تا حضرت عشق را بهتر و بیشتر ببینم انگاری نمیشد»
درآنجا اصلا دوست نداری پلک بزنی☺️آقاجان از نزدیک خیلی جوان تر هستند
و حرف هایشان به دل آدم می نشیند
ان شاءالله که روزی و قسمت همه آرزومندان و دوست های گلم بشه❤️
#دیدار_رهبری
#روایت_دیدار
#دختران_حاج_قاسم_سلیمانی
╭═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╮
@dhgh_ir
@dhgh_amaliyat
╰═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╯