eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
49 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
لینک کانال شهید ابراهیم هادی @dhuchcjshahidebrahimhadi کپی برداری متن ها با صلوات بر محمد و آل محمد مجاز است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مشاهده در ایتا
دانلود
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 🌼 داستان جایزه پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به 🌼 کانال ⭕️ @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 🌼 داستان جایزه پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به 🌼 کانال ⭕️ @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌳 راز تشرف محضر امام زمان علیه السلام 🌳 💠 آیت الله مرتضی حائری ـ پسر آیت الله عبدالکریم حائری یزدی ـ رضوان الله علیهما می‌گوید: به من گفتند که یک سرهنگی است که در یک پیشامدی خدمت عجل الله تعالی فرجه الشریف شرفیاب شده است. 💠 این سرهنگ قبل از انقلاب بازنشسته و در قم ساکن شده بود. [چون] من آدم دیرباوری هم هستم! آدرس خانه او را گرفتم. رفتم ببینم آیا واقعیت دارد یا ندارد و اگر واقعیت دارد، رمز این که این توفیق را پیدا کرده است چیست؟ 💠 منزل او را پیدا کردم. یک مقدار گفت و گو کردیم. از همان معاشرتی که با او داشتم یقین کردم که آدم دروغگویی نیست. از او سؤال کردم: رمز این که این توفیق بزرگ نصیب شما شده چیست؟ 💠 گفت: من فکر می‌کنم رمز این که توفیق فوق العاده ای پیدا کردم دو چیز است؛ یکی این که در هر شرایطی بودم، به خصوص در آن زمان که در ارتش شاهنشاهی به اهمیت نمی‌دادند، گاهی هم مسخره می‌کردند، در مأموریت ها، جاهای مختلف سعی می‌کردم نماز اول وقت خود را ترک نکنم. 💠 دوم این که در طول زندگی خود سعی کردم به کسی ظلم نکنم؛ به همسر، به پدر، مادر، دوست، فامیل، همسایه، به یک سرباز، و به سربازهایی که در اختیار من هستند، زور نگویم، اجحاف نکنم، تبعیض قائل نشوم. 📚 زیبایی های نماز ؛ استاد فرحزاد ؛ خلاصه ای از صفحه 120. کانال @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
☀️ عاشقانه شیخ حسنعلی نخودکی ☀️ 🍃 آقای نظام التولیه ـ سَر کشیک آستان قدس رضوی ـ در وصف نماز حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی نقل کرد است که: 🍃 شبی در حرم مطهر نوبت کشیک من بود. اول شب خادمان آستان مبارک حضرت رضا علیه السلام به من مراجعه کردند و گفتند به علّت سردی هوا و بارش برفْ زائری در حرم نیست، اجازه دهید حرم را ببندیم، من نیز به آنها اجازه دادم. 🍃 مسئولین، درها را بستند و کلیدها را آوردند. مسئول بام حرم مطّهر آمد و گفت: حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از اول شب تا کنون بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می باشند و مدّتی است که در حال هستند، اگر اجازه دهید به ایشان عرض کنیم که می خواهیم درها را ببندیم. 🍃 گفتم: خیر، ایشان را به حال خود بگذارید، و مقداری هیزم در اطاق پشت بام، که مخصوص مستخدمین است، بگذارید که هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده کنند و درِ بام را نیز ببندید. 🍃 مسئول مربوطه مطابق دستور عمل کرد و همه به منزل رفتیم. آن شب برف بسیاری بارید. هنگام سحر که برای باز کردن درهای حرم مطّهر آمدیم، به خادم بام گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حالند. 🍃 پس از چند دقیقه خادم مزبور بازگشت و گفت: ایشان همان طور در حال رکوع هستند و پشت ایشان با سطح برف مساوی شده است. 🍃 معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده اند و سرمای شدیدِ آن شب سخت زمستانی را هیچ احساس نکرده اند، نماز ایشان هنگام اذان صبح به پایان رسید. 📚 هشت گام تا حضور قلب ؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ صفحه ۸۴. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. کانال @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌸 اخراج به خاطر نماز 🌸 🧡 موسی بخشایشی می گوید: قبل از انقلاب بود؛ در دبیرستان اجازه نمی دادند نماز بخوانیم، جایی هم برای این کار نبود. 🧡 با چند نفر مخفیانه گوشه ی کلاس روزنامه پهن می کردیم و نمازمان را همانجا می خواندیم؛ یک مُهر همیشه همراهمان بود. 🧡 زنگ های تفریح گوشه‌ی کلاس، وعده گاهمان شده بود. یکروز که مشغول نماز ظهر بودم، یک دفعه پشت گردنم شروع کرد به تیر کشیدن، کمی پرت شدم به جلو، اما توجهی نکردم و نمازم را ادامه دادم تا تمام شد. 🧡 مدیرمان بلند فریاد زد: چرا داری نماز می‌خوانی؟! چرا توی مدرسه اغتشاش به پا می کنی؟! چیزی نگفتم، فقط نگاهش می کردم؛ به همین خاطر یک هفته از مدرسه بیرونم کردند. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۵۵. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. کانال @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌸 در سفر عمره، در خدمت شهید بودم. بلیط یکسره و مستقیم به جده پیدا نشده بود لذا به بیروت رفتیم که از آنجا به عربستان برویم. 🌼 در فرودگاه بیروت چند ساعت معطل شدیم. وقتی سوار هواپیما شدیم نزدیک مغرب بود. هواپیما باز هم تأخیر داشت. حاج آقا کوشش کرد را اول وقت بخواند. 🌸 خدمه می گفتند نمی شود پیاده شوید؛ ممکن است هواپیما حرکت کند! آنقدر هواپیما تأخیر کرد که حساب کردیم تا رسیدن به عربستان و جده نماز می شود. 🌼 ایشان با ناراحتی برخاستند و گفتند: پیاده شویم. اگر چه هواپیما برود. خدمه گفتند: درها بسته شده و هواپیما در حال روشن شدن است! ایشان چند لحظه ایستاده و در حال توجه خاصی سکوت کردند! 🌸 وقتی هواپیما روشن شد، از موتور آن آتش محسوسی بیرون آمد؛ فوراً هواپیما را خاموش و مسافرین را پیاده کردند و گفتند 4 ساعت دیگر تأخیر داریم. ایشان با خوشحالی بسیار با دوستان پیاده شده و می گفتند: «نماز، نماز.» 🌼 به محض رسیدن به سالن فرودگاه، نماز را با توجه و شکرگزاری اقامه کردند. سلام نماز را که دادیم، مأمورین گفتند: آقا سوار شوید نقص هواپیما برطرف شده و می خواهد حرکت کند! 📚 شاهد یاران، شماره 53 و 54، ص 5. ↙️بپیوندید↙️ کانال @dhuchcjshahidebrahimhadi 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃