هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
«عکس مشکی پروفایل»
قرارمان این نبود!
بعد از شهادت سید حسن نصرالله عزیز قرار گذاشته بودیم که فقط طی پنج روزِ عزای عمومی عکس پروفایل کانال را سیاه بگذاریم.
روز پنجم که تمام شد، تازه عزاداریهای من شروع شده بود. دلم نیامد دست ببرم به عکس پروفایل. پیش خودم گفتم اگر غرفهای در دنیای واقعی داشتم هم حتما حالا حالاها بیرق سیاه را دم در ورودی نگه میداشتم. برای دخترک نق نقوی درونم شده بود دلخوشی!
هفت، هشت روز پیش بود که به خودم تلنگر زدم:«الآن یه عده فکر میکنن ادمین فراموشی گرفته که عکس پروفایلو تغییر نمیده! کوتاه بیا!». کم کم داشتم راضی میشدم که خبر یحیی و عصای سحرآمیزش رسید. بهانهبُر شده بودم! دختربچهی نق نقوی درونم آرام شده بود که کسی قرار نیست دست به دلخوشیش بزند.
امروز ظهر یکی از مخاطبها پیام داده بود که: «نمیخواین عکس پروفایل رو تغییر بدین؟»
گوش دختر نق نقوی درونم را محکم کشیدم که: «بفرما! باید حتما بهت تذکر میدادن که راضی شی عکس پروفایلو عوض کنیم؟»
شروع کردم به زیر و رو کردنِ گالری گوشی تا عکس پروفایل اصلی را پیداکنم. یکدفعه اعلان یکی از برنامههای خبری بالای گوشی ظاهر شد:«حزب الله لبنان شهادت سید هاشم صفی الدین را تایید کرد.»
چند لحظه به صفحه گوشی خیره ماندم.
صدایی از دخترک درونم نمیآمد.
وارد اکانت ادمین مبنا شدم و برای آن مخاطب نوشتم:
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر...
✍ میم حیم
#شهید_سیدهاشم_صفی_الدین
#ما_شیشه_عطریم
| @mabnaschoole |