eitaa logo
دیده‌بان
424 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
350 ویدیو
4 فایل
📪 ارتباط با ادمین @dideban14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
این تصویر شاید خیلی اغراق آمیز به نظر بیاد و البته خیلی تیز و دردناک هم هست. اما هر کسی در دورن خودش میتونه حس کنه که این تصویر چقدر حقیقت داره و هر چقدر حقیقی به نظر برسه به همون اندازه تلخ هم هست! #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
📝استاد قرائتی:«وقت نماز، تلفن خدا زنگ می زند!...» #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
حقیقت محض! #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
حرمت لباس ایرانی توسط #امیر_کبیر امیرکبیر وقتی بین سالهای ۱۲۵۹ تا ۱۲۶۳ به عنوان سفیر در عثمانی بسر برد. در یکی از شورش ها در شهر الرزروم مردم به خانه محل سکونت امیرکبیر یورش بردند. امیرکبیر به حرمت نان و نمک مردم عثمانی حتی یک گلوله به سمت آنها شلیک نکرد و پس از مدتی سربازان عثمانی قائله را خواباندند. از امیرکبیر خواستند که لباس عثمانی به تن کند تا بدون هیچ دردسری از شهر خارج شود ، امیرکبیر پاسخ داد: هیهات با چو من پخته ای ، زهی خیال خامی است که کرده اید ، من بدون لباس ایرانی حتی به بهشت جاودان هم نخواهم رفت! شاید هرکسی دیگر جای امیرکبیر بود در آن مخمصه با لباس عثمانی که سهل است بلکه با لباس زنانه از آن قائله فرار می کرد! #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
💎شاه عباس از وزیر خود پرسید: "امسال اوضاع اقتصادی كشور چگونه است؟" وزیر گفت:"الحمدالله به گونه ای است كه تمام پینه دوزان توانستند به زیارت كعبه روند!" شاه عباس گفت: "نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود می بایست كفاشان به مكه می رفتند نه پینه دوزان، چون مردم نمی توانند كفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی كن و علت آن را پیدا نما تا كار را اصلاح كنیم"! #یک_لحظه_تامل 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
نانوایی شلوغ بود و چوپان مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد. نانوا به او گفت: چرا این قدر نگرانی؟🤔 گفت: گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم، می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند! نانوا گفت: چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟ گفت: سپرده‌ام، اما او خدای گرگها هم هست. 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
💥 تنها نهادی که در ایران تغییر نمی‌کند کدام است؟! بانک، سینما، اطلاع رسانی، غذا، سیاست و غالب مؤلفه های دیگر همه تغییر کرده‌اند اما انگار یک نهاد یا یک ساختار هر اتفاقی که می افتد تغییر نمی‌کند! ▪️ با اتومبیل در شهر تردد می کنی. 50 سال قبل اما چقدر تردد با اتومبیل شخصی در شهر وجود داشت؟ ▪️ کانال تلگرامی خود را چک می کنی. 50 سال قبل وسیله اطلاع رسانی چه بود؟ ▪️ از طریق اینترنت پول جا به جا می کنی. 50 سال قبل انتقال پول جز با مراجعه به بانک ممکن نبود. ▪️ با فشار دادن چند دکمه می توانی به کانال های مختلف تلویزیونی در جاهای مختلف دنیا سرک بکشی. 50 سال قبل اگر هم تلویزیون داشتی محدود به دوسه کانال بود با تصاویر سیاه و سفید یا تلفن، همه جا همراه توست. همه چیز در این 50 سال تغییر کرده الا یک نهاد! ▪️ حتی مسجد سنتی دیگر تنها مسجد نیست و در زیر زمین آن هایپر برقرار است و درکنار رستوران تأسیس کرده اند. ▪️ سالن سینما هم سینمای 50 سال قبل نیست و می توان در طبقات فوقانی پردیس های تجاری در سالن های مدرن فیلم تماشا کرد. ▪️ کتاب خواندن هم تغییر کرده و مثل 50 سال قبل نیست. هم روی گوشی می توان کتاب خواند هم کتاب گویا برایت کتاب می خواند. البته در دیاری که دانستن فضیلت نباشد کتاب خوانی چندان هم رایج نیست. اینها تنها مثال هایی است که نشان می دهد به هر سو و هر جا که می نگری می بینی همه تغییر کرده اند الا یک ساختار! 50 سال قبل خانواده ها چند فرزند داشتند و حالا شمار خانوارهای بی فرزند رو به فزونی است چه رسد به یک یا دو فرزند. دقت می کنید؟ همه تغییر کرده اند الا یک جا! ✅ اما اینجا کجاست که پس از 50 سال تغییر نکرده؟ مدرسه و ساختار آموزش و پرورش است. ▪️ 50 سال پیش با نمره می ترساندند و حالا هم می ترسانند. 50 سال قبل مهارت ویژه ای آموزش داده نمی شد و تکیه بر محفوظاتی بود که به سرعت رخت بر می بست و حالا هم هست. ▪️ 50 سال قبل کلاس یعنی یک اتاق با تعدادی نیمکت و در فضایی که تنفس گاه دشوار می شد و معلمی که خسته وارد کلاس می شد و یک راست می رفت سراغ کتاب و درس و چشم به چشم یکایک بچه ها نمی دوخت تا ببیند اگر امروز حسن خواب آلود است چرا و آن سوتر اگر نازنین مثل هر روز سر حال نیست چه اتفاقی افتاده است. آنچه انگار فراموش شده «حال» و فرآیند رشد است. وزیر هم درباره کنکور حرف می زند و انگار دغدغه همه « فردا» و کنکور دانشگاه هاست که قاعدتا نباید ربطی به آموزش و پرورش داشته باشد. کنکور یک مسابقه است. کل سیستم آموزشی را که نمی شود بر پایه مسابقه ورود به دانشگاه ها تنظیم کرد. بچه ها را مدام مقایسه کردن و کار گروهی را یاد ندادن 50 سال پیش بود و حالا هم هست. بچه، نمره نمی آورد و معلم برای تحقیر یا جلب توجه والدین نمره یک رقمی را درشت تر می نویسد و از کودک می خواهد بیشتر تلاش کند! یک چیز اما عوض شده و آن نوع نگاه والدین است. پدر به جای شماتت فرزند کنار نمره می نویسد: البته بهتر است شما هم شیوه آموزش خود را تغییر دهید. شماری از معلمان البته چنین می کنند اما ساختار کهنه است. آنها هم گرفتار ساختار کهنه اند و بیش از همه آنها رنج می برند. ▪️ شاید بگویید به جای گچ روی تخته سیاه با ماژیک روی تخته سفید می نویسند یا برخی به تغییر محتوای کتاب های درسی اشاره کنند. انگار در آموزش و پرورش «در» به روی همان پاشنه می چرخد که از 50 سال پیش می چرخیده است. ▪️ بچه ها همچنان حفظ می کنند. همچنان مهارت های زندگی را نمی آموزند. همچنان انقلاب هوش در مدارس به جریان نبفتاده و به جز استفاده های ابتدایی و ابزاری اتفاقی نیفتاده و 90 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق و مزایا و پاداش ها می شود و با این حساب تفاوتی ندارد که کی وزیر است. چون 10 درصد بودجه را بیشتر در اختیار ندارد. این که پدر و مادرها همان حرف هایی را در مدرسه بشنوند که خودشان موقع تحصیل می شنیدند و حتی شکل ظاهری هم تغییر نکرده تنها به درد تجدید خاطره و احساس نوستالژیک می خورد. 🤔56 سال قبل و در سوم دی ماه 1340 محمد درخشش وزیر وقت آموزش و پرورش که در آن زمان به آن وزارت فرهنگ می گفتند در پیامی تصریح کرد: مصمم هستیم تحولی در برنامه های تحصیلی به وجود آوریم. 50 سال است که همه از تصمیم به تحول و تغییر خبر می دهند و یگانه اتفاقی که رخ نمی دهد همین تغییر است. 💡یک بار دیگر به این موضوع فکر کنیم که چرا همه جا تغییر کرده ولی این نهاد تغییر نمی کند؟ نه این که دیگران که می گوییم تغییر کرده اند الزاما رو به جلو بوده اما به هر رو تغییر می بینی. یا نه این که دراینجا هیچ کس نخواهد، اما انگار نمی شود که نمی شود! —---— ✍ مسعود پاشایی @Ketab_Zendegi
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
سرانه مصرف اینترنت در ایران ۱۶۹ دقیقه در روز و سرانه مطالعه روزی ۱۲ دقیقه و نیم است (منبع: پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌ها ۱۳۹۴) @Ketab_Zendegi
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
به یک مرد تفنگ دهید او یک بانک را غارت میکند اما به او یک بانک دهید تا ببینید چگونه دنیا را به غارت میکشد! #یک_لحظه_تامل @Ketab_Zendegi
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
💢مراسم سنگ زدن به يوتيوب در نمایشگاه تهاجم فرهنگی! ♦️فرق ما و آنها دقیقا در همین‌جاست. آنها یوتیوب را ساختند و جهان را در اختیار خود گرفتند و ما در یک نمایشگاه به نماد آن سنگ زدیم! #یک_لحظه_تامل @Ketab_Zendegi
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
انسانهای رشدیافته وبزرگ،همه چیزشان خاص ومتفاوت است، حتی شروط ضمن عقدشان آنهاب خیلی ازچیزهایی ک دغدغه خیلی هاست،اصلاً فکرنمی‌کنن بزرگ فکرکنیم. #یک_لحظه_تامل @Ketab_Zendegi
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
⛔️ داعشی های دلسوز پیرامون ما! ✍ احسان محمدی - برادرم پلیس بود. داعشی ها اومدن خونه اش. دستگیرش کردن. بُردنش. بهش گفتن توبه کن! برادرم گفته بود اینجا کشور منه، از چی توبه کنم؟ ... اونا هم کُشتنش! وقتی بهش فکر می کنم قلبم درد می گیره. اما برادرم درست گفت. اینجا کشور ماست. از چی توبه کنیم؟ 📺 ( زنی جوان در شهر موصل - مستندی با موضوع داعش در عراق/BBC) 🖊 این جملات ساده چقدر آشناست. هر روز کسانی ما را ناامید می کنند. حتی با دلسوزی! اینکه؛ برای چی کار می کنید؟ برای کی می نویسید؟ شما هم سهم خودت رو بردار و بذار توی جیبت. سرت درد می کنه؟ کلاه خودت رو بچسب!... اما اینجا کشور ماست. چطور برایش نجنگم؟ چطور به آن خیانت کنم؟ از چی توبه کنم؟ @Ketab_Zendegi