علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛
چون مسلم صدای پای اسبان را شنید ، دانست که به طلب او آمده اند گفت إنّا لله و إنّا إلیه راجِعُون ، و شمشیر خود را برداشت و از خانه بیرون آمد ، چون نظرش بر ایشان افتاد ، شمشیر خود را کشید و بر ایشان حمله آوَرْد و جمعی از ایشان را بر خاک هلاک افکند ، و به هر طرف که رو میآورد از پیش او میگریختند ، تا آنکه در چند حمله چهل و پنج نفر از ایشان را به عذاب إلهی واصل گردانید. و شجاعت و قوّت آن بیشه هیجاء به مرتبه ای بود که مردی را به یک دست میگرفت و بر بام بلند میافکَنْد. تا آنکه بکر بن حمران ضربتی بر روی مکرّم او زد ، و لب بالا و دو دندان او را افکنْد ، و باز آن شیر خدا به هر سو که رو میآورد کسی در برابر او نمی ایستاد. چون از محاربه او عاجز شدند ، بر بامها بر آمدند و سنگ و چوب بر او میزدند ، و آتش بر نی میزدند و بر سر آن سروَر میانداختند.
📕 جلاء العیون / باب ۵ ، فصل ۱۳ .
╔.🏴. ══════╗
╚══════ .🏴.╝
#مسلم_بن_عقیل
#عرفه
#نهم_ذی_الحجه
@dideban_online