به نام خداوند
لــــوح و قلم
حقیقت نگـــار
وجود و عـــدم
خـــــدایی که
داننده رازهاست
نخســــــتین
سرآغاز آغازهاست
باتوکل به اسم اعظمت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو 💖💖💖
💖💖💖
#میلادصاحب_الزمان
بخند و مژده بده، وصل یار نزدیک است
صبور باش دل من ، قرار نزدیک است
رسیده سینه به سینه از آن سر دنیا
خبر به حنجرهی انتشار نزدیک است
گذشت دور زمستان و پادشاهی برف
صدای پاش میآید ، بهار نزدیک است
صدای منجی این عالم بشر آید
چقدر زمزمهی جویبار نزدیک است!
بیا که دفتر تقدیر را ورق بزنیم
زمان نو شدن روزگار نزدیک است
سوار کشتی نوحیم در دل طوفان
نترس! ساحل دریاکنار نزدیک است
هوای آمدنش را نفس بکش ، خوش باش!
که مقطع غزل انتظار نزدیک است
افق به سرخی خون خودش شهادت داد
سپاه صبح رسیده، سوار نزدیک است
👤 شاعر: #فاطمه_عارف_نژاد
#صیاددلها
۲۱ فروردین سالروز شهادت #سرباز_ولایت ، سپهبد #صیادشیرازی گرامی باد
بخشی از پیام فرمانده معظم کل قوا به مناسبت شهادت آن شهید والا مقام :
امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید او مانند دیگر مردان حق، از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سروجان خود را برای نثار در راه خدا به روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده است..
امیر ناصر آراسته از همرزمان شهید صیاد شیرازی، روایتی را از حضور رهبر معظّم انقلاب بر مزار شهید صیّاد شیرازی بیان کرده است که در ادامه میآید.
پیکر شهید صیاد که دفن شد ، صبح روز بعد ، خانوادهاش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س)
وقتی رسیدند جلوی مزار شهید، یکسری محافظ که نمیشناختند، آمدند جلوی جمع را گرفتند.
از حضور محافظها معلوم شد که آقا آنجا هستند.
گفتند ما خانوادهی شهید صیاد هستیم؛
تا گفتند خانواده شهید هستیم، گفتند بفرمایید. بعد، معلوم شد که آقا نماز صبح را آنجا بودهاند.
خانوادهی صیاد گفتند:
شما خیلی زود آمدید ؟
آقا فرمودند:
«من دلم برای صیادم تنگ شده!»
مگر چقدر گذشته بود؟
آقا دو روز قبل از شهادت، صیاد را دیده بودند ، یک روز هم از دفنش گذشته بود.
آقا زودتر از زن و بچهی صیاد رفته بودند بالای سر مزار او. این هم مثل بوسیدن تابوت صیاد از آن چیزهای نادری بود که من نشنیدم جای دیگری رخ داده باشد. شاید هم شده، من خبر ندارم. من نشنیده بودم آقا صبح فردای تدفین یک شهید، سر مزارش باشند.
روحش شاد ، راهش مستدام به برکت ذکر صلوات