eitaa logo
دیده‌بان‌هوشیار
950 دنبال‌کننده
39.6هزار عکس
16.7هزار ویدیو
214 فایل
سلام و عرض ادب متاسفانه این کانال مسدود شد ، در کانال جدید دیده بان هوشیار با لینک زیر در خدمت شما عزیزان هستیم https://eitaa.com/didebaanehoshyar ارتباط با ادمین @sarbaaze0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حجــابـــ🌸🍃 هيچ كس با نام و بهانه #آزادی #ديوار خانه خود را بر نمي دارد.😏 و شبها درب #حياطش را باز نمی گذارد چون #خطر_رخنه_دزد، جدي است👌.
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️سوال یک دختر خارجی درباره #حجاب از استاد #رحیم_پور_ازغدی
#حجاب فرزندانمان را زهرایی و زینبی تربیت کنیم 🌹🌹🌹
قل اعوذ باالله من شر النفاثات فی العقد
📢📢📢 روحانی از گ---🍐---لابی گندیده برجام پرده برداری کرد: در فروش نفت مشکل داریم و به لحاظ روابط بانکی با دنیا مشکلات داریم، نمی توانیم کار کنیم 😳😳😳
اگر می خواهید کودک لجباز نشود باید #محیط او را #امن کنید، نه اینکه وسایل دم دست او باشد و از او بگیرید به عبارت دیگر نباید کودک با انواع منع شدن روبرو شود و مرتب "نکن" و "دست نزن" را بشنود
وقتى يك بچه داره راه رفتن ياد ميگيره و ۵۰ بار زمين ميخوره، هرگز با خودش فكر نميكنه شايد من براى اين كار ساخته نشدم…! چرا انقدر زود خسته می شید؟!
📢📢📢 «فیضی»، نماینده مخالف وزیر پیشنهادی راه: شما به سفارش بعضی از وزرا نزد رئیس جمهور رفتید و یک شبه به ایشان برنامه دادید. 🔹با داشتن فوق لیسانس چطور راهنمای دانشجوی دکتری شدید؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | میاد خاطراتم جلوی چشام.... 🎙با نوای حاج میثم مطیعی
📢📢📢 رئیس مرکز آمار ایران: 🔹با مدیریت اقتصادی فعلی کشور و مدیریت محافظه‌کارانه، اقتصاد مقاومتی محقق نمی‌شود. 🔹با توجه به مشکلات کشور و فشارهای بیرونی، امروز نیازمند در برخی بخش‌ها و تحرک و پویایی مدیران هستیم.
😢😢😢 🌴توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد. یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: «آقا ابراهیم، قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم.» آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش. همینجور که داشت کارشو انجام میداد رو به پیرزن کرد گفت: «شما چی میخواین مادر جان؟» پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: «لطفاً به اندازه همین پول گوشت بدین آقا.» قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: «پونصد تومان! این فقط آشغال گوشت میشه مادر جان.» پیرزن یه فکری کرد و گفت: «بده مادر، اشکالی نداره، ممنون.» قصاب آشغال گوشت های اون آقا رو کند و گذاشت برای اون خانم. اون آقای جوان که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد رو به خانم پیر کرد و گفت: «مادر جان اینا رو واسه سگتون می‌خواین؟» خانم پیر رنگش پرید و سرخ و سفید شد و با صدای لرزان نگاهی به اون آقا کرد و گفت: «سگ؟!» آقای جوان گفت: «بله، آخه سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز میخوره، سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟!» خانم پیر با بغض و خجالت گفت: «میخوره دیگه مادر، شکم گرسنه سنگم میخوره.» آقای جوان گفت: «نژادش چیه مادر؟» خانم پیر گفت: «بهش میگن توله سگ دو پا. اینا رو برای بچه هام میخوام آبگوشت بار بذارم، خیلی وقته گوشت نخوردن!» با شنیدن این جمله اون جوون رنگش عوض شد. یه تیکه از گوشت های فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشت های اون خانم پیر. خانم پیر بهش گفت: «شما مگه اینارو برای سگتون نگرفته بودین؟» جوون گفت: «چرا مادر.» خانم پیر گفت: «بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر.» بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و آشغال گوشت هاش رو برداشت و رفت .‼️