eitaa logo
دیده‌بان‌هوشیار
1.1هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.2هزار ویدیو
214 فایل
من‌صحنه را می‌‌‌‌‌‌‌بینم چه بکنم اگرکسی نمی‌‌‌‌‌‌‌بیند؟ می‌‌‌‌‌‌‌بینم صف‌‌‌‌‌‌‌آرائی‌‌‌‌‌‌‌ها را می‌‌‌‌‌‌‌بینم دهانهای با حقدوغضب گشوده‌شده و دندانهای‌باغیظ‌به هم فشرده شده‌علیه انقلاب‌را ارتباط با مدیر @sarbaaze0 پذیرش تبلیغات @dideban_tabligh22
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از زبان ديده بان هوشيار انقلاب اسلامی آینده روشن است... اللهم احفظ امامنا الخامنه اى 🙏
جوان نارنجک به دست در حال شکار تانک این تصویر مارو یاد میندازه! ✊✊✊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردبیر قدیمی‌ترین روزنامه یهودی جهان: ‏ قدرت نفوذ و رسوخ ، خواب را از چشمان اعضای ارشد امنیتی و دولتمردان بریتانیا ربوده است! 🔸 جیک والیس سایمونز: ‏ حکومت ایران برنامه خود را طبق افکار تشیع و ظهور امام زمان پیش می‌برد! 🔸کشورهای اروپایی و انگلیس توان تروریستی اعلام کردن سپاه را ندارند.
🌸🍃🌸 دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟ دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود! پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟ جواب داد: نه! گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟ گفت: نه! پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ ... جواب داد: نه! پرسیدند: خود بگو که ما را در این امر دیگر چیزی نیست! دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت گردد!
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم 🔸سالها درسلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی می‌دانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود اومیگفت: از۱۸سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد،نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا۱۲ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان،حسین لشگری🌺🌿🌺 چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.
تعدادی موش رو دانشمندان داخل يك استخر آب انداختند. تمامي موشها فقط ١٧ دقيقه توانستند زنده بمانند و در نهايت خفه شدند!!! دوباره دانشمندان با اينكه ميدانستند موش بيش از ١٧ دقيقه زنده نمي مانند تعداد ديگري موش رو به داخل همان استخر انداختند و با علم ١٧ دقيقه تا مرگ موشها، تمامي موشها رو قبل از ١٧ دقيقه از آب جمع كردند و تمامي آنها زنده ماندند!!!! موشها پس از مدتي تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند!! حدس ميزنيد اين بار چند دقيقه زنده ماندند؟؟؟ ۳ ساعت طول كشيد تا آنها مردند. آنها به اين اميد كه دوباره دستي خواهد آمد و نجات پيدا ميكنند،۳ ساعت تمام طاقت اوردند!!! اميد بهترين و بالاترين قوه محرك زندگي است!!
🔴 ناگفته‌هایی از شهادت آرمان علی‌وردی که فقط در عاشورا قابل انتشار است. ان شاء الله مادرش ندیده باشه این پیامو، البته بعید میدونم، چون چند روزه که منتشر شده، ولی نذارید ببینه 😭 🔹چند روز قبل یکی از دوستان شهید آرمان علی‌وردی ناگفته‌هایی از شهادت وی را بیان کرد؛ ناگفته‌هایی دردناک که نشان از اوج مظلومیت این شهید دارد. در ادامه این روایت آمده است. روایت ماجرا از زبان دوست شهید علی‌وردی: 🔹حالا که داریم به روز عاشورا نزدیک می‌شویم یک سری از ناگفته‌های شهادت آرمان را بهتان میگویم. آرمان را دو مرتبه و دو گروه مختلف زدند. اولین گروهی که آرمان را گیر آوردن تا سرحد مرگ با هرچی که دستشان آمد آرمان را زدند. همان فیلمهایی که از شهادت آرمان منتشر شد یک بخش زیادی مربوط میشود به گروه اول. اما آخرش یک دختر که او هم داشت آرمان را میزد رو به جمعیت میگوید که بس است دیگر کشتینش! بسشه...آنها هم آرمان را رها میکنند. 🔹آرمان از جایش بلند میشود و خونین سمت خیابون اصلی میرود‌. صدای بسیجی‌ها را می‌شنود که داشتند حیدر حیدر میگفتند. میرود سمت صدا، اما وقتی می‌پیچد داخل کوچه می‌بیند که سر کوچه یک گروهی دختر و پسر ایستادند و دارند شعار مینویسند. آنها تا وضعیت آرمان را میبینند میفهمند بسیجی بوده و کتکش زدند. میروند سمت آرمان. آرمان که دیگر رمقی برایش نمانده خیلی راحت می‌افتد دست این جماعت. اینها شروع میکنند به قصد کشت آرمان را زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتند و مواد مصرف کرده بودند. 🔹یک دختر بینشان که اسپری دستش بوده با همان میکوبد به صورت آرمان. یکی‌شان یک میلگرد داشته که نوکش را تیز کرده بوده و به عنوان سلاح از آن استفاده میکرده‌. با همان میلگرد میکوبد روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان را رساندن بیمارستان جمجمه‌اش شکسته بود. اما یکی دیگه‌شان که واقعاً امیدوارم قیافش را یک روز ببینم میشیند جلوی آرمان و به بقیه میگوید دست نگه‌دارین. رو به آرمان میکند و همزمان که داشته فیلم میگرفته به آرمان میگوید به امام اولت فحش بده ببينم سریع...به علی فحش بده...به حسین فحش بده، به خامنه‌ای فحش بده... آرمان چیزی نمیگوید. 🔹با ناخونگیر پوست بدنشو آروم آروم میکند و از او میخواهد فحشاشو تکرار کند. اما آرمان هیچی نمیگوید. انقدر آرمان را میزنند تا بیهوش میشود. وقتی آرمان بیهوش میشود شروع میکنند به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از اینکارشان فیلم هم میگیرند. 🔹وقتی میروند یک کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمان‌های اطراف بوده می‌آید و زیر سر آرمان بالش می‌گزارد و روی بدنش پتو می‌اندازد اما زنگ نمیزند به آمبولانس. البته اگر زنگ هم میزد فرقی نمیکرد توی آن شلوغی آمبولانس به آرمان نمیرسید. 🔹وقتی رساندنش بیمارستان، هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان دستایش را به تخت بسته بودن، شاید برای اینکه اگر به هوش آمد تشنج نکند و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز توی حالت کما می‌ماند و آخر به شهادت میرسد. 🔹تمام این وقایع توسط خود قاتلها فیلم‌برداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها را قطره چکانی منتشر کردید و فیلم‌های اصلی را منتشر نمیکنید گفت که من توی عمر کاری خودم همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعات حال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا فیلم‌های اصلی هنوز هم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشوند. غریب گیر آوردنت.... صلی الله علیک یااباعبدالله
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️شاعر شعر معروف «مکن ای صبح طلوع» را بیشتر بشناسید... ▫️باور نمیکنید که شاعر این دودمه پدر چه کسی بوده است...
پرسش : امام علی(عليه السلام) در نامه 46 نهج البلاغه به مالک اشتر درباره «مدارا با مردم» چه سفارشی می نماید؟ پاسخ اجمالی: امام علی(ع) در نامه 46 نهج البلاغه به مالک اشتر درباره برخورد با مردم سفارش مي كند كه: «شدت عمل را با نرمش در آميز. مادام كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن؛ اما در آنجا كه جز شدت عمل تو را بى نياز نمى كند تصميم به شدّت بگير. پر و بالت را براى مردم بگستران و با چهره گشاده با آنان روبه رو شو و در برابرشان نرم خو باش و مساوات را در ميان آنها حتى در مشاهده و نگاه كردن با گوشه چشم و اشاره كردن و تحيّت و تعارفات رعايت كن تا زورمندان در نقض عدالت به نفع خودشان طمع نورزند و ضعيفان از عدالت تو مأيوس نشوند».
آثار محاسبه نفس در کلام امام علی(ع) پرسش : آثار محاسبه نفس از منظر امام علی(ع) چیست؟ پاسخ اجمالی: امام علی(ع) فرمود: «كسى كه محاسبه نفس خويشتن كند، بر عيوب خويش واقف مى شود، و از گناهانش با خبر مى گردد و از گناه توبه مى كند، و عيوب را اصلاح مى نمايد». پاسخ تفصیلی: در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلى عُيُوبِهِ وَ اَحاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ اِسْتَقالَ الذُّنُوبَ وَ اَصْلَحَ الْعُيُوبَ»؛ (كسى كه محاسبه نفس خويشتن كند، بر عيوب خويش واقف مى شود، و از گناهانش با خبر مى گردد [و به دنبال آن] از گناه توبه مى كند، و عيوب را اصلاح مى نمايد). (1) و نيز از همان امام(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ سَعَدَ»؛ (كسى كه به محاسبه خويشتن پردازد، سعادتمند مى شود). (2) و باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «ثَمَرَةُ الْمحاسَبَةِ صَلاحُ الْنَّفْسِ»؛ (ميوه درخت محاسبه اصلاح نفس است). (3)،(4) پی نوشت: (1). غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، چاپ دوم‏، 1410 ق‏، ص 648، حدیث 1273 ... . (2). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، محقق: مصحح مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، چاپ اول‏، 1408 ق، ج 12‏، ص154، 95 باب وجوب محاسبة النفس كل يوم و ملاحظتها و ... . (3). غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، چاپ دوم‏، 1410 ق‏، ص 329، حدیث 68 ... . (4). گرد آوری از: اخلاق در قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1377 ه. ش‏‏، ج 1، ص 258.