بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـعـرفـی_شـهـــدا
شهید مدافع حرم احمد_قنبری
نام پــــدر : مصطفی
تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۰۶/۲۵ - اصفهان
دین و مذهب : اسلام ، تشیّع
وضعیت تأهل : مجرّد
شغل : طلبه، جوشکار
ملّیّت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۲۴ - بیجی
تاریخ تفحّص پیکر : مهرماه ۱۳۹۶
مــزار : گلستان شهدای اصفهان
🌷 #خـــاطـــره_شـــهــیـــد
یکی از همرزمان شهید احمد قنبری در مورد او گفت: تمام داراییاش از مال دنیا یک چمدان قدیمی و چند دست لباس و تعدادی کتاب درسی حوزه بود که با خودش از نجف به سامرا آورده بود.
وی افزود: با جدیت و سماجتی که داشت به جمع بچههای حزب الله عراق پیوست و با اصرار زیاد توانستیم حدود 10 روز او را به عنوان مربی عقیدتی و مترجم زبان عربی در آموزش نظامی در جمع خودمان نگه داریم؛ اما از آنجا که عاشق روبرو شدن و جهاد علیه تکفیریها و داعشیها بود تاب و قرار ماندن نداشت و پس از مدت کوتاهی به جمع رزمندگان در منطقه عملیاتی فلوجه عراق پیوست.
همرزم شهید قنبری اظهار داشت: از آنجا که با تهذیب نفس در مدت 4 سال حضور در حوزه علمیه نجف اشرف خود را آماده پرواز و مستحق پریدن از این قفسه تنگ دنیا کرده بود، در اواسط مهرماه 94 مزدش را گرفت و به جمع شهدای مدافع حرم آل الله پیوست.
🌼شادی روح پاک همه شهیدان و #شهید_احمد_قنبری صلوات🌼
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـعـرفـی_شـهـــدا
شهید محسن فرامرزی
تولد : 1360/05/09 / تهران
تاریخ : 1394/09/30
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با 3 فرزند
محل مزار شهید : تهران - گلزار شهدای یافت آباد
شهید فرامرزی از اعضای تیم محافظت از آیتالله امامیکاشانی (امام جمعه موقت تهران) بود که در دفاع از حرم حضرت زینب 30 آذر سال 94 در سوریه به شهادت رسید. وی در زمان شهادت، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، دارای سه فرزند بود.
🌷 #خـــاطـــره_شـــهــیـــد
فاطمه، دختر شهید محسن فرامرزی نیز در دلنوشتهای برای پدرش نوشته است: «سلام بابای خوبم. درست است دلم برات تنگ شده. درست است دوست دارم یکبار هم ببینمت همه اینها درست اما از یک چیز بسیار خوشحالم از اینکه به آرزویت رسیدی. شهادت مقام بالایی است که به آن دست یافتی. همانطور که گفتی سرم بالاست و حجابم حفظ میشود چون میدانم سرخی خونت را به سیاهی چادر من هدیه کردی. دوستت دارم.»
محمدرضا فرامرزی فرزند بزرگ شهید فرامرزی هم گفته بود: «پدرم قبل از رفتن گفت: من فقط یک سفر برای رضای خدا میروم که شاید برنگردم؛ بچههای گلم اگر برنگشتم هیچ وقت فکر نکنید من شما را تنها میگذارم و سرتان را جلوی هیچکس پایین نیندازید؛ اگر به کمک نیاز بود یک حمد بخوانید و سه بار اسم من را صدا بزنید و مطمئن باشید من به کمکتان میآیم.»
🌼شادی روح پاک همه شهیدان و #شهید_محسن_فرامرزی🌼
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
شهید محمد رضا مهدوی
نام پدر : عباس
عضویت : وظیفه
تاریخ تولد :1345/9/9 شمسی
محل تولد: تهران
محل خدمت : دیده بانی
سن : 22
تاریخ شهادت : 1367/3/4شمسی
محل شهادت : شلمچه
تاریخ رجعت پیکر: 12-9-1381شمسی
گلزارشهدا: بهشت زهرا سلام الله علیها
قطعه 50 ردیف 52 شماره23
تهران
🌷 #خـــاطـــره_شـــهــیـــد
روزهای آخر جنگه و نیروهای بعثی آخرین زورشون رو گذاشتن تا شاید بتونن ابتکار عمل رو بدست بگیرن برای همین همزمان از چند جبهه اقدام به تک می کنه.
دیدبانی که در محور شلمچه مستقره از صبح یه ریز درخواست آتیش کرده و الانم دیگه نایی براش نمونده.
پشت بیسیم با صدایی خسته امّا عجول مختصاتی رو به مرکز تطبیق آتش می ده و میگه: هر چی می تونید با تمام عناصر روی این مختصات آتیش بریزید.
فقط زود باشید که وقت زیادی نداریم. حلالم کنید.
لحظاتی بعد تطبیق آتش خطاب به دیدبان می گه: کربلا ، کربلا، شاهد، محمد رضا! این که جای خودته! محمدرضا!؟ محمدرضا!؟
پیکر مطهر دیدبان شهید محمد رضا مهدوی بعد از 15 سال به آغوش خانوادش برگشت
✨شادی روح همه شهیدان و
#شهید_محمدرضا_مهدوی_صلوات✨
🌷#معرفی_شهدا🌷
شهید محمد سعید کناری
نام پدر :عبدالعزیز
تاریخ تولد: ۲۴ اسفند ۱۳۴۷
محل تولد: خوزستان – خرمشهر
سن: ۱۸ سال
تاریخ شهادت: ۵ بهمن ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه – شلحه صالحیه
عملیات: مرحله سوم کربلای ۵
یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا – گردان علی اکبر
مزار: کرج – امامزاده محمد
#خـاطـــره_شـــهــیــد
🌷راوی ← شهید سعید کناری از بچه های خرمشهر بود که بعد از جنگ به کرج و محله کارخانه قند مهاجرت کرده بود.
سن و سالش کم بود ولی همیشه آرزوی حضور در جبهه را داشت.
زمانی که سنش بالا رفت و اجازه حضور به ایشان داده شد، با وجود مشکلات مالی فراوان خانواده در جبهه حضور پیدا کرد و به فیض عظمای شهادت نائل شد.🕊
🌼شادی روح پاک همه شهیدان
و#شهید_محمدسعید_کناری صلوات🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
سردار #شهید_مصطفی_ردّانی_پور
– فرمانده قرارگاه فتح
متولد ۱۳۳۷،
شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۵،
والفجر ۲ ، حاج عمران ، جاوید الاثر
📚کتاب مربوط به شهید
یادگاران شهید ردانی پور
_🌷_ #خاطره_شهید
می خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اوّل رفته بود سراغ "اهل بیت" علیهم السلام
یک کارت نوشته بود برای امام رضا (علیه السلام) مشهد .
یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه) مسجد جمکران
یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها)
قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش... فرموده بود :
“چرا دعوت شما را رد کنیم ؟
چرا به عروسی شما نیایم؟
کی بهتر از شما ؟
ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی”💔
🌸شادی رو ح پاک همه شهیدان
و سردار #شهید_مصطفی_ردّانی_پور_صلوات🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
شهید محمد رضا مهدوی
نام پدر : عباس
عضویت : وظیفه
تاریخ تولد :1345/9/9 شمسی
محل تولد: تهران
محل خدمت : دیده بانی
سن : 22
تاریخ شهادت : 1367/3/4شمسی
محل شهادت : شلمچه
تاریخ رجعت پیکر: 12-9-1381شمسی
گلزارشهدا: بهشت زهرا سلام الله علیها
قطعه 50 ردیف 52 شماره23
تهران
🌷 #خـــاطـــره_شـــهــیـــد
روزهای آخر جنگه و نیروهای بعثی آخرین زورشون رو گذاشتن تا شاید بتونن ابتکار عمل رو بدست بگیرن برای همین همزمان از چند جبهه اقدام به تک می کنه.
دیدبانی که در محور شلمچه مستقره از صبح یه ریز درخواست آتیش کرده و الانم دیگه نایی براش نمونده.
پشت بیسیم با صدایی خسته امّا عجول مختصاتی رو به مرکز تطبیق آتش می ده و میگه: هر چی می تونید با تمام عناصر روی این مختصات آتیش بریزید.
فقط زود باشید که وقت زیادی نداریم. حلالم کنید.
لحظاتی بعد تطبیق آتش خطاب به دیدبان می گه: کربلا ، کربلا، شاهد، محمد رضا! این که جای خودته! محمدرضا!؟ محمدرضا!؟
پیکر مطهر دیدبان شهید محمد رضا مهدوی بعد از 15 سال به آغوش خانوادش برگشت
✨شادی روح همه شهیدان و
#شهید_محمدرضا_مهدوی_صلوات✨