سال ۷۵ در محله #سردار_همدانی، زندگی میکردیم. با پسر ایشون وهب، هممحل بودیم، سردار به خاطر ترکشی که در کمر داشت درد میکشید، دکتر گفته بود، پیکان رو کنار بگذار و پژو سوار شو. از وهب پرسیدم چرا حاجی ماشین رو عوض نمیکنه.
گفت میگه: خجالت می کشم با پژو به ملاقات جانبازها برم.
👤علیرضا سمیعی
#سردار_همدانی
🌷۱۶مهر سالگرد شهادت
🔹آخرین عکس
🌷لحظه آخر خیلی بشاش بود و با خنده به من گفت«بیا یک عکس بگیریم شاید آخرین عکس من باشد!» وقتی این حرف را زد یک شعر به ذهنم آمد:
رقص و جولان بر سر میدان کنند/ رقص اندر خون خود، مردان کنند/ چون رهند از دست خود دستی زنند/ چون جهند از نقص خود رقصی کنند
تکان خوردم. احساس کردم او از شهادت خود مطلع است. بعداً وقتی با خانوادهاش صحبت کردم، یقین پیدا کردم که واقعاً از شهادت خود مطلع بوده...
راوی: #حاج_قاسم_سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷