eitaa logo
دیده‌بان‌هوشیار
969 دنبال‌کننده
39.5هزار عکس
16.5هزار ویدیو
213 فایل
سلام و عرض ادب متاسفانه این کانال مسدود شد ، در کانال جدید دیده بان هوشیار با لینک زیر در خدمت شما عزیزان هستیم https://eitaa.com/didebaanehoshyar ارتباط با ادمین @sarbaaze0
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نفر به مثابه یک لشکر رضوان الله تعالی علیه : انسان اگر چنانچه آن جهت روحانیت اسلام را ، آن جهت معنویت اسلام را حفظ بکند ، یک آدم می شود صد تا ، یک آدم می شود هزار تا یک نفر نبود ، مالک اشتر یک آدمی بود که یک بود و بیشتر ۳ خرداد ١٣۵٨
🌀یکے از بچه ها رو بود دنبالم ، وقتے رفتم بهم گفت: دوست دارم شعر " ڪبوتر بام حسین (ع) " رو برام بخونے.. 🌀گفتم: حاجی قصد دارم این رو برای کسی نخونم، آخه برای هرکسی کہ خوندم شده، گفت: حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم💗 نیست بخونم، زیربار نرفت، شروع کردم به خوندن : 🌀دلم مےخواد 🕊بام‌حسین بشم من فدای صحن حرم و نام‌حسین بشم من دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم ... ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود ، حال و هواے دیگه ‌ای داشت. صداے گریه‌ 😭اش پیچیـد تو سنگر ... 🌀دلم میخواد چو لاله ای نشگفته پرپر بشم شهد بنوشم مهمان اڪبر بشم.. وقتے خورد کنارش علی اکبر امام حسین (ع) شد، همونطوری کہ مےخواست ، اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک... ✍ راوی : حاج علی مالکےنژاد 🌷 ۱۷علےبن‌ابیطالب 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تا لباسی را پاره و نخ نما نمی‌کرد دست از سرش بر نمی داشت!! حتی در این عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخته مشخص است عکسی که محمّد خیلی دوستش داشت و به آن افتخار می کرد. از این لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی‌کرد..!! حاج قاسم در وصف او گفت : ساده بگویم ؛ محمد دوچیز را هرگز جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی در دنیا را ، شوق دیدار بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود.... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
🌱حاج اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده‌ی ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت... بعضی مواقع به شوخی می‌ گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه‌ی ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. 💌📃 در وصیت نامه اش آورده بود: از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصدِ ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید.
شوخی که به واقعیت تبدیل شد! رفقایش از سر مزاح روی کاغذی نوشتند: «شهید اسلام طلبهٔ مجاهد مهرداد خواجوئی» و کاغذ را گذاشتند روی سینه‌ او غافل از اینکه اراده‌ی خداوند بر شهادت او رقم خورده بود.