.
✴️ باز هم میگویم: محکم باشید
🔸قرار نشد روحیه مان را ببازیم، گفتیم میدان جنگ است و هر اتفاقی در جنگ ممکن؛ گفتیم دشمن غدار و زخم خورده است و هر جنایتی و کاری را انجام میدهد، از روز اول گفتیم که این مسیر و این راه سخت و خونین است؛ میدان آزمایش ارادهها و مردانگیهاست؛ میدان نبردهای بزرگ و شهادتهای غیر قابل انتظار است...
🔸بروید کتابهای خاطرات جبهه و جنگ را بخوانید! بروید کتاب همپای صاعقه را که در مورد لشکر پیروز محمد رسولالله (ص) است بخوانید... در مورد شیرانی که در این لشکر بودند و هر کدام یلی... بروید در مورد حسین وزوایی و احمد متوسلیان بخوانید. فکر کردهاید ما سرسری و الله بختکی به اینجا رسیدهایم؟! فکر کردید آن ۲۵۰ هزار شهیدی که در جنگ دادیم و آن ۱۷ هزار شهیدی که گروهکهای نفاق و خائن از ما گرفتند کم بود؟!
🔸این راه به همین شکل ادامه پیدا میکند؛ رسیدن به مرحله آخر شکست شیطان، مجاهد فی سبیلالله پاکباز و دلباخته میخواهد؛ در این کارزار صحنههایی به مراتب سختتر و سنگینتر خواهید دید که آنچه امروز مشاهده و تجربه میکنید در برابر یک شوخی است؛ این نبرد مقدس و بزرگ ادامه پیدا خواهد کرد و شرایط به مراتب سختتر میشود.
ی.س. تا آخرین نفس مردانه جنگید و به آرزوی دیرینه اش که شهادت در راه خدا بود رسید، آنهم در میانه میدان رزم و در لباس جهاد در راه خدا و این راه تا آزادی قدس شريف و سرزمین های اشغالی ادامه خواهد داشت...
به قول عطار نیشابوری:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
پ ن:
برگرفته از یادداشت های ع . جعفری
#شهیدالقدس
#حکایت_یحیی
https://eitaa.com/didgahe/1060
رمان«خار و میخک» توسط #شهیدالقدس سنوار در دوران اسارت در زندان بئرالسبع صهیونیستی و به زبان عبری نوشته شده و به توصیف زندگی فلسطینیها میپردازد.
«خار» نماد درد و سختی و «میخک» نماد شادی و موفقیت است و سنوار با به کارگیری این نمادها، توانسته ابعاد مختلف زندگی مبارزاتی فلسطینیها را به تصویر بکشد.
سنوار در مقدمه مینویسد: هر چیز دیگری در این کتاب، کاملا واقعی است؛ یا آن را زیستهام و یا بسیاری از این رویدادها را از زبان کسانی که خود و خانوادهها و همسایگانشان در طول دههها در سرزمین عزیز فلسطین تجربه کردهاند، شنیدهام و دیدهام.
در بخشی از کتاب «خار و میخک» آمده:
درگوشهای، چندنفری از همسایگانمان نشسته بودند، چای مینوشیدند، بعضیها سیگار میگیراندند و دود میکردند و از دلمشغولیها و نگرانیهایشان میگفتند. آنها از عزت و کرامتی که نیروهای مقاومت از زیر لگد اشغالگران بیرونش کشیده بودند احساس افتخار میکردند و از فرداهای نامعلوم میترسیدند. آیا وضعیت به همین شکل باقی میماند؟آیا نیروهای اشغالگر به اردوگاه حملههای سنگینتری نمیکنند؟یا خشمشان را روی سر مردم بیچاره بمباران نمیکنند و اردوگاه را با ساکنانش یکجا نمیسوزانند؟حرفها متفاوت بود، اما نظر غالب بر این بود که باید به میدان آمد و هر کسی به نوعی میگفت دیگر چه چیزی برای از دست دادن داریم؟ فقط خانهای آن هم زیر ساطور دشمن، پس چرا باید بترسیم؟ این صحبتها همیشه در یک نقطه به پایان میرسید:آره والا! یک دقیقه با عزت و کرامت زندگی کنیم بهتره تا هزار سال زیر تیغ نیروهای اشغالگر
#حکایت_یحیی
https://eitaa.com/didgahe/1062
رقص اندر خونِ خود مردان کنند
▪️سنوار احیای یک افسانه
بهراد رشوند نوشت:
🔹حیرت آور! شبیه یکی از سکانسهای فیلمهای حماسی هالیوود بود،ریز پرندهای وارد ساختمان نیمه ویران میشود، قهرمان قصه، بی آنکه رمقی داشته باشد،به دوربین پهپاد خیره می شود، نه خودش را به مردن زد و نه تسلیم شد.
🔹 دست راستش از ساعد شکاف بزرگی خورده بود اما یک تکه چوب در دست چپش داشت هنوز.
🔹مرد می دانست آخرین ثانیههای زندگی اش است و خودش پایان بدن خاکی اش را انتخاب کرد.
🔹اگر شالی که به صورت بسته بود باز میکرد و به دوربین آن ریزپرنده خیره میشد، احتمالا اپراتور از شوق پیدا کردن زنده یحیی، به او شلیک نمی کرد. اما سنوار انتخابش را کرده بود .
🔹دیگر نایی در بدن نداشت اما آخرین پیامش را برای کودکانی که در آن سرزمین به دنیا نیامده اند و یا در گهواره اند ارسال کرد؛یحیی سنوار هیچ سلاحی در دست نداشت اما همان یک تکه چوب را به نمایندگی همه نداشته هایشان در یک جنگ نا برابر ، پرتاب کرد و احتمالا چند ثانیه بعدش هم کار تمام شد.
آنکه انسوی دوربین نشسته بود نمی دانست به سر چه کسی شلیک کرد اما سنوار می دانست آخرین لحظان زندگی اش در حال ثبت و ضبط است.
🔹 دیگر هیج توانی برای بلند شدن نداشت اما چوب را پرتاب کرد تا به پسران سرزمین های غصب شده پیامش را برساند ؛ ما چاره ای نداریم جز جنگیدن ولو چوب خشک برابر پهپاد مسلح!
🔹 او در یک ساختمان نیمه ویران، با انتخاب نوع شهادتش ، آخرین پیام را به عنوان فرمانده به بچه های سرزمینش مخابره کرد؛ تا لحظه آخر تسلیم نشوید .
🔹یحیی سنوار با انتخاب نوع شهادتش ،خودش را هزاران هزار بار در اذهان همه آزادی خواهان تاریخ احیا کرد. نه تولد در اردوگاه و نه سالهای سال اسارت در زندان.
هیچکدام اینها موجب نشد که او آرام شود ، رام وضعیت نابرابر شود،تسلیم شود و همانند عرفات یک روز بگوید؛ خسته شدیم، جنگ دیگر بس است.برای او پایان جنگ روزی بود که زمین از دست رفته به ساکنان اصلی آن سرزمین برگردد.
🔹سنوار از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ در غزه ماند. پا پس نکشید. فرار نکرد. فرماندهی کرد و لحظه پایان را هم خودش به انتخاب خویشتن برگزید.
🔹یحیی سنوار را تاریخ به خاطر خواهد سپرد با دست قطع شده اش. با نگاه خیره و شجاعانه اش به ریز پرنده قاتل، با تکه چوبی که آخرین سلاحش بود، با آخرین حرکت بدنش که با همه توان چوب را به سمت پهپاد پرتاب کرد.
با گلوله ای که به شقیقه اش شلیک شد و تصویری جاودانه از او ساخت.
🔹 او با این پایان ، راه آغاز را به کودکان فلسطینی یاد داد. نترسید، تسلیم نشوید و تا آخرین قطره توانتان بجنگید.شاید برای بعضی از ما این واژهها از فرط تکرار تهی از معنی اولیه و ارمانیاش شده باشد اما برای آنان که در خون خود غلتی زدند نه .
🔹یحیی سنوار تمام نشد، ارتش غاصب با پخش آن ویدئو بزرگترین خدمت را به کودکان فلسطینی کرد. آنها حالا می دانند وقتی از افسانه سنوار برایشان میگویند دقیقا از چه چیزی حرف می زنند؛مردی که یک رسانه اسراییلی با نشان دادن این فیلم برایش نوشت؛ تا لحظه آخر جنگید.
🔹شبیه دو امدادی بود، سنوار «چوب» را به نفر بعدی داد، اما حرملههای تل السلطان رفح نفهمیدند و فاتحانه این فیلم را منتشر کردند
🔹تاریخ با همین فیلم چندثانیه ای بیاد خواهد آورد و شهادت میدهد؛ چگونه فرزندان فلسطین با یک تکه چوب، برابر ریزپرنده قاتل، ایستادگی کردند و جنگیدند. این سند بماند برای روزی که قدس آزاد شد. روزی که تاریخ به یاد بیاورد چه کسانی همه آسایش و ۶۰ سال زندگی خویش را به پای این آزادی ریختند و شاید مولانا این صحنه را دیده بود که ۱۰ قرن پیش گفت ؛
🔹رقص و جولان بر سرِ میدان کنند
رقص اندر خونِ خود مردان کنند
چون رهند از دستِ خود دستی زنند
چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند
🔹شبیه یک فیلم هالیوودی بود. حیرت آور و باور نکردنی و این کمترین مزد مجاهدت های مرد جنگی اعراب بود؛ یحیی سنوار.
#شهیدالقدس
#حکایت_یحیی
https://eitaa.com/didgahe/1063
تا کجا؟
یک سال پیش در چنین روزهایی بود که فلسطین طغیان کرد. امروز که این کلمات را می نویسم ساعاتی از شهادت یحیی سنوار گذشته، محمد ضیف سرنوشت نامعلومی دارد، سید حسن نصر الله ترور شده، فواد شکر، ابراهیم عقیل و بزرگانی از حزب الله شهید شده اند، اسماعیل هنیه و فرزندانش ترور شده اند. رییسی و امیر عبداللهیان جایشان را به پزشکیان و ظریف داده اند، جریان عادیسازی اسراییل از سعودی و ترکیه حتی تا تهران بی پرده شده، 42000 انسان جلوی چشم دنیا کشته شدند، چند میلیون نفر آواره شده اند، غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده زنده سوختن آدمها هیچ قیامتی نمی سازد.
ما به اسراییل حمله مستقیم کردیم، آن هم نه یکبار بلکه دوبار، رسما پایگاه های تل آویو را هدف قرار دادیم، گنبد آهنین و فلاخن داود را افسانه کردیم، شمال اسراییل یکسال تخلیه شده است، ارتش اسراییل در مرز لبنان زمینگیر شده، زدن پهپاد آمریکایی کار روزمره یمن شده، انصار الله به راحتی به اسراییل موشک میزند، مسیر دریایی اسراییل از سمت یمن قطع شده، حزب الله با حمله پهپادی عملا از نیروی هوایی اش رونمایی کرده، اسراییل یکسال وجب به وجب غزه را گشته اما هنوز بیش از 100 اسیر را پیدا نکرده، شهادت یحیی سنوار نه با ترور بلکه به صورت اتفاقی رخ میدهد آن هم نه زیر زمین بلکه وسط خیابان با لباس نظامی و در حال جنگ بعد از یکسال! چه کسی باور میکند همه اینها فقط در عرض 365 روز اتفاق افتاده باشد؟!
چنان باورنکردنی که حتی بعضی به شهید سنوار اتهام جاسوسی زدند که "چرا" این همه هزینه ساخت؟ چرا زندگی "عادی" ما را به هم زد؟
کمی به عقب تر برگردیم. وقتی نتانیاهو به عمان رفت و کلید تطبیع (عادیسازی) زده شد. با سودان توافق کرد، و چند ماه بعد با امارات چنان برادر شد که فقط در فیلم هندی امکان داشت.حالا از مسیر دهلی و عمان و دبی فقط یک سعودی مانده بود. اما بالاخره مدعی پرچم عرب و اسلام که نمی شود یکباره به تخت خواب یهود بپرد. پس اول دخترش بحرین را هدیه کرد تا واکنش ها را بسنجد. عادیسازی سعودی آخرین میخ به تابوت فلسطین بود. حتی در تهران هم زمزمه هایی از توسعه بن سلمان و لزوم "پذیرش نظم جدید" میدادند. 7 اکتبر فقط چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل رخ داد که علنا اعلام کرد: ما "عادی" شده ایم و فلسطین تمام.
غزه شهر از یاد رفته، غزه شهر شکنجه شده، غزه شهر معامله شده به پا خواست. زندانیان تاریکخانه بشریت همه توانشان را جمع کردند تا یک بار شورش کنند. اینجا بود که فریادی از عمق چاه غزه بلند شد که ما هنوز زنده ایم حرامزاده ها! اتفاقا آنها که 7 اکتبر را دسیسه می دانند، درست میگویند. آن طوفان تمام صحنه را غیرعادی کرد. انگار پرده نمایش افتاد. برای چه شورش کردند؟ برای عادی نشدن. برای واقعیت.یعنی اگر سهم فلسطین مرگ است و سهم اسراییل زندگی، مقداری از سهمم را به شما می بخشم و مقداری از سهم شما را گرو میگیرم. خودتان را که دیگر نمی توانید نبینید. اگر بناست در سکوت بمیرم، با فریاد جلو گلوله میروم.
فکر میکنید سنوار و ضیف شب قبل از هفت اکتبر نمی دانستند تصمیم شان چه عواقبی دارد؟ می دانستند. این حدس و تحلیل نیست. بیانیه شان را بخوانید، می دانستند غزه نابود میشود، می دانستند تک تکشان آواره میشوند. می دانستند ماه ها و شاید سالها باید بجنگند. (و تا امروز نشان دادند که آماده بودند) میدانستند باید مرگ تک تک عزیزانشان را ببینند. میدانستند بیمارستان ها میسوزد، مسجد و کلیسا صاف میشوند، شلیک های فسفری و خوشه ای و اورانیومی را می دانستند، قتل عام را می دانستند، ولی تا کجا؟ سوال اصلی این قضیه «تا کجا؟» است نه "چرا؟".
تا کجا میشود ادامه داد؟ سوالی که ضیف و سنوار جوابش را میدانستند، پس آخرین تصمیم را گرفتند و تمام "عادیسازی" را به باد دادند. به قیمت نابودی شان. و این راز عظمت 7 اکتبر است.
ولی این پایان ماجرا نیست. جنگ 2023 خود کربلاست. حق خالص در برابر باطل خالص. صحنه جنگ غزه هیچ شبهه ای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای شیطان. هر ساعت خون جدید برای ضحاک. ظلم خالص. بدون افزودنی،با پخش زنده، با اخرین فناوری های روز آمریکا و اروپا، پاکسازی با دقت میلیمتری. بدون جلوه های ویژه، جنات ناب. عریان عریان عریان. عین کربلا.
تا کجا می توانی چشم هایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا می توانی اعتراض کنی و هزینه ندهی؟ تا کجا می توانی هزینه بدهی و بایستی؟ سوال اصلی این قضیه "تا کجا؟" است. عین کربلا.
#شهیدالقدس
#حکایت_یحیی
https://eitaa.com/didgahe/1064
....🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🟣به گزارش نشریه آکسیوس، افشای این سند ادعایی زمانی رخ میدهد که اسرائیل هفتهها در حال آمادهسازی برای تکمیل حمله تلافیجویانه خود علیه ایران است. این افشاگری می تواند تلاشی برای ایجاد اختلال در عملیات اسرائیل محسوب شود. پنتاگون و دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا از اظهار نظر در مورد اسناد فاش شده خودداری کردند اما صحت آنها را نیز رد نکردند.
کانال تلگرامی به نام "میدل ایست اسپکتیتور" روز جمعه اعلام کرد که اسنادی از یک منبع در جامعه اطلاعاتی آمریکا درباره آمادهسازیهای اسرائیل برای حمله به ایران دریافت کرده است.از جمله انتقال مهمات پیشرفته که به گفته این گزارش برای حمله به ایران در نظر گرفته شده بودند.
همچنین ادعا شده که طبق اطلاعات شنود آمریکا، نیروی هوایی اسرائیل این هفته یک مانور بزرگ با هواپیماهای اطلاعاتی و احتمالاً جتهای جنگنده که برای حمله احتمالی به ایران آموزش دیده بودند، انجام داده است. گزارش ادعایی اطلاعات همچنین جزئیاتی از آمادهسازیهای واحدهای پهپادی اسرائیل برای حمله به ایران ارائه میدهد.
این گزارش، در صورت صحت، نشاندهنده رصد بسیار دقیق و نزدیک آمادهسازیهای اسرائیل برای حمله به ایران توسط نهادهای اطلاعاتی آمریکا خواهد بود، از جمله استفاده از ماهوارهها برای جاسوسی از عملیاتهای انجامشده در پایگاههای نیروی هوایی اسرائیل.این نشت احتمالی اسناد میتواند نشانه یک نقض امنیتی بسیار جدی در داخل جامعه اطلاعاتی آمریکا باشد که منجر به رسیدن اطلاعات فوق سری به یک کانال تلگرامی وابسته به ایران شده است.
یک مقام آمریکایی به آکسیوس گفت که افشای اطلاعات ادعایی بسیار نگران کننده است، اما معتقد نیست که این موضوع بر برنامه های عملیاتی اسرائیل علیه ایران تأثیر بگذارد.
به گفته مقام ارشد اسرائیلی، دستگاه دفاعی این کشور از نشت ادعایی آگاه است و آن را بسیار جدی میگیرد.
🔺🔺میدل ایست اسپکتیتور با استناد به منابع اطلاعاتی آمریکا:
آمریکا ۴۰ موشک بالستیک راکس(با برد ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلومتر) را به پایگاههای رامون و رامات دیوید که جنگندههای F-16 و F-35 در آن مستقر هستند منتقل کرده. موشک دیگر از نوع افق طلایی( اسم رمز ناشناس با برد ۱۰۰۰ کیلومتر) به پایگاه هوایی هاتزریم که جنگندههای F-15I در آن مستقر هستند تحویل داده شد.
علاوه بر این، در ۱۵ و ۱۶ اکتبر، اسراییل خلبانان خود را در پرواز در ارتفاعات بسیار پایین آموزش داده که در آن پشتیبانی هواپیماهای آواکس G-550 و تانکرهای بوئینگ 707 وجود داشته. احتمالا اسرائیلیها مسیر استانداردی را برای پرواز هواپیماها از خط مرزی سوریه و اردن تا عراق انتخاب میکنند. با توجه به برد موشک ها احتمالا ارتش اسرائیل برای شلیک باید به مرزهای ایران نزدیک شود. (به غیر از افق طلایی که گفته شده یک موشک دوربرد است)
https://eitaa.com/didgahe/1065
*🏑 «عصای یحیی/ عصای موسی»🏑*
#حکایت_یحیی
دوربین پهباد دشمن (چشم شیطان) از بالا دارد ویرانیهای شهر را قاب میگیرد. صحنه، آخرالزمانی است؛ پر از ساختمانهای ویران و خالی از انسان. انگار دست شیطان در کار بوده تا این شهر سابقاً آباد به این حال و روز بیفتد. دوربین به سمت چپ خیز برمیدارد و از میان آوارها وارد یک واحد مسکونی ویران میشود. رؤیاهای خاک گرفته ساکنان این خانه را میشود وسط چوب و سنگ و آجرهای آوار شده بر زندگی تماشا کرد. جایی در عمق تصویر اما چیزی پیداست. درست ثانیهای قبل از اینکه چشم بیننده به عمق تصویر برسد، مشتی خاک در فضا پراکنده میشود و از پس آن خاک، شمایل یک انسان پیداست. مردی چهره پوشیده که تیر نگاهش، دوربین دشمن را زخم میزند. نشسته روی مبلی که انگار از آخرین بقایای زندگی در این گوشه دنیاست. نوع نشستنش شباهتی به آدمهای محاصرهشده ندارد. دست مجروحش را روی دسته مبل خاکی گذاشته و سرش را جوری زاویه داده که انگار میخواهد دوربین روی پهپاد را تحقیر کند. مرد مثل یک رئیس وسط قاب میدانداری میکند. مدتی خیره میماند. دوربین هم انگار ترسیده. چند ثانیه بعد، دست سالم مرد بالا میرود و عصایی خاک گرفته را بر می دارد و به سمت پهباد دشمن (چشم شیطان) پرتاب میکند.
مرد مجروح جان ندارد و ضربهاش بر پهپاد کاری نیست، اما تاریخ را میشکافد. معنا میسازد. جاودانه میشود. مرد در آن لحظات آخر به چه فکر میکرده است؟ شاید داستان زندگیاش. میگویند در لحظات احتضار، تمام زندگی آدم میآید جلوی چشمش. یحیی هم لابد در آن لحظات داشته این شصت و چند سال را مرور میکرده. از 1962. 14 سال پس از روز نکبت و تأسیس رژیم غاصب در 1948 بهدنیا آمد. او متولد اردوگاه پناهندگان بود، در میان مردمی متولد شد که دشمن همهچیزشان را اشغال کرده بود، خانه و سرزمین و حتی امیدشان را. کودکی یحیی درست وسط اخبار ناامیدکننده جنگ ششروزه و جنگ «یوم کیپور» گذشت. وسط پیشرویهای مداوم رژیم اشغالگر. او اما در میان اردوگاه، به فردایی فکر میکرد که بتواند سرزمین مادری و اشغال شده اش را از شیاطین اشغالگر آزاد کند، تازه از مرزهای نوجوانی عبور کرده بود که فهمید برای او و تمام اهالی غزه، راهی جز «مقاومت» وجود ندارد. برای همین به «حماس» پیوست و همراه شد با شیخ احمد یاسین. زندگی برای ساکنان آن باریکه چیزی جز دویدن و رفتن پیوسته نبود. دویدن به سمت زندگی و رفتن بهسوی شهادت تا جایی که پیروزی رخ نشان دهد. جوانی یحیی در حبس زامبیهای صهیونیست گذشت. از 1988 تا 2011 (۲۳ سال) تمام آنچه در چشمان او قاب گرفته شد، دیوار بود و زندان. آن سالها را چگونه تاب آورد؟ نمیدانیم؛ اما از آن روزهای یحیی یک کتاب در اختیار ماست؛ یک رمان. او «خار و میخک» را در دوره زندان نوشت. رمانی دوجلدی که احوالات مردم غزه را به زبان داستان روایت میکند. یحیی اندیشههایش را کلمه کرد، کلمههایش را سلاح و از 2011 که در جریان تبادل اسرا از زندان آزاد شد، روز و شبش را گذاشت برای مبارزه. هیچوقت از غزه بیرون نیامد. زندگیاش را وقف مظلومترین جغرافیای جهان کرد و در کنارشان زندگی و مقاومت می کرد...
تا اینکه کفتارهای صهیونیست با پشتیبانی غول های آدمکش غربی و خوکهای عیاش و بی غیرت عرب دوباره امید مردم فلسطین را نشانه رفته بودند. اسمش «توافق ابراهیم» بود؛ اما رسمش عهد ابلیس. افتاده بودند به «عادیسازی» تا جهان اسلام به شرّ مطلق اسرائیل عادت کند. این پروژه اگر به ثمر میرسید، چیزی از رؤیای فلسطین باقی نمیماند
فلسطینیها برای همیشه تبدیل به اقلیّتی بیاراده و اسیر صهیونیست های اشغالگر در سرزمین مادری خود می شدند. یحیی و دوستانش که روزهای تلخ بدون مقاومت را دیده بودند، نمیخواستند جهان به شرّ عادت کند و غزه در محاصره اشرار باقی بماند. طرحشان طوفان شد در7 اکتبر مسیر تاریخ سرزمین خود را عوض کردند در تقویمهای جهان ثبت نمودند. زدند به خط و حیثیت اسرائیل را کشتند. از همان روزهای اول، یک نام در تمام اخبار مربوط به «طوفانالاقصی» پرطنین بود: «یحیی سنوار». تمام زندگیاش دراماتیک بود. از تولد در اردوگاه پناهندگان تا زندان ۲۳ساله و نوشتن رمان. اما این سال آخر را خدا جور ویژهای برایش تقدیر کرده بود. فکرش را بکن؛ یکسال تمام در یک باریکه تحت محاصره باشی و دشمن تمام همتش را بگذارد برای زدنت و نتواند. داستان یحیی اینطور بود. اول گفتند زیر زمین است.
ادامه: 👈 https://eitaa.com/didgahe/1069
ادامه از : https://eitaa.com/didgahe/1068
بعد گفتند اسرای صهیونیست را سپر انسانی خودش کرده. بعد گفتند اصلاً از غزه خارج شده و رفته قطر. دست آخر هم انگ جاسوسی چسباندند به پیشانیاش و گفتند عامل دشمن است! هم در میدان نبرد و هم در میدان رسانه به سمتش گلوله پرتاب کردند اما نمیتوانستند پیدایش کنند تا یکسال و ۱۰ روز بعد از آن حماسه، وقتی داشت لابهلای آوارها کنار همرزمانش با نظامیان صهیونیست میجنگید. با صورتی پوشیده.
با اسلحهای وصلهپینه شده. با کتاب مناجاتی در دست. در آن لحظات آنچه برایش باقیمانده عصایی بود که آن را هم پرتاب کرد به سمت دشمن. شبیه عصای موسی، عصای موسی نیل را شکافت و عصای یحیی تاریخ را. مسیر ساخت، معنا ساخت و جاودانه شد.
زندگی یحیی سنوار هیچ پیرایه و اضافهای نمیخواهد. خودِ خودِ اسطوره است. زندگینامهاش بدون نیاز به بازنویسی بهترین فیلمنامه است و قصه زندگیاش بدون ویرایش، بهترین رمان. ما در روز 26 مهر 1403 صحنهای را دیدیم که هیچ کارگردانی نمیتوانست آن را به این خوبی میزانسن دهد، قابی را تماشا کردیم که بهترین قاب آخر برای داستان زندگی یک قهرمان است. این بار حقیقت از خیال جلو افتاد. «مردی چنین میانه میدان» حالا برای ما قصهای ساخته که میتوانیم تا سالهای سال تعریفش کنیم. ما مردی را دیدیم که آرمانش آزادی بود و زندگی، و برای آرمانش برخاست، طرح نوشت، نقشه کشید، به دل دشمن زد، عملیات کرد و تاآخریننفس جنگید. ما مردی را دیدیم که قصهاش رفت وسط لالایی مادرها و حکایت پدرها و اشعار حماسه سرایان جهان، از حالا دشمن باید بیشتر بترسد، چون نام تمام فرزندان جغرافیای بدون مرز مقاومت، «یحیی»
است
ومن هم فرزند یحیی
#حکایت_یحیی
#شهیدالقدس
https://eitaa.com/didgahe/1069
26.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های این بنده خدا (آقای خداداد از فعالان رسانه) رو
بیشتر از ۳ بار گوش کنید تا تقریباً ملکه ذهن بشود .
بعدش برای دوستان و آشنایان هم بفرستید و توصیه کنید آنها هم به همین شکل عمل کنند و.....
#سواد_رسانه
#عملیات_روانی
https://eitaa.com/didgahe/1070
◻️آشکارگر نفوذ و نفاق!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸رحمت و رضوان الهی بر مرحوم آیتالله حائری شیرازی باد که چند دهه قبل با قاطعیتی عجیب گفته بود:
«اسرائیل از مقدمات ظهور است؛ آمده تا شرکهای خفی در او حل شود. کسانی که به ظاهر مسلمانند و در باطن مشرکند نمیمیرند مگر اینکه با اسرائیل بیعت کرده باشند؛ اسرائیل آمده بیعت بگیرد. شرک پنهان عالم اسلام را اسرائیل آشکار میکند. اگر در عمق اروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل، پاکی هست بالاخره از صفوف آنها خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست و اگر در درون خانههای ما ناپاکی وجود داشته باشد بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به آنها خواهد پیوست. این قرار ما با آنهاست.»
♦️و اکنون (در میانه این همه جنایت بیسابقهای که این رژیم ددمنش علیه مردم غزه و لبنان مرتکب میشود) میبینیم که حتی در درون حوزههای علمیه نیز عدهای هر چند انگشتشمار و منزوی از متلبسین به لباس روحانیت، در تقابلی آشکار با همه موازین و آموزههای اسلامی و شیعی، تقاضای به رسمیت شناختن غاصبان مسجد الاقصی و زندگی مسالمتآمیز در کنار این سگ هارِ وحشی را دارند!
#نفاق
#نفوذ
#حوزه_علمیه
https://eitaa.com/didgahe/1071
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۲۳ سال اسارت در اسرائیل / مستند کوتاهی از سرگذشت یحیی السنوار
هرآنچه که باید از اسارت تا شهادتاش بدانید! از ماجرای عکس معروف و پیاده روی در کوچه های غزه تا مبادله عجیب ۱ افسر اسرائیلی با ۱۰۲۷ اسیر فلسطینی...
#شهیدالقدس
#حکایت_یحیی
https://eitaa.com/didgahe/1072
May 11
تمام لینکهای مرتبط با مجاهد کبیر شهید یحیی السنوار در کانال دیدگاه
#حکایت_یحیی
#شهیدالقدس
یحیی سنوار کیست؟
https://eitaa.com/didgahe/1058
...
حکایت هنوز حکایت یحیی است!
https://eitaa.com/didgahe/1059
...
محکم باشید
https://eitaa.com/didgahe/1060
...
مقدمهای بر رمان خار و میخک، نوشته یحیی سنوار
https://eitaa.com/didgahe/1062
...
سنوار احیای یک افسانه
https://eitaa.com/didgahe/1063
...
در جریان مقاومت نپرسید تا کی، سوال درست این است: تا کجا؟
https://eitaa.com/didgahe/1064
...
عصای یحیی-عصای موسی
https://eitaa.com/didgahe/1068
...
مستند کوتاهی از سرگذشت یحیی السنوار
https://eitaa.com/didgahe/1072
...
رومان "خار و میخک" نوشته یحیی السنوار با ترجمه عبدالمومن شهزاد
https://eitaa.com/didgahe/1075
...
آیا عملیات طوفانالاقصی میارزید؟
https://eitaa.com/didgahe/1077
....
کتاب صوتی خار و میخک
https://eitaa.com/didgahe/1091
...
این مجموعه ممکن است به روز شود