مَن چیزهایي شنیدم؛
دیشبي ، تو میانِ فکرهایم بودی. گنگ، مُوهوم، غیرِ روشن! درختي بود؛ بلوط .. قدیسهاي باشوک
حلول کن اتیان ، در مَدنیت ِ شفاء .
دَوا فروشها را بگو "سُعدِکوفي"
بیاورند ، مشاطه را بگو سرخاب
و ُ آئینه ..
سابقاً از زمانه، مرض ِ تیرگی گرفتهام.
آھَم و ُ رنگ و رو رفته؛
دستپاچهام و کَمجان ،
تعجیل کن اِتیان ؛
زائرِ عافیت ماییم، ما..
حیات در مَزارها ، میدَمد روزي؛
عمرِ "آب" دَوام مییابد و ُ
بَشر، بَرکت ..
؛ بگوبہکلنگها، ستیزکافيست.
؛ وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ ..
Amin Rostami Maham Toyi.mp3
7.35M
آمدۍ روزی ؛ مرا تکرار کردۍ
واژههایت صف کشیدند
شھر را
آوار کردۍ
من ك جامۍ از تنفر بودمو
بیگانه بودم
آمدۍ .. دیوانگۍ هاۍ مرا ؛
سرشار کردۍ
عمق ِ احساس ِ مرا
در پیش ِ چشمم آب دادی
من نھالۍ بودمو
قد ِ مرا بسیار کردۍ ؛
شاخ و برگم دادۍ
گل دادم بہ پاۍ هر کلامت
مۍشکفتم
مویرگـ هاۍ مرا ؛ گلزار کردۍ .
ــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــ
ــــ♥️.
کماج ِ شکری، چند تیلهٔ آبي از تو،
گلسرها، دشتهایِ داماش، گیشهها
درختها و درختها،
تعلقاتماند..
اینها عزیزند و عاقبت.
مال خدایند و مال من و مالِ تو..
ما خمیرهٔ این خلقتایم؛
صحابه و یار ..
مثلا ً سوسنهای چلچراغ را من
ناصرم و اسبهای خردسال را تو
نصیر ..
اعتقادمان، بهآمدن ِ
عندلیبها، ختم خواهد شد..
بادا که بَخت بیاورند و ُ
فال..
کوچها باز میآیند و ایلیاتیها ..
ما نُصرت ِ زمین را،
خواهیم خواند..
ما .. ما، ما!
ما را سدهها قهر نشان دادند
با باتلاقها و مردابها..
بیا بهشان بگوییم قُلچماقهای
کذاب و دروغگو..
و بعد،
سلام کنیم به خلقِ عظیم!
کماج ِ شکری، چند تیلهٔ آبي از تو،
گلِسرها، دشتهایِ داماش، گیشهها
درختها و درختها،
تعلقاتماند..
اینها عزیزند و عاقبت.
مال خدایند و مال من و مالِ تو..