eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
420 ویدیو
17 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
همچنین تاکید کن: آنفالو= بلاک دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز صبح نمایشگاه حال دیگری داشت... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
به یمن مهمان مصلی باران هم می بارید... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من هم به توفیق الهی روی آن مهمان عزیز را زیارت کردم. اما به جای همه این ها دوست داشتم بگویم: آقا! دورت بگردم!‌ همین. ؟🥹 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خیلی قدیمتر ها، از فانتزی هام این بود بیام نمایشگاه کتاب، ساندویچ هایدا بخورم!😅 به ندرت قسمت می شه... اونم با رفیقِ جان‌ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
چهارساعت بعد از ناهار🤪
خدا به مریم می گه ما بشنویم! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
و اما با تفاوت زیاد، بهترین کتابی که خریدم و تو نصف روز تمومش کردم... همه باید بخونیمش، تا بدونیم اگه تک‌تکمون اینجوری نباشیم ایران نمیتونه در موازنه‌ی جدید جهانی جایگاهش رو تثبیت کنه. اگه یه مادر نگاهش اینجوری نباشه اگه یه معلم،یه پدر، یه کارگر،یه بقال،یه دکتر یا مسول یا هرکس دیگه‌ای شبیه مرد توی این کتاب فکر نکنه خودش می‌بازه... 🌱 @fatemeyesoltanii
بازخوردهای کتاب دورت بگردم رو این روزها زیاد می گیرم. ولی عموما از طرف کسانی بوده که یا با من همسفری بوده اند یا قبلا حج رفته اند. بعضی از اونایی شون رو که از طرف کسانی بوده که اولین بار با کتاب حج می روند رو اینجا هم می ذارم😊😍
کتاب دورت بگردم، سفرنامه حج خانم غفار حدادی، کتابیست که دو روزه خواندمش. وقتی کتاب را دست می گیری انگار میشوی هم کاروانی یا هم اتاقی یا نه، یک پرستو، روی شانه های نویسنده. شب ها و روزها را با او سپری می کنی؛ در تولد چهل سالگی اش تو هم مبعوث می شوی؛ اشک میریزی؛ می خندی؛ تو هم دنبال امام می گردی، نمیدانی کتاب و نامه اش را چطور به دست امام برسانی‌. سیر خطی کتاب را از روزهایی که بالای هر صفحه نوشته شده گم نمی کنی.  من طواف آخر و شعرهای اون پیرمرد را خیلی دوست داشتم. یادم است خودم هم با شعر یک پیرزن طواف می کردم: در بازار محبت با رشته کلافی غم سودای تو دارم. ابعاد کتاب خیلی خوش دست است؛ میتوانی با یک دست بگیری و با دست دیگر غذا را هم بزنی. کتاب را که ورق میزنی جدا شدن فصل ها را متوجه نمی شوی و باید روی عنوان های بالای صفحات زوج نگاه بیاندازی. آخر بعضی فصل ها با عبارت ر.ک.عنوان ختم می شود که باید خودت حدس بزنی یعنی رجوع کن به عنوان یا از نویسنده معنایش را بپرسی. یادم نیست آجیل شهادت را بالاخره در منا خوردند یا نه. دوست داشتم بیشتر در فکر نویسنده بروم مثلا وقتی طواف امام صادق(ع) را انجام میداد، من که به اندازه یک دور طواف هم از امام صادق چیزی نمیدانم چه برسد به هفت دور، یا صحبت هایی که آن هم کاروانی اش با هاجر و اسماعیل می کرد. در مورد طرح  مودت هم بیشتر دوست داشتم بهش پرداخته میشد و همینطور بعد از حج. دلم میخواست از اسرار حج هم لابلای خط های کتاب بیشتر ببینم. من مقدمه کتاب را که نوشته بود "مگر حج برای پیرزن پیرمردها نبود؟مگر فلان و مگر میسان..." خیلی دوست داشتم؛ همان صفحه بود که قلابم کرد تا آخر بخوانمش. ممنون از نویسنده که انقدر زیبا سفرش را به اشتراک گذاشت. به امید دنیایی مشاع با امامی حاضر. راستی من تا به حال از زاویه دید نویسنده به سال های حجی که امام ظهور کرده باشد نگاه نکرده بودم؛اینکه چندین سال بخواهم در نوبت باشم؛ شاید هم اصلا نوبتی در کار نباشد و زمین آنقدررفراخ شود که همه متقاضیان جا شوند مثل اربعین و زمین کربلا.