eitaa logo
دیمزن
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
568 ویدیو
19 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده یکی بود، سربازهایش مقابل هم شوهرخاله ام می گفت در حرم کنار یکی هم سن و سال خودش نشسته که پا نداشته. پرسیده: پایت چه شده؟ مرد، عراقی بوده. سر به زیر انداخته که روم سیاه زمان جنگ سرباز بودم‌. چند تا هم ایرانی کُشته ام. خدا منو ببخشه. شوهرخاله ام هم که سالها جبهه بوده، خیلی عادی گفته: خب این که چیزی نیست. منم کلی عراقی کشته ام! بعد هر دو خنده شان گرفته و همدیگر را بغل کرده اند و بوسیده اند! دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan