دیروز با همت فامیل همسرجان یک سفره ساده برای امام حسن انداختیم. یکی سبزی خوردن آورد. یکی حلوا پخت. یکی قرار شد قورمه سبزی بپزد و یکی هم آش و دلمه هایش را با اسم امام حسن ارج و قرب داد. دورهم جمع شدیم و تنها طلبه فامیل را هم مجبور کردیم چند کلمه ای موعظه مان کند که خیلی سعی کرد از زیرش در برود ولی نشد!🤪
ولی خب به دلم ماند که متنی هم برای امام حسن بنویسم. الان متن دوستم فاطمه شایان پویا را که می خواندم احساس کردم چقدر آرزوی من است. و چقدر دوست داشتم من نوشته بودمش. حالا من و شایان هم نداریم😅 فرض کنیم اینجا هم مثل سفره امام حسن است که هر کس یک چیزش را می آورد. دوستم متنش را آورده، شما هم اشکش را بیاورید، دورهم آرزو بکنیم و آمین بگوییم.🥲
#سفره_امام_حسن (ع)
#به_پیشنهاد_و_اصرار_حسنم!
#یا_امام_حسن_همه_بچه_شیعه_ها_را_سر_سفره_خودت_تربیت_کن
#سفره_مجازی
#متن_از_همسایه
#اشک_از_شما
#کرم_از_آنها
#دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan