eitaa logo
دیمزن
1.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
311 ویدیو
13 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم گیر کرد اینجا... کمی ایستادم بالای سرشان. چقدر حرف داشتیم باهم. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
این جمله گهربار! رو داخل یه ساندویچی درپیت نوشته بودند. بچه ام از شیشه سرک کشیده و اتفاقی خونده بود. پرسید مامان یعنی چی دیگه صدقه دادن قدیمی شده؟ گفتم : فکر کنم دوران پس از ظهور رو می گه که مردم چون فقیر پیدا نمی کنن صدقه بدن صدقه یه کار قدیمی محسوب می شه😂 چند دقیقه بعد یه خانم پیر محجبه که اصدا شبیه گداها نبود با خجالت اومد جلو و اظهار نیاز کرد. فقط به خاطر اینکه نشون بدم هنوز صدقه دادن قدیمی نشده یه اسکناس نو که عیدی ام بود و تو زیپ کیفم مونده بود رو بهش دادم. خانومه ده برابر ارزش اون اسکناس واستاد و از ته دلش ما رو دعا کرد. اصلا یه جور عجیبی ها. همین که رفت پسرم گفت: من فکر کنم به دعای این خانم بیشتر از صدتا بلا از ما دفع شد! کاش صاب مغازه هم بود و می شنید.😅 یمان_نازل_کن!😬 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
رفتیم نمازجمعه یه شهر دیگه همه رو صندلی بودن😄😄😄 معذب بودم سرپا نماز می خوندم🙄😬 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
بیایین به جای گمانه زنی این که کِی می زنیم؟ و کجا رو می زنیم؟ و چی می شه؟ بشینیم از ته دل برای همه رزمندگان و زحمتکشان و فرماندهان جبهه ی حق علیه باطل دعا کنیم. باور کنیم . دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
مخاطب این آیه خیلی ها می توانند باشند. مثلا رسانه های دشمن... مثلا طوطی های تکرار کننده حرفهای آنها... مثلا خودمان... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
امروز یه جای خاص دعوت شده بودیم... دعوتنامه مون رو هم از طریق زیرنویس شبکه استانی مازندران فرستاده بودن!😅 ما امروز به اجبار کاری که همسرجان داشت، شهر بابل بودیم و هیچ برنامه خاصی هم نداشتیم‌. صبح با پسرک رفتیم تو بازار روز و بازار سنتی شهر قدم زدیم و تو مسجد جامع شهر نماز خوندیم. راستی هوای بابل در این ایام رو می خوام به عنوان آب و هوای فیورت خودم به فرشته ها ابلاغ کنم که وقتی اون دنیا به زور خودمو چپوندم بهشت و گفتم لطفا آب و هوای فیورتم رو هم پخش کنید بدونن منظورم همین هوای نه بارانی، نه آفتابی، نه گرم، نه سردِ مملو از عطر بهارنارنج منظورمه! فعلا عکسای مسجد جامع رو ببینید. بگم کجا دعوت شدیم. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
به نظر می رسید شمالی ها طلای زرد دوست دارند😊
که وسط بافت بازار بود. ولی و بود. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
آخه ببینید!😍 آدم نماز خوندنش می یاد😅 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
بولتنِ چوبیِ قدیمی طور با پیام های جدیدطور!😉😊 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
عه شهید باکری خودمون!😉 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب دیگه بریم بیرون. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
اینجا پارکینگ برنامه ای بود که دعوت شده بودیم. تا حالا پارکینگ توی زمین سبز ندیده بودم. چقدر قشنگ بود😍 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
برنامه داخل این روستا بود. . دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مسیر تقریبا طولانی رو باید از اون پارکینگ رویایی می رفتیم تا مکان جلسه. کل مسیر پر بود از این موکب های مردمی. این یکی شیرگرم محلی و خرما می داد. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
موکب مردمی یعنی اینکه مردم در خونه شون رو باز کرده بودند یه میز گذاشته بودند جلوش و از مهمان های مراسم پذیرایی می کردند.😍 شبیه اربعین‌. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
مردم هم یعنی همه جور مردمی😊 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
اون دسته از اهالی هم که موکب نذاشته بودند، بنر از طرف خانواده شون زده بودند دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
زوم کنید رو عکس و جمعیت رو ببینید. خدا چه عزتی به شهید می ده! فکر کنم کسی خونه شون نمونده بود. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
برنامه های خیلی خوبی هم داشتند. یه نامه ی خیلی حماسی و در عین حال احساسی هم خواهر شهید خواند. خیلی هم خوب و هنری خواند نامه اش را. توی نامه اش اشاره کرد به بچه های خردسال برادرش که پدرشان جلوی چشمشان شهید شده. قلبم نخ کش شد. از خانم کناری ام پرسیدم چه طوری شهید شده مگه؟ گفت: تو حمله تروریستی جیش الظلم به مقر نیروی انتظامی تو چابهار از خونه شون اومده کمک دوستاش و خانواده اش هم اومده ان دنبالش و شاهد شهادتش بوده اند. اون شهید که اون طور که تعریف کردند لایق شهادت بوده و عاقبت به خیر شد. اما خانواده ای داغدار شد و اون بچه ها هرگز اون بچه های سابق نمی شن. چند نفر باید تاوان امنیت ما رو بدن که ما آروم بتونیم زندگی بکنیم؟😭 کاش قدر امنیت رو بدونیم و با دو دستگی پالس منفی ندیم به دشمن. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
دوباره هم میوه دادند.🤠 ولی من از شهید چیزهای مهم تری خواستم.😎 خیلی خوشحالم که بچه هام حتی زیرنویس هاس شبکه استانی رو می خونن! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
برای یاری جبهه حق، هرجای جهان که هست، هرجا که هستید یه سوره نصر بخونید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾
راه قدس از کربلا می گذرد... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan