eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
405 ویدیو
16 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
اینها فقط شهدایی است که از اطرافیان خانواده ابویاسر در این چند روز شهید شده اند. به پیام دعوتشان برای مجلس بزرگداشت شهدایشان نگاه کنید. اولا که کاملا غرورآمیز است.👌👌👌 و دوما چقدر غم انگیز است که برای چند خانواده یکجا بزرگداشت گرفته شود😭😭 آنجاها که گفته عائله فلانی ها یعنی یک خانواده کامل شهید شده اند. پ‌ن.: خانواده ابویاسر همان خانواده فلسطینی هستند که به خاطرشان لبنان رفتم.
ان شالله به زودی با خانواده ابویاسر بریم قدس و اونجا بزرگداشت واقعی رو برای شهداشون برگزار کنیم.🌷🌷
یکی از شماها متنی نوشته روی اون متنی که دوست داشتم به عنوان راوی برم غزه و برام فرستاده. می ذارمش اینجا. شماهم بخونین: دوست داشتم الان در فلسطین بودم، نه برای آنکه راوی مقاومت مردم فلسطین باشم. البته که آن را هم با افتخار انجام می‌دادم. اما دوست داشتم در فلسطین باشم تا راوی تاریخی باشم که اکنون فلسطینیان هم، خواسته یا ناخواسته، جمعی از وارثان آن شده اند. برای خانم‌هایشان از روزی بگویم که خانواده‌ای از حریم ولایت و اسلام دفاع کردند. دشمنان پشت در جمع شدند و آن خانواده را تهدید کردند، خانم این خانه با وجود باردار بودنش پشت در ایستاد. دشمن در را شکست،و پهلوی آن بانو هم شکست و طفلش هم شهید شد، اما مقاومت در آن خانه، بیش از پیش، ریشه دواند. برای فرزندانشان، از دختران و پسران آن خانواده بگویم که از کودکی مقاومت در برابر ظلم و سرکوب اسلام را مشق کردند و سرمشق مقاومت این روزهای آنها همین خانواده اند، حتی اگر تا قبل از این، تاریخ زندگی‌شان را نشنیده باشند. برای زنان و مردان، از پیر و جوان و خردسال‌شان، از روزی بگویم که بهترین یاران رسول الله را تهدید کردند و آن ها را به صحرایی کشاندند و در آنجا از آب هم دریغ کردند. از رشادت‌های کوچک و بزرگ آن مردمان بگویم.. از طفل شش ماهه ای بگویم که شهادتش افشاکننده رذالت بی حد دشمن بود و خونش را ملائکه به تبرک با خود بالا بردند. و از مردم سرزمینی بگویم که معاصر خودشانند، مردمی که تصمیم گرفتند سرنوشت خودشان را از چنگال طاغوت زمان خارج کنند و نوکر آمریکا و فلسطین را خارج کنند و موفق شدند. و بگویم که بعد از این موفقیت، ابرقدرت‌های پوشالی دنیا احساس خطر کردند و جنگی جهانی با کمک یک دیوانه در منطقه علیه این ملت راه انداختند. و برایشان رمز پیروزی آن مردمان را افشا کنم. همان چیزی که آن‌ها نیازش دارند. بگویم که راز پیروزی آن‌ها رمز عملیاتهایشان بود و آن هم چیزی نبود جز نام آن بانوی بزرگوار. همان نامی که سربند رزمندگان نیز مزین به آن بود. برایشان از قدرت نام «فاطمه زهرا» بگویم. از غیرت رزمندگان به «پهلوی شکسته مادرشان» و از مادری‌های فاطمه زهرا برای رزمندگان بگویم. و آنگاه که دلهایشان را در حسرت چنین مادری دیدم، بگویمشان که او مادر همه مسلمانان است. از دعاهایی که در حق همه ما کرده بگویم. برایشان بخش هایی از یکی از آن دعاها را بخوانم: "اهل بیت محمد (درود خدا بر او و خاندان او باد) و خودم و دینم و ذریه ام و مالم و فرزندانم و خانواده‌ام و نزدیکانم و اهل بیتم و هر وابسته‌ای به من که در اسلام وارد شده و یا تا روز قیامت وارد می‌شود." و نگاهشان کنم که یعنی ما را می‌گوید و ادامه دهم: «و آنها که دوستشان دارم و نزدیکانم و هر که برای من دعا کرده یا کارخیری برای من انجام داده یا غیبتی از من برگردانده یا در مورد من خوبی گفته یا نزد او خیری یا نیکویی یافته ام. و همسایگانم و برادران وخواهران مومنم را به پناه خدا و اسماء تامِ عامِ فراگیرِ کاملِ طاهرِ برترِ مبارکِ متعالیِ پاکِ شریفِ بلندِ کریمِ بزرگِ ذخیره شده ی پوشیده که هیچ نیکوکار و بدکاری از آنها نمی‌تواند بگذرد (بیرون برود) و به آغاز کتاب و پایانش و آنچه که میان این دو از سوره‌های شریف و آیه‌های محکم و شفا و رحمت و پناه و برکت است و به تورات و انجیل و زبور و فرقان و صحف ابراهیم و موسی و به تمامی کتاب‌هایی که خداوند نازل کرده و به تمامی پیامبرانی که خداوند فرستاده و به تمامی حجت‌هایی که خداوند برپا داشته و به تمامی براهینی که خداوند ظاهر ساخته و به تمامی انواری که خداوند برافروخته و به تمامی نعمت‌های خدا و عظمتش، می‌سپارم.» باقی دعا را به خودشان بدهم تا بخوانند. از نمازها و دعاهای دیگر بگویم. دعای «طلب حیات طیبه» را برایشان بخوانم. بعد از این دعاخوانی ها، برایشان از شب‌های عملیات بگویم. از سینه زنی ها و عزاداری‌های رزمندگان برای فاطمه زهرا و فرزندانش بگویم. از تشنگی مولایمان حسین و هفتاد و دو تن یار وفادارش در هنگام مبارزه بگویم و جنگ‌آوری‌هایی که با وجود همین تشنگی به خرج دادند. مداحی‌های عربی گوشیم را برایشان پخش کنم تا حب حسین روحی تازه در وجودشان بدمد و مصیبت عظمایشان را در چشمانشان کوچک کند و روحیه مقاومت را رنگی تازه بخشد. دوست داشتم الان در نوار غزه باشم تا افشاکننده راز «فتح خون» باشم. دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
خواهرم معلم علوم دبیرستان دوره اوله. همون دوره راهنمایی خودمون. دیروز دعوام کرد و گفت اون قدر تو و دوستت دست دست کردید و کتاب خاطرات خانواده فلسطینی رو درنیاوردید که این طوری شد.😕😡 بچه های کلاسم پر از سوالند.🧐😲🥺 اگه کتاب روایت زندگی خانواده ابویاسر بود می دادم می خوندن.😔🙄🥴 امروز دیدم خودش دست به کار شده. 😄😄 این یکی از سوالات امتحان علوم بچه هاشه. فکر کنم با یه برگه امتحانی بتونن یه دوره تاریخ فلسطین رو مرور کنند!😂😂😂 📕🖊اسرائیل هفتاد سال هست که سرزمین مردم غزه را به زور از آنها گرفته و آنها را در محاصره قرار داده است. مردم غزه این سالها بی هیچ وسیله دفاعی حتی برای تهیه داروهای ساده و برخی مواد غذایی هم با مشکل روبرو بودند. با وجود این تحریم های سخت گیرانه در روزهای گذشته شاهد پرتاب موشک های پیشرفته از سمت غزه به اسرائیل بودیم. الف) اگر موشک را به شکل یک مکعب مستطیل به طول و عرض ۱۰۰ سانتی متر و ارتفاع ۱۲ متر در نظر بگیریم، حجم موشک چقدر است؟ ب) یکی از فلزهای به کار رفته در ساخت موشک تیتانیوم است که چگالی نسبتا کم و مقاومت بالایی دارد. اگر حجم فلز به کار رفته در موشک مجموعا ۱ متر مکعب و جرم آن ۴۰۰۰ کیلوگرم باشد، چگالی این فلز را بر حسب کیلوگرم بر متر مکعب و گرم بر سانتی مترمکعب حساب کنید. ج) یکی از مواد اولیه ای که برای تهیه سوخت موشک به کار گرفته می شود، شِکر است. برای همین اسرائیل مانع واردات شکر به غزه می شود. با توجه به مطالبی که آموخته اید به نظر شما نیروهای مقاومت طی چند سال گذشته چگونه توانسته اند شِکَر مورد نیاز برای سوخت موشک ها را به دست مردم مظلوم غزه برسانند؟ یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تلاش خواهرم برای گفتن از فلسطین به شاگردانش گفتم. تلاش این معلم سنگالی را هم ببینید که شش هزار کیلومتر دورتر از اهل فلسطین ایستاده و این طور به شاگردانش درس قرآن و اسلام و آزادگی و ایمان می ده. غبطه خوردم بهش. دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
کلمه ها باید "لجمن" ما هم باشند. تک تک مان. لجمن مخفف چیست؟ شعر آقای یحیایی را بخوانید و معنایش را پیدا کنید.
حالا که مادران غزه همان ساعت تولد به‌جای اذان و اقامه در گوش نوزادان‌شان «تلقین» می‌خوانند و مرگ با توپ‌های جنگی هم‌بازی کودکان فلسطین شده است، می‌خواهم نام من را هم در سیاهه‌ی سربازان مقاومت بنویسید. بنویسید من هم سربازی قسم‌خورده‌ام که به یاری خدا پشت به دشمن نخواهد کرد. وصیت می‌کنم از زیر قرآن که رد شدم کسی پشت سرم آب نریزد دعای‌تان می‌کنم و شما هم بسیار دعا کنید که این سرباز کوچک راه رفته‌ را بازنگردد. -ما از کشته شدن نمی‌ترسیم ولی از انحراف و ارتجاع چرا- حالا من هم یک سربازم. قرآن را باز می‌کنم و به نیت جهاد استخاره می‌کنم: «ن... وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ...». من سرباز مسلحی هستم که باید خشابم را از کلماتی که هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند پر کنم. شعر «لَجْمَن» من است -لبه‌ی جلویی منطقه‌ی نبرد من- و من مصرع به مصرع سنگر می‌سازم و کودکان فلسطینی را به پناه‌گاه غزل می‌برم. مثنوی‌ام را حماسی‌تر از شاهنامه می‌سرایم و بیت به بیت خانه‌های غزه را -تا جایی که دست‌شان به عرش برسد- بالا می‌برم. و ای کاش از این به بعد در حیاط خانه‌های فلسطین به جای «زیتون» «نخل» بکارند! جمله‌ها را از اعماق وجودم -از سیلوی انبار موشک‌های جنگی- بیرون می‌کشم و خرج پرتابش را به اندازه‌ای که به «تل‌آویو» برسد تتظیم می‌کنم. می‌دانم برد جملات و کلمات کم نیست و قدرت انهدامش آن‌قدری هست که «صهیونیست‌» را دو پاره می‌کند. «صهیون...نیست...». نیست و نابود باشد هر کسی که خواب کودکان را آشفته می‌خواهد. «حماس» با «حماسه» جناس ناقص‌اند؛ و به امید حق محور مقاومت این تجانس را کامل خواهد کرد. شنیده‌ام که «نصرالله» من الله وعده‌ی «فتح قریب» داده است... و مگر وعده‌ی الهی تخلف می‌پذیرد؟! ما «یهود» را با «نمرود» قافیه نکرده‌ایم این‌ها خودشان از ازل قافیه بوده‌اند و عجیب نیست که هنوز نفهمیده‌اند آتش «ابراهیم» را نمی‌سوزاند. کاش یکی به صهیونیست‌ها بگوید که بمب‌های فسفری شما از آتش نمرود شعله‌ور‌تر نیست. و خدای ما هنوز هم همان اله ابراهیم و اسماعیل است. گوساله‌های سامری فرق اعجاز و سحر را نمی‌دانند ولی شک نکنید وقتش که برسد دقیقاً رأس همان ساعت و ثانیه خدای کودکان بی‌گناه فلسطین -این موسی‌های کوچک خفته در تابوت- در نیل خون شهیدان غرق‌تان خواهد کرد که «اِنَّ مَعیَ رَبّی...» عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) ⚫️@yahyaei_m
آمدم چیزی برای فلسطینِ امروز بنویسم. دیدم کلمه هایم را گم کرده ام. چه باید می نوشتم؟ برای که؟ برای کسی که عکس و فیلمهای کودکان و زنان بی گناه غزه را می ببیند و تکان نمی خورد؟ او را که کلمات من هم نمی توانند تکانش بدهند. گفتم برای امثال خودمان بنویسم تا باهم بار غصه را سبک کنیم، اما کلماتم به نخ روضه هم درنیامدند. غم از جایی که فراتر برود، فقط با دادکشیدن آرام می شود. کلمات من امروز همه فریاد بودند. جمله نشدند. مرا ببخشید.😔 https://eitaa.com/dimzan
امشب در آسمان غزه چه خبر است؟ یعنی چند هزار ملائک پایین آمده اند تا هزار شهید را بالا ببرند؟ گروهی برای بردن شیرخواران در حالیکه لالایی می خوانند و آنها را بشارت می دهند به هم بازی شدن با یک طفل شش ماهه. گروهی برای بردن خردسالان در حالیکه دنبالشان می کنند و می خندانندشان و می گویند دختر سه ساله ای منتظرتان است. گروهی برای بردن کودکان در حالیکه به سوالات بی شمارشان جواب می دهند و بقیه ش را به عبدلله می سپارند. گروهی برای بردن نوجوانان در حالیکه قربان قد و بالایشان می روند و قول گعده های بهشتی با مدیریت یک نوجوان سیزده ساله را به آنها می دهند. گروهی برای بردن جوانان درحالیکه از مقاومت شان تعریف می کنند و از رذل بودن دشمن شان عصبانی اند. تحلیل روایت های مشابه را علی اکبر قرار است برایشان انجام دهد. گروهی برای بردن زنان آمده اند در حالیکه قول خوب بودن حال بچه ها و وابستگانشان را به آنها می دهند و می گویند بانویی که شما را درک می کند و خودش شهیده و مادر شهید است منتظرتان است. و گروهی برای بردن مردها آمده اند و می گویند مهم نیست در زمان حیات تان نمی شناختیدش. مهم این است که مثل او عزت تان را به زندگی با ذلت نفروختید. ببینیدش در لحظه عاشقش می شوید. مگر می شود دوست نداشت سیدالشهدا را‌؟ و گروهی مسئول پخش موسیقی معراجند. با هر روحی که بالا می رود یک بار می خوانند: بای ذنب قتلت؟ قیامتی است امشب آسمان غزه. قیامتی که زمین بازی را عوض خواهد کرد. دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
2096439041_377295057.pdf
1.86M
سلام و نور  این فایل پانزده صفحه ای، مجموعه ای از فعالیت های مناسب کودکان پیش دبستانی و دبستان، است که با موضوع فلسطین ، تهیه شده. این فایل را برای کودکان ایرانی، پرینت رنگی بگیرید و به بچه ها هدیه دهید و درکنارشان این فعالیت ها را انجام دهید و با آنها گفتگو کنید.  به امید اینکه نسل جدید، کمی بیشتر درباره ی فلسطین بداند و بیاندیشد. هزینه : یک شاخه گل صلوات.
Hossein Taheri - Enshaallah Faraj Emza Mihe.mp3
4.84M
پسرها توی اتاقشان بدون اینکه کانال های اخبار غزه را خوانده باشند، این مداحی را گذاشته اند و من توی اتاقم خط به خط اخبار قطع شدن ارتباطات و تمام شدن سوخت و شدت حملات را می خوانم و رج به رج غصه ها را به هم می بافم. شب عجیبی است. الیس الصبح بقریب؟
مادرهای غزه اسم بچه هایشان را کف دست کودکانشان می نویسند. این کار نمی تواند جان آن کودک ها را نجات دهد. اما شاید بتواند به شناسایی پیکرشان کمک کند. این روزها چالشی در اینستاگرام راه افتاده با عنوان که هر کس اسم خودش یا کودکش را با این هشتگ روی کف دستش می نویسد و منتشر می کند. نمی دانم چنین چالش هایی اثر هم دارند یا نه. ولی اگر فقط به اندازه یک اپسیلون هم بازدارنده باشد و یک کودک را هم از آمار شهدا کم کند، برای من ارزشمند است. ظهر عکس دست کودکان خودم و خواهرم را کنار مزار کسی که می خواست اسرائیل را نابود کند گرفتم و کمی بعد استوری اش کردم. ولی ظاهرا به مذاق شیاطین عالم خوش نیامد و چند دقیقه بعد گوشی ام به طرز عجیب و باورنکردنی ای گم شد. فکر کنم دیده اند کار از بستن صفحه و اینها گذشته، به عوامل مخفی سم دارشان گفته اند گوشی را ضبط کنند!  حالا یک مادر زائر بدون گوشی داره با شما صحبت می کنه!‌ به اینستاگرامم هم دسترسی ندارم. باید یه چالش هم برم سیو مای سلفون!