eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
371 ویدیو
14 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🥰 الهی ... 📖 کتاب هم یک هدیه جذاب داره یه هدیه از جنس کتاب. 🎁 هدیه‌ای که همیشه واستون به یادگار می‌مونه و می‌تونه زینت‌بخش کتابخونه شخصی‌تون باشه. 🌱 یک پازل چوبی سه بعدی(ماکت خانه کعبه) به همراه یه چالش و مسابقه باحال که همراه کتاب توضیحاتش داده میشه. با حال نیست!😊 ✅ اسم‌ یه سفرنامه است. ‌یه سفرنامه از جنس حج. با برش‌هایی خوندنی، از تجربه‌ و نگاهی متفاوت. 🥺 اشک‌ها و لبخند‌ها، دغدغه‌ها و نگاه‌ها همه‌وهمه در بزرگترین کنگره دنیا جمع شدن و قراره تصویر جدیدی بهمون ارائه بدن. 🔔 تو همین چند روزه منتظر این اتفاق خوب باشید: هم کتاب خوب و جدید و هم هدیه‌ای دوست‌داشتنی 📌 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔@nashreshahidkazemi
قبلا مسجدها و مدرسه ها می شد که یکی باشند... الان چرا نسبتی با هم ندارند؟🙄 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
مسجد با حیاط بزرگ و درخت و نیمکت و حوض گلی است از گلهای بهشت!🤩 هیچ کدوم از دوتا مسجدی که نزدیک خونه ماست، حیاط ندارند🫤 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
من خودم دلم تنگت بود دورت بگردم... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی
خداجان ما همیشه منفعت های کم را می بینیم تو ولی آگاهی به زیان های بزرگ چیزهایی که حرام شان کرده ای‌ بر ما. تازه می فهمم "حرام است" چه جمله محبت آمیز قشنگی است از طرف تو! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
صبحت بخیر خورشید! وقتی که می‌دمیدی ماهِ مرا ندیدی؟
ولی من خودم نشانی از ماه دیدم همان جا سر راهم...
امروز توی خیریه آبشار عاطفه های تبریز بابا اینا قراره سه هزار پرس آبگوشت بپزن.🤪🤩 از یک تا سه هزار یه بار بشمریم متوجه عمق عدد! می شیم🤭😶‍🌫️😬 جالبه این طور وقت ها همه دوست و آشنا و فامیل و حتی دانشجوهای بابا جمع می شن و کمک می دن. از همه تیپ و از همه قشر و از همه سن یاد اون ساندویچ هایی که برای اقامحسن تو خونه مون درست کردیم افتادم. واقعا یدالله مع الجماعه😍 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
و اتفاق های قشنگی هم می افته از همدلی مردم و امدادهای الهی.😊
مثلا همسایه ها برای اونایی که کمک می کنن، ناهار می پزن می یارن. 😊 دلتون نخوادا دلمه ی تبریزه خیلی خوشمزه س البته خودم دلم خواست🙄😒 چون من که تبریز نیستم عکسها رو برام می فرستن. با مقادیری پز😄 و دلت بسوره و اینا. همسایه ی خیریه هم نیستیم پاشیم غذا بپزیم ببریم برا داوطلبین کمکش🤔 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
و نمونه کلید اسرار طور! که عینا پیام یکی از عوامل خیریه رو کپی می کنم:
دیروز آشپز اومد گفت باید سه تا گاز داشته باشید برای پخت آبگوشت خودش متقبل شد از مسجدشون گاز بیاره امروز صبح اول وقت در رو باز کردم یه آقا خانمی البته آشنا بودند گفتند سه تا گاز داشتیم لازممون نبود اهدا میکنیم به خیریه 😭😭 یقینا اینان فرستادگان ائمه اطهار هستند
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم ما نه بنشین کنار جویی...🥲 ؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
23.شبیخون فرهنگی به سپاهی که به دروازه‌های شهر رسیده_2024_05_02_21_18_52_488_2024_05_02_21_23_51_175.mp3
8.24M
التزام به زیارت عاشورا را خیلی شنیده بودم. به دعای عهد را هم زیاد. اما حسن آقا به جز آنها یک دعای دیگر را هم همیشه می خواند و خانواده اش از این اصرار و التزامش خاطره های مختلف داشتند. اینکه فرقی نمی کرد توی چه حالتی باشند. توی ماشین بودند با هم می خواندند. توی خانه بودند صوتش را باز می کرد. توی مهمانی و گردش هم بودند می دیدند که بابا بعد از همه بگو بخندها و بازی ها گوشه ای گیر آورده و دعایش را خوانده. دعای هر روزه که نبود. فقط جمعه عصرها این عادت تکرار می شد. خواندن دعای سمات را می گویم. هیچ کس نمی داند از کی و به چه تلنگری و بهانه ای این دعا وارد زندگی حسن آقا شده بود. ولی وقتی آن روز همسر حسن آقا آدرس صوتی از فصل چهارم روایت انسان را بهم داد که به شان نزول دعای سمات اشاره می کرد و رفتم خودم گوش دادم، مو به تنم سیخ شد. این صوت را گوش کنید. یعنی کسی بزرگی استاد اخلاقی دعای سمات را به حسن اقا سفارش کرده بود؟ یا او خودش نسبتی با این دعا پیدا کرده بود؟ ولی شما هم مثل من فکر می کنید که اتفاقی نیست؟ این که بنی اسرائیل در ورود به ارض مقدس از هیمنه و قدرت ساکنان منطقه ای می ترسیدند و خدا به آنها یاد می دهد که با وسایلی خودشان را مجهز کنند و اسم دشمنان را روی آنها بنویسند و دعای سمات بخوانند و به طرفشان سنگ پرت کنند! و آنها چنین کنند و هیمنه پوشالی دشمن و نام ترس افکنش بشکند و بنی اسرائیل وارد ارض مقدس شوند!!!! https://eitaa.com/dimzan
بیایین امروز همه مون یه دعای سمات بخونیم هدیه کنیم به روح پاک حاج حسن. که هر روز زنده تر از لحظات شهادتش می شود. به این امید که روزی که برگشت ما هم در رکابش باشیم.
خوندید؟ قبول باشه.😊