eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
412 ویدیو
16 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی مدیر خیریه خودش بچه شیرخشکی داشته باشه:
▫️نامه فرزند شهید سلیمانی به رهبر معظم انقلاب: ▪️نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان با پایداری و نظر به قله‌ها، در دل بحران‌ فرصت آفرید و قدرت خلق کرد. ✍بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک پدر حکیم و عزیزم حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با سلام و تحیت ضمن آرزوی صحت و سلامتی برای آن وجود نازنین و عرض تسلیت به مناسبت شهادت مجاهد بزرگ امت اسلام، جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله به ذهنم رسید در میان طوفان حوادث و ابتلائات این روزها، سخنانی را با جنابعالی از باب هم‌دردی و هم‌دلی در میان بگذارم. ولی عزیز و رهبر مقتدر! گرچه ما همچنان داغ‌دار حادثهٔ بزرگ شهادت حاج قاسم هستیم و آن فراق و مصیبت همواره برایمان سوزناک است و حوادث نیز، بر آتش آن می‌دمد، اما شهادت یار و مونس پدر عزیزم جناب سید حسن نصرالله جام غم را پر خون کرد. ما با شهادت ایشان یک‌بار دیگر حاج قاسم را از دست دادیم؛ یک‌بار دیگر مصیبت‌زده شدیم و داغ‌دار. چه اینکه‌ هرکس محبت، الفت و دوستی آن دو را بداند، امروز حس و حالی مشابه دارد؛ مگر نه اینکه شهید ما او را «آیتی الهی» می‌دانست و حاضر بود جان را فدایش کند و مگر نه اینکه سید عزیزمان حاضر بود خود را فدا کند تا حاج قاسم بماند. آه و افسوس بر این فراق و جدایی. آری به تعبیر زیبای مولوی: جان گرگان و سگان هر یک جداست متحد جان‌های شیران خداست با همه این تفاسیر وقتی این داغ با حوادث تاریخ اسلام و مصائب اهل بیت، دوران پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع‌مقدس، رحلت امام و ابتلائات پس از آن و به ویژه دورهٔ پر التهاب یکسالۀ اخیر در کنار هم قرار می‌گیرند، درس‌آموز و تأمل‌برانگیز می‌شوند و داغ مصیبت تبدیل به حماسه می‌شود و طرحی نو برای زیستن، زندگی، ادامه مسیر و طی طریق پیشنهاد می‌دهد. شهید سلیمانی در یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های اواخر عمر با برکت خود، دو عنصر مهم را سرچشمۀ پیشرفت یک کشور و ملت تعریف کرد. دو عامل اساسی و سرنوشت‌ساز؛ «رهبری و انسان‌های فداکار». تاریخ و اوضاع امروز کشور و منطقه، به خصوص حوادث یکسال گذشته، یکبار دیگر اهمیت این دو عامل را پیش‌روی همهٔ مردم قرار داد. الحق و الانصاف رفتار، کنش و مدیریت جنابعالی به عنوان رهبری آگاه و زمان‌شناس بزرگترین معلم و الگوی این دوران پر التهاب است و برای نسل ما که عموماً با دیدی تاریخی به حوادث نگاه نمی‌کنیم، کلاسی بصیرت‌زاست. نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان با صبر، توکل و استعانت از خدای متعال در دل همهٔ مصائب، مقاومت و ایستادگی کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان با پایداری و نظر به قله‌ها، در دل بحران‌ فرصت آفرید و قدرت خلق کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان با تکیه بر قدرت ایمان، انتقامی سخت از جانیان تروریست گرفت و به‌رغم تهدید، هیمنهٔ پوشالی آنان را فروریخت. نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان با تکیه بر قدرت مردم و پس از حادثۀ دردناک بالگرد رئیس‌جمهور شهید، انتخاباتی پرشور و سرمایه‌آفرین برگزار کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه می‌توان در میان تهدید رژیم کودک‌کش و تروریست، با دلی آرام و مطمئن نماز جمعۀ تهران را اقامه کرد؛ از قرآن گفت و در قنوت برای نصرت مسلمین دعا کرد. حکیم مظلوم و وارسته! پس از همهٔ این آزمون‌ها و سختی‌ها، امروز ملت ایران بیش از گذشته دل درگرو آرمان‌ها، اهداف عالی و تدابیر رهبر آگاه خود دارند. این را می‌توان به روشنی در گفت‌وگو با آحاد مردم به چشم دید. آنچه در «نماز جمعهٔ نصر» نیز رخ داد دلالتی بر عزم استوار و ارادهٔ قوی مردم بود؛ همان مردمی که شهید سلیمانی حاضر بود با افتخار دست آنان را ببوسد و جان خود را هزاران بار فدای آنان کند. او حقیقتاً ملت ایران را واجد همان دو عنصر مهم می‌دانست. معتقد بود مردم ایران مردمی فداکار و ایثارگرند و رهبر آن نیز رهبری حکیم، مدبر و وارسته. شهید عزیزمان پیوسته تا آخرین روزهای حیات شهیدانهٔ خود، ما را به تأمل و تدبر در بیانات و اعتماد به تصمیم‌ها و دستورات جنابعالی توصیه کردند. پدر مجاهدم این توصیهٔ عاقلانه را با زبانی پر از مهر و عاطفه در وصیت‌نامهٔ پر مغز خود، برای تاریخ به یادگار گذاشتند و توصیه کردند همگان، شما را «عزیز جان» بدانند و «دور این رهبر حکیم و مظلوم» بگردند. حقیر به عنوان فرزند کوچک شما و قطرۀ کوچکی از مردم ایران، در میان این دنیای پرآشوب و پرحادثه، پند و وصیت پدر را فراموش نخواهم کرد؛ ان‌شاءالله. و از خدای متعال می‌خواهم این جان‌ ناقابل را به جان گران‌مایهٔ پدر شهیدم، عموی مجاهدم سید مقاومت و شهیدان طریق قدس ملحق کند. بمنه و جوده و کرمه. فرزند کوچک شما زینب سلیمانی ۲۲ مهر ۱۴٠۳ 📱 بله | ایکس | اینستاگرام | @resane_negar
✅ تهیه و ارسال ۱۰۱۴ تخته پتو به مردم جنگ زده لبنان توسط بنیاد بین المللی خیریه آبشار عاطفه ها - شعبه تبریز ، ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۳ @abshart1395
بابا بی مقدمه گفت: مسجد امام رضا را هم زده اند، فکر کردم توی ایران اتفاقی افتاده. گفتم کدام مسجد امام رضا؟ گفت همانی که توی ضاحیه می رفتیم نماز. وااایی گفتم و اسرائیل را لعنت کردم. همزمان یاد لطیفه افتادم. زن جوانی که فروشنده لباس بود در مغازه های اطراف مسجد. آمدم "الی" را برداشتم. ورق زدم و تا به روایت لطیفه برسم بیشتر از نصف کتاب را خواندم‌. خاطرات جاهایی که دیگر وجود ندارند.😭 آدمهایی که معلوم نیست حالا آواره ی کدام کشور و اردوگاه شده اند، و سفری که تکرار نمی شود. آه لطیفه...لرزش دستهایت هنوز هم جلوی چشم هایم هست. تو کجایی حالا؟ باورم نمی شود همان اتفاقی افتاده که از فکر و خیالش سیگار پشت سیگار می کشیدی؟ یعنی آن پیراهن های حریر خوش رنگت حالا خاکی و یکدست شده اند؟ ؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیشب که داشتم همین متن لطیفه را می نوشتم نرگس اتفاقی برایم فیلمی فرستاد. تماشا کردم و پرسیدم: "کجاست؟ چیه؟" گفت: "بادقت تر نگاه کن." خدای من! همان خیابانی بود که داشتم ازش می نوشتم. همان جا که بوتیک لطیفه بود و البته کتابفروشی فارسی یار!🥺🥺 همان که فیلم لحظات آخر رویش مکث می کند! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan