که صد نفر صد نفر هدایت یا گمراه می شوند، و ازوضع پیشوایان و سردمداران آنان تا روز قیامت سؤال کنید.
در چشمه سار علم
علی(ع) فرمود: شفای درد سینه های شما، و روشنایی دلهای شما نزد من است،من آنچه را شما دنبال آن هستید شرح خواهم داد، به گونه ای که برای شما تردیدی باقی نماند. من از کارهای شما خبر می دهم و با دلیل و برهان شما را راهنمایی خواهم کرد.
اکنون به من توجه کن، گوش جان به من بسپار، ذهن خود را کاملا آماده کن، وآنچه را من بیان می کنم، به خاطر سپرده دار.
خداوند متعال، که ستایش دائم برای اوست، با فضل و لطف و عنایت خویش،عهد خود را تصدیق نمود، دین خود را عزت بخشید، و بنده و رسول خویش محمد(ص) را نصرت داد، و احزاب را به تنهایی در هم شکست، پس ملک مطلق وحمد بی پایان متعلق به اوست، و او بر همه کاری توانا است.
خداوند متعال، محمد(ص) را برگزیده و هدایت کرد، با رحمت خویش او راگرامی داشت و برای همه مردم فرستاد، و نیز با رافت خویش او را بر «جن و انس »مبعوث داشت، و اطاعت او را بر اهل آسمان و زمین واجب گردانید، و آن حضرت را «امام » پیامبران قبل از خود، و «خاتم پیامبران - ع » و وارث آنان قرار داد.
آری، خداوند کلیدهای دنیا و آخرت را به او سپرد، او را نبی و رسول و حبیب وامام قرار داد، به سوی خود (معراج) برد، به سمت راست عرش خود، جایی که هیچ فرشته مقربی و نیز هیچ نبی مرسلی راه نداشت، نزدیک گردانید، و به او وحی کرد: آنچه را دید، دل او هم حقیقت یافت (19) و نشانه های او را هم برای انبیاء بیان کرد، و از آنان پیمان گرفت: به او ایمان بیاورند، و او را یاری نمایند (20) .
سپس خداوند به پیامبران فرمود: آیا آنچه را گفتم، اقرار کردید، و از پیمان من پیروی خواهید کرد؟ آنان گفتند: اقرار داریم، خداوند هم فرمود: پس شما گواه باشید، و من هم بر شما شاهد خواهم بود (21) .
هم چنین خداوند درباره پیامبر ما فرمود: او را در تورات و انجیلی که در دست آنهاست می یابند، که آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کند، پاکیزه ها را حلال و پلیدها را برای آنان حرام می گرداند، و احکام پر رنج را که چون زنجیر به گردن نهاده بودند بر می دارد، پس آنها که به او ایمان آوردند، و او را عزت و نصرت بخشیدند، نوری (قرآن) را که به او نازل شد، پیروی نمودند، آنان رستگاران خواهند بود (22) .
خلاصه، وضع پیغمبر(ص) چنین بود، تا اینکه خداوند مقام او را کمال بخشید،او را وسیله رحمت خود نمود، مقام او را بالا برد، هرگاه خداوند نام خود را می برد،آن حضرت را به اطاعت خویش متصل ساخته و می فرماید: هر کس اطاعت رسول خدا کند، از خداوند اطاعت کرده است (23) .
و نیز فرموده: هر چه را رسول(ص) به شما دستور می دهد، بگیرید و به کاربندید، و از هر چه شما را منع می کند، پرهیز داشته باشید (24) .
پیامبر(ص) هم، رسالت الهی خویش را به پایان رسانید، ولایت خود را با دلیل وبرهان روشن نمود، آیات خداوندی را تحکیم بحشید، راه احکام شریعت را هموارنمود، و امت را به راه نجات راهنمایی کرد، باب هدایت و حکمت را به روی آنان گشود، و این ویژگی های پیامبر(ص) چیزی بود که، پیامبران قبل از او هم مژده آن داده بودند، عیسی روح الله و معجزه الهی در «انجیل » می گوید: احمد عربی، پیامبردرس ناخوانده ای است، که صاحب شتر سرخ مو و عصا می باشد، و وصی خود رابرای امت تعیین خواهد کرد.
وصی محمد(ص) کانون علم الهی، جایگاه اسرار خداوند، تحکیم بخش آیات کتاب او، تلاوت کننده حقیقی آیات قرآن، باب حطة (25) یعنی باب توبه و گناه شویی،و وارث کتاب خداست، که او را با کتاب در میان مردم به یادگار گذاشته، و از مردم برای او پیمان اطاعت گرفته، و فرموده: قد خلفت فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلواابدا، کتاب الله و عترتی اهل بیتی...
در میان شما چیزی را به یادگار گذاشتم، که اگر بدان چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد، آنان: کتاب خدا و عترت من از اهل بیت من می باشند، آنان دوسرمایه گران قیمت هستند، کتاب خدا «ثقل اکبر» است، که چون ریسمانی ازآسمان تا زمین امتداد دارد، یک سر آن به دست شما و سر دیگر آن به دست خداوند متعال است، و کتاب و عترت(ع) جدایی ناپذیرند، تا روز قیامت کنار«حوض کوثر» بر من وارد شوند (26) .
آری، از عترت جلوتر حرکت نکنید، که از دین خارج می شوید، و چیزی را ازدیگران نپذیرید که هلاک می گردید، از دیگران چیزی نیاموزید، چون آنان از دیگران اعلم می باشند، و من هم وصی پیامبر(ص) و مفسر کتاب، عارف به حلال و حرام آن، آشنا به محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، و مثالها و عبرتها و معانی آن هستم، وعلم و دانشی که پس از پیامبر(ص) مورد احتیاج امت است نزد من می باشد، ووضع هر شخص صالح و منحرف را می دانم.
باری، علم به بلاها، مرگها، وصیتها، انساب، و تشخیص حق از باطل نزد من است، من از پیدایش اسلام و کفر، وضع کرات و حکومت دولتها اطلاع دارم،بنابراین، از هر چه تا روز قیامت واقع می شود، از من سؤال کنید، از وضع آنچه درروزگار عیسی(ع) آن گاه که خداوند او را به پیامبری مبعوث داشت بپرسید، وضع هر «وصی »ای، هر گروهی را
هم چنین، از هر آیه ای از کتاب خدا، که در شب یا روز نازل شده بپرسید، ازتورات و انجیل و فرقان عظیم سؤال کنید، زیرا رسول خدا(ص) چیزی از علم خویش را برای من مکتوم نداشته، و هر چه را امتهای اهل تورات و انجیل وگروههای کافران و مخالفان و ادیان مختلف نیاز داشته باشند، برای من بیان فرموده،زیرا آن حضرت «خاتم پیامبران - ع » است و بر همگان ایمان و اطاعت و نصرت وی واجب خواهد بود، و این مطلب هم در تورات و انجیل و زبور آمده و خداوندمی فرماید: در صحیفه های پیامبران پیشین، به خصوص در صحف ابراهیم(ع) وموسی(ع) آمده است (27) و خداوند هرگز عهد و پیمان خویش را در مورد بندگان ضایع نمی گرداند، و امت را پس از پیامبر(ص) سرگردان نمی گذارد، و این کار ممکن نیست، چون خداوند خود را با خصلتهای رافت و رحمت و عفو و امر به معروف ونهی از منکر و اقامه میزان مستقیم، توصیف فرموده است.
آری، خداوند متعال به پیامبر(ص) وحی فرموده، همانطور که به «نوح - ع » وسایر پیامبران بعد از وی وحی می کرده، چنانکه به موسی(ع) و عیسی(ع) وحی نازل می کرده، بنابراین، خداوند نبوت پیغمبر(ص) را تصدیق فرموده، آن حضرت نیز رسالت خویش را به انجام رسانده، و من هم بر آن عمل شاهد می باشم، چنانکه خداوند خود نیز فرموده است: چگونه است آن گاه که از هر امتی شاهدی بیاوریم،و تو را نیز بر این امت به گواهی بخواهیم؟ (28) .
هم چنین خداوند فرموده: برای شهادت (به نبوت تو) خداوند و کسی که علم کتاب نزد او هست، کفایت خواهد کرد (29) .
باز هم خداوند متعال، نبوت محمد(ص) را تصدیق فرموده، به وی وسیله عطاکرده، و او را وسیله ارتباط با خویش قرار داده و می فرماید: ای اهل ایمان! خدا را درنظر داشته، و همراه صادقین باشید. (30) و آن صادقین ما هستیم، من برادر پیامبر(ص)در دنیا و آخرت می باشم، و شاهد او برای بعد از رحلت او خواهم بود، و من وسیله میان پیغمبر(ص) و امت او هستم، و من و فرزندانم وارث او می باشیم، و من وفرزندانم مانند «کشتی نوح - ع » در میان امت او می باشیم، که هر کس در آن نشست، نجات یافت و هر کس تخلف نمود هلاک گردید، و من و فرزندانم مانند«باب حطه » برای توبه و بازگشت از گناه، در میان «بنی اسرائیل » هستیم، و من نسبت به پیامبر(ص) مثل «هارون » نسبت به «موسی - ع » می باشم، با این تفاوت که پس از پیغمبر(ص) پیامبر دیگری نمی آید.
باری، شاهد از جانب پیامبر(ص) در دنیا و آخرت من هستم، و رسول خدا(ص)هم، که بر اساس هدایت و راهنمایی های الهی سخن می گفت، اطاعت و محبت نسبت به من را برای اهل ایمان و کفر و نفاق واجب شمرده، هر کس مرا دوست بدارد مؤمن است، و هر کس با من کینه ورزد، کافر خواهد بود.
به خدا سوگند، من هرگز دروغ نگفته ام، هرگز پیامبر(ص) هم به من دروغ نگفته،من گمراه نشده ام، کسی هم مرا به گمراهی نکشانده، و من بر راه هدایتی که خداوندبرای پیامبر خویش تبیین فرموده، و آن حضرت نیز مرا بدان فرا خوانده حرکت می کنم. بنابراین، شما از هر چه هست و هرچه خواهد شد تا روز قیامت، از من سؤال کنید.
ادامه دارد
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
حجت اوصیاء
جاثلیق، با شنیدن سخنان علی(ع) متوجه همراهان خویش شد و گفت: به خداوند سوگند، این شخص سخنگوی دانشمند پرتوان و گشاینده مشکل ما است،ما هم از خداوند می خواهیم، به وسیله او به حق دست یابیم و نور هدایت گیریم،چون این مرد «حجت اوصیاء» از جانب «انبیاء - ع » برقوم خویش می باشد.
آن گاه، جاثلیق علی(ع) را مخاطب قرار داد و گفت: این مردم چگونه از تو، روی گردان شدند؟ و مقامی را ادعا کردند که تو بدان سزاوارتری؟ البته این کار به زیان خود آنها تمام شده، آنان به حق خود ظلم کرده اند، و این کار به ضرر «اوصیاء»نخواهد بود، زیرا خداوند با عطای علم و دانش و ارتباط با پیامبران(ع)، آنان را ازدیگران بی نیاز کرده است.
اکنون، ای عالم حکیم! از وضع من و خود خبر بده، آیا تو در پیشگاه خداوند چه مقامی داری؟ و وضع من نزد خدا چگونه خواهد بود؟
امام علی(ع) فرمود: من، در پیشگاه خداوند مؤمن هستم، و نیز در نزد خود بافضل و رحمت و هدایت و نعمتی که به من عطا فرموده، مؤمن استواری هستم،خداوند متعال هم پیمان مرا از اهل ایمان گرفته و به عرفت خویش هدایت فرموده، و من در این جهت هیچگونه شک و تردیدی ندارم، بر میثاق الهی که از من گرفته استوار می مانم، و با لطف و رحمت الهی، این روش را تغییر نخواهم داد.
البته جایگاه من هم بهشت می باشد، و در این جهت هم هیچ شک و تردیدی ندارم، چنانکه اگر کسی هم پس از آنکه خداوند به من یقین و گواهی عطا کرده،شک و تردید کند، گرفتار شرک و الحاد گردیده است.
اما تو، در پیشگاه خداوند کافر هستی، زیرا پیمانی را که خداوند به هنگام ولادت و آن گاه که بالغ شده ای، و قدرت تشخیص خوب و بد، و خیر و شر رایافته ای، از تو گرفته و بدان اقرار نموده ای، منکر شده ای، چنانکه آنچه را خداوند ازاخبار پیامبران(ع) در انجیل نازل فرموده، نادیده انگاشته ای، و اگر بر این حال باقی بمانی، بدون تردید در آتش خواهی بود.
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
جایگاه ما، در بهشت و دوزخ
جاثلیق ادامه داد: به من خبر بده، جایگاه من در آتش، و جایگاه تو در بهشت کجاست؟
علی(ع) فرمود: من هنوز داخل بهشت نشده ام، که جای خود را در بهشت وجای تو را در دوزخ بشناسم، اما می توانم به استناد کتاب خداوند متعال، جایگاههارا به تو معرفی کنم.
خداوند متعال، محمد(ص) را بر اساس حق مبعوث داشته، و بر او کتابی نازل کرده که: «از پیش و پس در آن باطل راه ندارد، زیرا آن نازل شده خدای حکیم وحمید است » (31) .
خداوند در این کتاب، همه علوم را تبیین و تحکیم بخشیده، و برای رسول خود،اخبار بهشت و درجات و منزلهای آن را بیان فرموده، بهشت را میان بندگان تقسیم نموده، و هر کس در مقابل عمل خویش و فضایل و ایمانی که داشته، مکان و منزلتی خواهد داشت.
بر این اساس، خداوند مقام ما را تصدیق کرده، و منزلگاه «نیکان » و جایگاه «فاجران » را که، عذاب برای آنان آماده شده به ما معرفی نموده، و می فرماید:«دوزخ دارای هفت در است، و هر دری برای گروهی از گمراهان معین گردیده است (32) .
بنابراین، هر کس بر حال کفر و فسق و شرک و نفاق و ظلم بمیرد، «هر کدام ازدری داخل دوزخ خواهند شد». (33) چنانکه خداوند در جای دیگر می فرماید: «در این عذاب برای هوشمندان، عبرت و بصیرتی است » (34) و پیامبر(ص) و آل او«متوسمین » هستند، و من و امامانی که از نسل من به وجود می آیند، «متوسمین » وهوشمندان خواهیم بود.
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
هر چه می خواهی سؤال کن
آن گاه جاثلیق، رو به یاران خود کرد و گفت: ما به خوب شخصی دست یافتیم،امید است به وسیله او به حق ست یابیم و خواسته خویش را به دست آوریم،اکنون مسایل دیگری از وی سؤال می کنیم، اگر توانست جواب ما را بدهد، در کارخود تجدید نظر می کنیم، و آن را از او می پذیریم.
امام علی(ع) فرمود: اگر سؤالهای تو را جواب دهم، و همراه با دلیل و برهان روشن باشد، که نتوانی آن را رد کنی و به پذیرش آن ناچار شوی، حاضری به دین مادرآیی؟
جاثلیق گفت: آری.
امام علی(ع) فرمود: می توانی خدا را بر خود گواه و کفیل بگیری، که اگر حق وراه و هدایت برای تو روشن گردید ، خود و یاران تو به دین ما درآیید ؟
جاثلیق گفت آری ،نسبت به تعهد باتو ،خدارا وکیل وشاهد برخودمی گیرم ،که تسلیم دین شما شوم.
علی (ع) فرمود: حال که چنین است ،ازیاران خویش عهد و پیمان بگیر، که جاثلیق این عمل را انجام داد، و علی(ع) فرمود: اکنون هرچه می خواهی سؤال کن.
خدا، و «عرش »
جاثلیق پرسید :به من بگو،آیاخدا«عرش »را حمل می کند؟ یا«عرش » خدارا؟
امام علی (ع)فرمود: خداوند عرش، آسمانها، زمین، و آنچه در آسمان و زمین وآنچه را در آنها وجود دارد ،حمل می کند، و در کتاب خویش هم فرموده است :«خداوند آسمانها وزمین را از اینکه نابود شوند، نگه می دارد و اگر آنها رو به زوال نهند، غیراز او هیچ کس نمی تواند آنهارا محفوظ بدارد ،به راستی خداوند حلیم وآمرزنده است » (35) .
حاملان «عرش »
جاثلیق گفت: این آیه قرآن که می گوید: «عرش پروردگارتورا،درآن روزهشت(فرشته) حمل می کنند». (36) چگونه خواهد بود؟ در حالی که تو گفتی :خداوند عرش و آسمانها و زمین را حمل می کند؟!
علی(ع) فرمود :عرش را خداوند از نورهای چهارگانه آفریده است: نور قرمز، که از آن قرمزی به وجود می آید، نور سبز که منشا نور سبز است، نور زرد، که زردی رارنگ می بخشد ، و نور سفید که سفیدی را تشکیل می دهد، و این نورها علمی است، که خداوند حمل آن را عهده دار است ، و این نورها از عظمتی که به عظمت و نور اوست، دلهای اهل ایمان سفید و نورانی می گردد، اما در مقابل عظمت ونور او،جاهلان به دشمنی می پردازند، ولی به عظمت و نور حق، هر چه در آسمانها و زمین است، و همه خلایق، بهره مند می شوند، و با اعمال و ادیان مختلف وسیله پیدامی کنند، و هر محمولی را خداوند با نور عظمت و قدرت خویش حمل می کند، بدون اینکه به حال او نفع و ضرر، موت و حیات و زنده شدنی مطرح باشد.
بنابراین، همه چیز محمول است، و خداوند متعال نه دارنده آسمانها و زمین است از نابودی، و مسلط بر آسمانها و زمین و هر چه در آنهاست، و پرودگار عالم حیات همه چیز و نور (وجودی) همه چیز است، «خداوند از آنچه می گویند،بسیار منزه و برتر و متعالی تر است » (37) .
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
خدا کجاست ؟
جاثلیق گفت : به من بگو خدا کجاست ؟!
حضرت علی(ع) بیان داشت: خدا اینجاست، خدا اینجاست، خدا اینجاست، او در بالا و پایین وجود دارد، بر ما محیط است، با ماهست و خود فرموده : «هیچ رازی را سه نفر باهم نمی گویند، مگر اینکه خدا چهارمی آنهاست، و نه پنج نفرمگر اینکه خدا ششمی آنهاست، نه کمتر و نه بیشترآن جز اینکه آنان هر جا باشند،خدا با آنهاست، آن گاه روز قیامت از اعمالی که (همه) انجام داده اند، آگاه است وخبر خواهد داد،زیرا خداوند به هر کاری توانا است » (38) .
کرسی هم ، بر آسمانهاوزمین احاطه دارد، و «نگهداری آنها (برای خداوند)هیچگونه زحمتی ندارد، زیرا او دانای بزرگوار، و توانای با عظمت است » (39) .
آنهایی هم که «عرش » را حمل می کنند، علمایی (انبیاء) هستند که خداوند علم خویش را بر آنان افزوده است، و آنان بیش این چهار گروه (که روز قیامت هر گروهی دو نفر می شوند) (40) نیستند، که خداوند آنان را در ملکوت (عالم فرشتگان) خویش آفریده و آن ملکوت جایی است که خداوند آن را به برگزیدگان نشان داده، وهم چنین به ابراهیم خلیل (ع) نمایانده و فرموده است:« هم چنین، ما به ابراهیم ملکوت و باطن آسمانها و زمین را ارائه دادیم، تا به مقام اهل یقین برسد» (41) .
بنابراین، حاملان عرش الهی چگونه می توانند، آن را حمل کنند، در حالی که باحیات الهی دلهای آنان حیات می یابد؟ و با نور الهی آنان به معرفت حق، هدایت می یابند؟
جاثلیق باشنیدن این مطالب متوجه یاران خود شد، و گفت: بخداسوگند، این مرد حق است، و با عنایت خداوند، از زبان مسیح(ع) و پیامبران(ع) واوصیا سخن می گوید.
بهشت کجاست؟
جاثلیق پرسید: آیابهشت دردنیاست یاآخرت؟ وآخرت ودنیادرکجا قراردارند؟
علی(ع) فرمود: دنیا درآخرت است، وآخرت بر دنیااحاطه دارد، ومانندانتقال ازحیات به مرگ ظاهرمی شود، آخرت هم خانه حیات وزندگانی است، اگر به آن آگاهی داشته باشند، واین بدان جهت است ،که دنیا انتقال دهنده است، وآخرت جای حیات وماندن ، مثل وضع کسی که می خوابدوجسم او به خواب می رود، اماروح نمی خوابد، بدن می میرد اما روح نمی میرد، و خداوند هم فرموده است: «به راستی، خانه آخرت سراسر حیات (و حرکت) است اگر آنان این رابدانند» (42) .
بنابراین، دنیا نشانی ازآخرت است ،وآخرت نیز نشانی از دنیا، چنانکه دنیاآخرت نیست و آخرت هم دنیا نخواهد بود، بلکه هرگاه روح از جسم جدا شود، هریک به جایگاه خلق و پیدایش خود باز می گردد.
هم چنین بهشت و دوزخ، در دنیا و آخرت موجودند، چون شخص وقتی می میرد، به خانه ای از زمین منتقل می شود، که یا باغی از باغهای بهشت است، یا(سرزمین محدودی ازسرزمینهای آتش، و روح هم روانه یکی از این دو خانه می گردد،یابه خانه نعمتها که درآن مرگی وجود ندارد، اقامت می گزیند، یا در خانه عذاب دردناک که مرگی درآن نیست گرفتارمی گردد.
به هرحال، نشانه وراه برای هرکس که عاقل باشدروشن است، و خداوند هم فرموده است: «اگراز عالم آخرت غافل نمی شدید ،درحقیقت به طور یقین می دانستید،و دوزخ رامشاهده می کردید، سپس به طوریقین می دیدید، آنگاه ازنعمتها شماراسؤال می کنند» (43) .
خداوند، در باره کافران هم فرموده است: «بر چشم(دل) آنها پرده(غفلت)بود، و ازیاد من غافل بودند ،وتوانایی شنیدن (آیات الهی را) نداشتند» (44) .
بنابراین، اگر انسان بداند چه وضعی خواهد داشت؟ ازترس مرگ خواهد مرد، وکسی نجات خواهد یافت،که به فضیلت یقین آراسته باشد.
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
تکلیف بهشت ودوزخ
جاثلیق پرسید:معنای این سخن خداوند چیست ،که می فرماید:«آنان حق عظمت خداوند را نشناختند،و زمین (روز قیامت) در قبضه قدرت اوست، وآسمانها رابه قدرت خویش، درهم می پیچد و ذات پاک او از آنچه مشرکان می پندارند، منزه ومتعالی است » (45) .
راستی، اگر زمین درقبضه الهی باشد،و او آسمانها را در هم پیچد، در حالی که بهشت و دوزخ در آنها قرار دارد، پس بهشت و دوزخ درکجا خواهد بود؟
علی(ع) دستور داد: برای او دوات و کاغذی حاضرکردند، آن گاه برکاغذ نوشت:بهشت و دوزخ، سپس کاغذ را در هم پیچید ودست عالم مسیحی داد و فرمود: آیااین کاغذ در هم پیچیده نیست؟
دانشمند مسیحی گفت: همینطوراست.
آن گاه علی(ع) فرمود: کاغذ را باز کن و ببین نوشته دوزخ وبهشت درآن محوشده است ؟
وقتی جاثلیق جواب داد: نوشته بهشت و دوزخ به جای مانده، علی(ع) فرمود:قدرت خداوندمتعال هم، چنین است، و آن گاه که آسمانها را درهم پیچد و زمین رادر قبضه قدرت خویش گیرد، بهشت و دوزخ نابودنخواهدشد، همانطور که نوشته آن براین کاغذ محو نگردیده است.
«وجهه »، به کدام سو؟
جاثلیق ادامه داد: این آیه قرآن که می فرماید: «همه چیزنابودمی شود، مگروجهه خدا» (46) .
وجهه خداچیست؟ چگونه است، به کدام طرف است؟ و برای آن چه دلیلی داریم؟
علی(ع) به خدمتگزار خویش دستور داد: مقداری هیزم وآتش حاضر کند، وقتی هیزم آماده شد، دستور داد آن را برافروزند، آن گاه که آتش شعله ور شد، جاثلیق رامخاطب قرارداد و فرمود: آیا می توانی برای این شعله آتش ، وجهه و صورتی تعیین کنی؟
جاثلیق گفت: نه، چون ازهرطرف به سوی این آتش روی آوریم، وجهه وصورت آن حساب خواهدشد .
آن گاه علی(ع) فرمود: وقتی آتشی که مخلوق اوست و تحت تدبیر الهی می باشد، با وجود ضعف و سرعت در زوال ،وجه معینی ندارد، بلکه به هرسوبنگری وجه اوست، برای خدایی که آتش را آفریده، و همه آنچه درملکوت وجود دارد، در تصرف اوست، چگونه می شود برای وی وجه معینی توصیف کرد؟یابه حدی محدودنمود؟ یا با چشم او را مشاهده کرد؟یا با عقل براو احاطه کرد؟یااو را در «وهم » گنجانید؟
ای برترازخیال وقیاس وگمان و وهم وزهرچه گفته ایم وشنیدیم وخوانده ایم
مجلس تمام گشت وبه آخررسید عمر ما همچنان ،دراول وصف تو مانده ایم (47)
آن گاه امام(ع) آیه قرآن قرائت کردکه می فرماید:«خدای یگانه راهیچ مثل ومانندی نیست ،واوبرهمه چیز شنوا و بیناست » (48) .
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
درآغوش اسلام
جاثلیق، باشنیدن این توضیحات گفت: درست گفتی، ای وصی علیم و حکیم ورفیق و هادی، و من شهادت می دهم که غیراز خدای یگانه، خدایی نیست،محمد(ص) بنده ورسول اوست، او مبعوث به حق الهی برای بشارت وانذاراست،و تو وصی وصدیق وهمراه وکانون سر او، و امین او در میان اهل بیت او، و ولی مؤمنان بعد از او هستی.
آری، هر کس تو را دوست بدارد و ولایت تورا بپذیرد، هدایت یافته، قلب اونورانی می گردد، اعانت و کفایت و شفاعت تو را دریافت می دارد، و هرکس از توروی برگرداند واز راه تو منحرف شود، گمراه گردیده، فریب و زیان دیده و به پیروی ازهوای نفس خویش، بدون هدایت خدا و رسول(ص) مبتلا گردیده است، درصورتی که هدایت و نورانیت تو ،برای هدایت همگان کافی و شافی خواهدبود.
چراچنین کردید؟
آنگاه جاثلیق، متوجه جمعی که درآنجا بودندگردید و گفت: ای مردم! شمابه آرزوهای خویش دست یافته اید، اما درباره سنت پیامبر خود، به خطا و انحراف رفته اید، بیایید از این مرد اطاعت کنید، تا هدایت و رشد یابید. چه چیزی شما رابه این روزگار انداخته؟ پس ازاین دلایل و راهنمایی هایی که برای شما صورت گرفته،دیگر چه عذر و بهانه ای دارید؟ وصایت سنت الهی است که در امتهای قبل از شمارایج بوده، و تبدیل و تغییر سخنان و سنتهای خداوند مجاز نخواهدبود.
باری، خداوند عزوجل، اختلاف در میان امتها راهم، در مورد تغییر اوصیای بعدازپیامبران(ع) خبرداده، و تعجب از شماست که با مشاهده این تغییر بازهم به ناحق قدم می گذارید، نکند دلها قساوت گرفته باشد، حسد ظاهر شده، و کینه ها بروزکرده، و راه تهمت و نسبت ناروا بازشده است؟!
ستایش علی (ع)
سلمان می گوید: جاثلیق و دانشمندان همراه او مسلمان شدند، و شهادت به وصایت علی(ع) از محمد (ص) که نبوت اوبرحق بود، و آن را در تورات و انجیل دیده بودند، دادند، آن گاه تصمیم گرفتند نزد پادشاه خود بر گردند و آنچه را دیده وشنیده بودند، بازگو نمایند.
امام علی(ع) هم گفت: حمد خدایی راکه دلایل نبوت محمد(ص) و آل او راآشکار ساخت، دین خویش راعزت ونصرت بخشید، پیامبر خود را تصدیق نمود،آیین او را برهمه ادیان پیروز گردانید، اگرچه مشرکان این جهت را پسندنمی داشتند.
الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمدوآله.
آن گاه جماعت حاضردرمسجد ،به هم تبریک گفتند ،چون علی(ع) با دلایل وبرهان محکم خویش توانسته بود، غبار ذلت و زبونی رااز آنان برطرف نماید.سپس به علی(ع) هم گفتند: ای ابوالحسن! خدا به تو جزای خیردهد، که توانستی حق پیامبر خویش رااداکنی.
آن گاه جمعیت حاضردرمسجد متفرق شدند، درحالی که گویا آن مطالب وحقایق را،اصلا نشنیده و نفهمیده اند، و آنچه را هم شنیده بودند به فراموشی سپردند!
ادامه دارد
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi
تکرار تاریخ
سلمان خیرمی گوید: مسیحیان از مسجد بیرون آمدند، مردم هم متفرق شدند،وقتی مسیحیان می خواستند «مدینه » را ترک بگویند، در حالی که مسلمان شده ودرحق علی(ع)دعا می کردند ،برای خداحافظی نزدآن حضرت آمدند، علی(ع)هم ازخانه بیرون آمد و با آنان نشستی صورت داد.
ای علی، که جمله عقل ودیده ای شمه ای واگو،ازآن چه دیده ای
بازگو، دانم که این اسرار هوست زانکه بی شمشیرکشتن ،کاراوست
صد هزاران می چشاند روح را که خبر نبود، دل مجروح را
صدهزاران روح بخشد هوش را که خبرنبود،دوچشم وگوش را
بازگو ای بازعرش خوش شکار تاچه دیدی این زمان از کردگار (49)
آن گاه جاثلیق، لب به سخن گشود و گفت: ای وصی محمد(ص) و پدر نسل او،ما این امت را در هلاکت می بینیم، چون اینان مثل امت «بنی اسرائیل » ازقوم موسی(ع) که از آن پیامبر (ع) دست بر داشتند و به «سامری » روی آوردند، شده اند. ما این مطلب را هم یافته ایم، که هر پیامبری را خداوند مبعوث داشته است، او دشمنانی ازشیطانهای جن وانس دارد، که درکار نبوت دخالت می کنند، امت رابه هلاکت می کشانند، وصی پیامبر(ع) را طرد می کنند، و به جای آن «وصی » خود ادعای خلافت دارند!
اکنون چیزی راکه خداوندبه صادقین وعده داده است، آن رابه مانشان داد ودانستیم این قوم، خویش رابه هلاکت کشانده اند، راه تو و راه آنان را خداوند برای ماروشن گردانید، به اعمال آن قوم هم بصیرت یافتیم، اکنون ما از دوستداران تو، وبردین توهستیم و از تواطاعت می کنیم.
حال هردستوری داری بیان کن، اگر مایلی دراینجا بمانیم و تو را علیه دشمنانت یاری کنیم، اگر دستور رفتن می دهی می رویم، و اگر می خواهی برگردیم منصرف می شویم .
به هرحال، برای آنچه که پیش آمده باید صبر و حوصله زیاد داشته باشی، و این شیوه و سنت اوصیای پس ازپیامبران(ع) است، اما آیا درباره آنچه برای امت پیش آمده، عهد و پیمانی هم از پیغمبر(ص) نزد تو هست ؟
ادامه دارد
اختلاف امتها!
علی(ع) فرمود: آری ،بخدا سوگند، عهد و پیمانی از رسول خدا(ص) نزد من هست،که وضع این قوم و کاری را که انجام داده اند بیان کرده است. چگونه ممکن است کار امت برمن پوشیده باشد؟ درحالی که وضع من نسبت به پیغمبر(ص)مانند وضع «هارون » به موسی(ع) و «شمعون » نسبت به عیسی(ع) بوده است ؟
آیاشما نمی دانید که، که درباره «شمعون بن حمون صفا» پسردایی عیسی(ع)،امت عیسی(ع) به اختلاف افتادند و به چهار فرقه تقسیم شدند، و این چهار فرقه هم به هفتاد و دو فرقه تقسیم گردیدند، که جزیک فرقه، بقیه به هلاکت رفتند؟
آیا نمی دانید،امت موسی(ع) نیزبه هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند، که به غیرازیک فرقه، بقیه به هلاکت مبتلا گردیدند؟!
حضرت محمد(ص) هم در عهد و پیمان خویش، به من اطلاع داده، که امت اوبه هفتادوسه فرقه تقسیم می شوند، سیزده فرقه آنان ادعای محبت ومودت مارامی کنند، که جز یک فرقه، بقیه راه ضلالت و هلاکت را پیش می گیرند، من هم به لطف و هدایت خداوندی راه خود را در پیش دارم، و می دانم سرنوشت این قوم به کجا می انجامد، اینان مدت زیادی دوام نخواهند آورد، خداوند هم بازبان پیامبرخویش فرموده است: «نمی دانم، شاید این امتحانی باشد برای شما، و بهره ای تاهنگام مرگ » (50) .
به هرحال ،من در برابر آنان به خاطر این مدت اندک، صبر پیشه ساختم، تاخداوند کار خود را در باره آنان به نهایت برساند، و سرنوشت محتوم اوفرارسد.
آن گاه موضوع نفاق وحسد و کینه ها و بیماری قلبها راپس از وفات رسول خدا(ص) مطرح کرد، و گفت: خداوند فرموده است: «منافقان ازآن بترسند،که سوره ای نازل شود، و آنچه را در قلب دارند آشکار سازد. (ای پیامبر! به آنان) بگو:استهزاءکنید! خداوند آنچه راشما می ترسید به سرشما خواهد آورد (51) . و می فهمیدچه کرده اید.
اگرهم ازآنان سؤال کنی: (چرا استهزاء می کنید؟) می گویند: شوخی و مزاح کردیم! آیا شما با خدا و آیات خدا و رسول او شوخی می کنید؟ عذر نیاورید، پس از ایمان راه کفر را پیش گرفتید، اگر از برخی ازافراد ساده لوح شماگذشت کنیم،طایفه دیگری رابه عذاب مبتلا خواهیم کرد، چون آنان مجرم هستند (52) .
آری، خداوند گروهی ازآنان رامورد عفو قرار می دهد، و به من هم وعده داده که براهل فتنه پیروز شوم، و کار را به من برگردانند، اگرچه بیهوده کاران، آن راناپسندمی دارند! ضمنا نوشته ای ازرسول خدا(ص) درباره مصالحه موقت (هدنه)نزد شماهست، که حادثه ای به وجود نیاورید، و حادثه جویی راپناه ندهید (ودرعین حالی که شما مسلمان شده، اما در حکومت مسیحیت به سرمی برید) تا حکومت اسلامی با شما وفاداری می کند، شما هم به آن عهدوفادار باشید، تا بر اساس آن، درذمه و پناه دولت اسلام قرارداشته باشید.
ادامه دارد
برای حفظ اساس اسلام
این راهم بدانید،که اکنون زمان یاری ماوشمشیرازغلاف بیرون کشیدن نیست،قیام به حقی علیه آنان صورت نمی گیرد، تا خود باز گردند و اطاعت مرا بپذیرند،زیرا من فریضه ای از جانب خداوند و رسول هستم، و مثل حج و زکات وروزه می باشم (53) .
بنابراین، آیا برقراری این احکام و حدود الهی، جز به وسیله عالم فرزانه ای که به حق هدایت کند، و برای پیروی ازدیگران برتر باشد، ممکن است؟
قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «به آنان بگو آیا کسی ازشریکهای شما ،کسی رابه حق هدایت می کند؟ بگو: خداوند به حق هدایت می کند، آن وقت کسی که به حق هدایت می کند برای پیروی شایسته تر است؟ یا کسی که خود نیزهدایت پذیر نیست؟ واین چه حکمی است که می کنید؟» (54) .
باری، خداوند شما را مورد رحمت خویش قراردهد، من فریضه از جانب خدا ورسول(ص) بر شما هستم، بلکه بالاترین وعالی ترین و جامع ترین فرایض هستم،چنانکه استوارترین شخص برای تحکیم پایه های ایمان وشرایع اسلام می باشم، وتوانایی این را دارم، که نیازمندیهای مردم را، در آنچه خیر و صلاح آنها در آن است،و آنچه موجب فساد دنیا و آخرت آنان می شود، پاسخگو و راهنماباشم.
امااینان ازمن روی گردان شدند، فضل و کمال مرا مهار کردند، در صورتی که رسول خدا(ص) امامت وپیروی ازراه مرا واجب گردانیده بود، و شما خودمشاهده کردید، آنان با وجود حجت استواری چون من، چگونه در لباس ذلت و زبونی فرورفته بودند!
راستی، دیگر خداوند چگونه حجت خودرا برای آنان اثبات کند، در حالی که آنان عهد و پیمان پیامبر خویش را به فراموشی سپردند؟ با وجود اینکه آن حضرت مقام و منزلت مرابرای آنها بیان کرده، و با تاکید فراوان آنان رابه اطاعت من فراخوانده بود؟
هم چنین، رسول خدا(ص)براساس رسالت الهی خویش، فقر و نیازمندی آنان رابه علم ودانش من، و بی نیازی مرا به علم و دانش آنان و همه امت اعلام داشته بود، چون خداوند چنین علم وحکمتی رابه من عطا فرمود، با این حال چگونه من غمناک نباشم برکسی که پس از روشن بودن حق، راه انحراف و گمراهی راپیش گرفته است ؟!
خداوندهم می فرماید: آن که هوای نفس خویش راخدای خود قرار داده، وخداوند او را پس از اتمام حجت گمراه نموده، و برگوش و قلب او مهر «قهر» نهاده، وبر چشم وی پرده ظلمت کشیده، بعد از خدا چه کسی اوراهدایت می کند؟ آیامتذکر این معنا نمی شوید؟ (55) .
خلاصه، خداوند اگر کسی را هدایت کند، در برابر او بیش از دو راه وجود ندارد:راه بهشت ودوزخ، یعنی انتخاب دنیا، یا آخرت. شما هم وضع این قوم رادیدید، ومشاهده کردید چون امتهای گذشته، اینان چگونه استحقاق عذاب یافتند؟ وچگونه کلام خدا را تغییر دادند، و چگونه مانند امتهای پیشین که سنت شکنی کردندو نابود شدند، سنت شکنی درمیان اینان نیز جریان یافت؟!
ادامه دارد
📡 کانال دین سیاسی
🇮🇷 @dine_siasi