#ره_توشهی_راهیان_نور
باید مراقب بود. اگر از خود مراقبت کنیم، منحرف نمیشویم. اگر از خود مراقبت نکنیم، یا از ناحیهی سستی و ضعف در پایهها و مبانی عقیدتی انحراف به انسان روی میآورد، یا از ناحیهی شهوات به انسان روی میآورد. حتّی کسانی که پایهها و مبانی اعتقادی آنها محکم است، شهوات نفسانی بر نگاه و بینش عقلىِ درست و عمیق نسبت به خط و راه و هدف غلبه مییابد و انسان را منحرف میکند؛ که ما مواردش را دیدیم. در این خصوص چند آیه در قرآن هست، اما این آیه که در مورد قضیهی اُحد است، خیلی انسان را تکان میدهد. میفرماید: «اِنّ الذینَ تَوَلَّوا منکم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنّمَا استَزَلَّهُمُ الشیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا»؛ یعنی کسانیکه در ماجرای اُحد دچار آن لغزش خسارتبار شدند و از میدان جنگ رو برگرداندند و این همه خسارت بر نیروی نورستهی اسلام و حکومت اسلامی وارد شد، علتش «ببعض ما کسبوا» بود؛ کارهایی بود که قبلاً سرِ خود آورده بودند. دل دادن به شهوات و هواهای نفسانی اثرش را اینطور جاها ظاهر میکند. آیهی شریفهی دیگر میفرماید: به اینها گفته شد انفاق کنید، ولی به تعهد خود عمل نکردند؛ لذا نفاق بر قلب آنها مسلط شد؛ «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛ یعنی وقتی انسان نسبت به تعهدی که با خدای خود دارد، بیتوجهی نشان داد و خلف وعده کرد، نفاق بر قلب او مسلط میشود. بنابراین اگر ما بیتوجهی کنیم و تن به شهوات و هویها بسپاریم، ایمان مغلوب و عقل مغلوب میشود و هوی و هوس غالب؛ باز هم همان انحرافی که از آن میترسیدیم، ممکن است پیش بیاید. بنابراین در همهی حالات انسان باید این گمان را داشته باشد که ممکن است لغزش پیدا کند. هیچکس خودش را از این خطر دور نداند.
🗓 بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت (۱۳۸۴/۷/۱۷)
#بازخوانی_بیانات_امام_خامنهای
#ره_توشهی_راهیان_نور
قرآن نباید از زندگیتان حذف شود. تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبر اثر میبخشد. تلاوت عجلهای که همینطور انسان بخواند و برود و معانی را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه اینکه بیفایده باشد - بالاخره انسان همینکه توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشتهی ارتباطی است و خود همین هم مغتنم است و نباید کسی را از اینطور قرآن خواندن منع کرد لیکن تلاوت قرآنی که مطلوب و مرغوب و مأمورٌبه است، نیست. تلاوت قرآنی مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهی را بفهمد، که به نظر ما میشود فهمید. اگر انسان لغت عربی را بلد باشد و آنچه را هم که بلد نیست، به ترجمه مراجعه کند و در همان تدبر کند؛ دو بار، سه بار، پنج بار که بخواند، انسان فهم و انشراح ذهنی نسبت به مضمون آیه پیدا میکند که با بیان دیگری حاصل نمیشود؛ بیشتر با تدبر حاصل میشود؛ این را تجربه کنید. لذا انسان بار اول وقتی مثلاً ده آیهی مرتبط به هم را میخواند، یک احساس و یک انتباه دارد؛ بار دوم، پنجم، دهم که همین را با توجه میخواند، انتباه دیگری دارد؛ یعنی انسان انشراح ذهن پیدا میکند. هرچه انسان بیشتر انس و غور پیدا کند، بیشتر میفهمد؛ و ما به این احتیاج داریم.
🗓 بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت (۱۳۸۴/۷/۱۷)
#بازخوانی_بیانات_امام_خامنهای
#ره_توشهی_راهیان_نور
«شکر» چیست؟ شکر، چند پایهی اصلی دارد: اول، شناختن نعمت و توجه پیدا کردن به آن است. آفتِ اول ما این است که به نعمت توجه نمیکنیم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مریض شدن و ناقصالعضو شدن نمیفهمیم؛ نعمت جوانی را جز بعد از پیر شدن، درست تشخیص نمیدهیم؛ اشکال کار این است. نعمت امنیت را جز بعد از دچار شدن به ناامنی نمیفهمیم. مردم کوفه، وقتی نعمت امیرالمؤمنین را فهمیدند، که حجاج بالای سرشان آمد؛ مردم مدینه نعمت وجود امیرالمؤمنین و امام حسن را آن روز فهمیدند، که مسلمبنعقبه بالای سرشان آمد، قتلعامشان کرد، زنهاشان را بیناموس کرد، بعد هم گفت همهتان باید اقرار کنید که بردهی یزید هستید. مردم یکی یکی آمدند و جلویش اقرار کردند و هر کس اقرار نکرد، گردنش را زد. آن مردم، آن وقت فهمیدند که حکومت امیرالمؤمنین و حکومت امن و امان و حکومت احترام و تکریمِ به مردم در دورانِ قبل، چقدر ارزش داشته است. دوم، نعمت را از او دانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اینکه بگوییم نعمت را خدا داده و وظیفهاش بوده که بدهد؛ نه، بلکه بدهکار بودن در مقابل خدای متعال. و چهارم، این نعمت را به کار گرفتن؛ مثل یک پلّکان. وقتی نعمتی را به شما میدهند، این پلهای از یک نردبان است که پایتان را روی آن گذاشتهاید، تا بالا بروید؛ حالا نوبت پلهی بعدی است. اگر دسترسی به پلهی بعدی پیدا کردهاید، پس این هم یک نعمت است؛ از آن استفاده کنید و پایتان را روی آن بگذارید و بروید بالا. آن کسی که دسترسی به پلّکانِ نردبان پیدا میکند، اما پایش را روی آن نمیگذارد، شکر نکرده است. شما ببینید خود این شکر با این ارکان، چه نعمت بزرگ خدایی است.
🗓 بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (۱۳۸۵/۳/۲۹)
#بازخوانی_بیانات_امام_خامنهای
#ره_توشهی_راهیان_نور
خودِ شکر، یک نعمت است. اولاً، وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر میشود؛ متوجه خدا میشوید؛ خود شکر انسان را ذاکر میکند. ثانیاً، شکر به ما صبر میدهد. شکر نعمت یکی از خواصش، دادن صبر و پایداری است. در دعا میخوانیم: «اللهم انی اسئلک صبرالشاکرین لک». وقتی شما شکر میکنید، نعمت را میشناسید و موقعیت را درک میکنید؛ امکانی را که خدا در اختیار شما گذاشته است، به یاد میآورید و امیدوار میشوید. این امید، پایداری شما را زیاد میکند. لذا لازمهی شکر، صبر است. یکی از دستاوردهای شکر، قدرت پایداری و ایستادگی در میدانهای دشوار است. یکی از خواص شکر، مغرور نشدن است. بعد هم خدای متعال وعده کرده است افزایش نعمت را؛ «لازیدنّکم». وعدهی الهی صدق است و ساز و کار روشنی هم دارد. همین که عرض کردیم، نشاندهندهی این است که خودِ شکر، نعمت را زیاد میکند. شکرِ پلهی اول، انسان را به پشتبام میرساند. شکر، وظیفهی ماست.
🗓 بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (۱۳۸۵/۳/۲۹)
#بازخوانی_بیانات_امام_خامنهای
#ره_توشهی_راهیان_نور
در مقابل شکر چیست؟ کفران نعمت. کفران نعمت، نقطهی مقابل این چیزهاست. به نعمت توجه نکردن و غفلت کردن از اصل نعمت، چیزی است که خیلی از ماها دچارش هستیم؛ یا نعمت را انکار کردن؛ یا آن را از خدا ندانستن؛ یا به نعمت خداداده مغرور شدن، که غرور ملازم با سقوط است و وقتی انسان غرور پیدا کرد، ساقط میشود؛ اینها کفران نعمت است. «و ضرب اللَّه مثلاً قریة کانت امنة مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم اللَّه فاذاقها اللَّه لباس الجوع و الخوف»؛ جامعهای راحت و برخوردار از نعم معنوی و مادی الهی کفران نعمت میکند و خدا ناامنی و تنگدستی را بر او تحمیل میکند. نتیجهی کفران نعمت، این است.
🗓 بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (۱۳۸۵/۳/۲۹)
#بازخوانی_بیانات_امام_خامنهای