eitaa logo
دیوار طلاب استان سمنان
80 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
407 ویدیو
40 فایل
آیدی مدیر کانال: @vesalentezari لطفا کانال را به دوستان خود معرفی کنید . 👇👇👇👇👇
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 دانش آموزان 💠 چه شد که نمازخوان شدم ؟ یادم هست کلاس هشتم بودم. زنگِ پرورشی بود و معلم آمد سر کلاس. من در دلم گفتم: ای بابا بازم حرف های تکراری که نماز بخوانید که کلید بهشت است؛ باعث آمرزش گناهان میشود و ....🤨 معلممان داشت حرف میزد و من هم توجهی بهش نداشتم. داشتم با بغل دستی ام درسِ زنگ بعد را میخواندم. یک لحظه معلممان گفت: 📣من یک حرف میخوام بزنم و میخوام که همه گوش کنید. منم با خودم گفتم: ما که گوشمون از این حرف ها پُره؛ بذار این بار گوش کنیم ببینیم چی میگه. معلممون گفت: 👌"بچه ها ما در اذان داریم که "حی علی الصلاة" یعنی بشتابید به سوی نماز. یعنی خدا با اون همه عظمتش داره میگه بیا پیشم تا به سعادت برسی." منی که تا اون زمان یک رکعت نمازم برای خدا نخوانده بودم، شرمم آمد.😓 گفتم: یعنی ما چقدر باید خجالت بکشیم، که خدا میگه بیا سمت من، منی که تو را آفریدم ولی ما نریم سمت خدا... مثل اینکه یه فردی ما را صدا کنه ما نریم پیشش، یا بهش بی تفاوت و بی توجه باشیم... اینقدر بی احترامی به آن فرد بکنیم که انگار نه انگار که تو حرفی زدی...حالا چه برسه بی احترامی به خدا که خالقِ ما است. ⚡️از اون به بعد شروع کردم به نماز خواندن؛ بعد یک ماه تلاش توانستم نمازهایم را کامل بخوانم؛ حتی صبح ها هم بلند میشدم... تا قبلش پدر و مادرم هر وقت میگفتن نماز بخوان، توجهی نمیکردم و پشت گوش می انداختم و در مدرسه بدون وضو نماز میخواندم... الان که یک سال و چند ماه از اون زمان گذشته، هر وقت اسم و یا عکس معلممون رو می بینم، یاد اون حرف زیباش میفتم... واقعاً هرجا که هست ان شاءالله در خوشی و خرّمی باشه... اگه اون حرف زیبا را نمیزدن، من هیچ وقت نماز نمیخواندم. 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 ایتا https://b2n.ir/751711 تلگرام https://b2n.ir/289273
👨‍👧‍👦 💠 درس اخلاق قلاب! چند سال پیش متوجه شدم که لباس هایم در قسمت چپ مرتباً نخ کش می شوند. پیگیر بودم که این موضوع از کجا نشات گرفته است. مسیر رفت و آمدم را در خانه و مدرسه و جاهای دیگر بررسی کردم به نتیجه ای نرسیدم. متحیر بودم تا اینکه یک روز وقتی که به ماشینم سوار شدم از سمت چپ صندلی صدای ظریفی را شنیدم. پیاده شدم و آن قسمت صندلی ماشین را با دقت نگاه کردم. بله معما حل شده بود. قسمتی از آهن کنار صندلی خوردگی کمی پیدا کرده و قلاب کوچکی شاید به اندازه یک میلیمتر ایجاد شده بود که به نخ های لباس گیر و یکی یکی آنها را پاره می کرد. در حالی که با یک چیز سفت در عرض چند ثانیه این مشکل بزرگ را برطرف و این قلاب کوچک را می کوبیدم یاد لباسهای بسیار خوبی می افتادم که توسط آن نابود شده بود و دیگر قابل استفاده نبودند و برخی هم البته خراشیده یا رفو شده بودند. ناخودآگاه آن موقع یاد گناهان صغیره افتادم. گناهانی به ظاهر کوچک ولی با اثراتی نابودگر. همان گناهان کوچکی که زندگی ما را نخ کش می کنند و ضرر زیادی به ما می رسانند بدون اینکه به برطرف کردنشان توجه کنیم. حالا وقتی آن لباسهای خاص را میپوشم دیدن آن قسمت ها برایم همواره درس اخلاق است. درس اخلاقی زنده از یک قلاب کوچک و لباسهای ارزشمند به فنا رفته. 🖋 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ 🖋گناهان آشکار و پنهان را رها کنید! زیرا کسانی که گناه می‌کنند، بزودی در برابر آنچه مرتکب می‌شدند، مجازات خواهند شد. 📖 سوره انعام آیه ۱۲٠ 🌸الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّه ِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ . (غرر الحكم : ۳۱۴۱ ) 🖋امام على عليه السلام : بزرگترين گناه نزد خداى سبحان ، گناهى است كه در نظر گنهكار خُرد آيد . 🌸الإمامُ الكاظمُ عليه السلام : لاتَستَقِلُّوا قليلَ الذُّنوبِ، فإنّ قليلَ الذُّنوبِ يَجتَمِعُ حتّى يكونَ كثيراً . (الأمالي للمفيد : ۱۵۷/۸) 🖋امام كاظم عليه السلام : گناهان اندك را كم مشماريد ؛ زيرا همين گناهان اندك روى هم جمع مى گردند و زياد مى شوند . 📚 منتخب میزان الحکمة شماره ۷۷۳ 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 نصایح سازنده در سال اول طلبگی وارد حوزه علمیه الهادی (ع) شهر مقدس قم شدم که زیر نظر حضرت آیت الله علی مشکینی (ره) بود. به همین خاطر طلاب این حوزه ارتباط بیشتری با این عالم ربانی داشتند. منزل ایشان هم با حوزه فاصله چندانی نداشت. در ماه مبارک رمضان به منزل ایشان که یک سالن دیدار عمومی داشت میرفتیم و از محضر درس اخلاقی ایشان استفاده می کردیم. در همان سال خدمت برخی علماء و مراجع می رسیدم و از آنها می خواستم که مرا نصیحتی بفرمایند تا توشه راه طلبگی خودم کنم. از جمله خدمت حضرت آیت الله مشکینی (ره) رسیدم. یک منزل قدیمی و ظاهراً خشتی که در کنار آن سالنی را برای دیدار عمومی ایجاد کرده بودند. به اتاقی وارد شدم که طاقچه قدیمی کوتاه و عریضی داشت. حضرت آیت الله مشکینی (ره) نشسته بودند و به من گفتند که بر روی طاقچه بنشینم. در ابتدای ورود خواستم دست ایشان را ببوسم ولی به شدت ناراحت شدند و دست خود را به عقب کشیدند و من هم که تا نزدیک دست ها صورتم را پایین برده بودم سرم را بالا آوردم. از ایشان خواستم نصیحتی بفرمایند ایشان فرمودند:«خوب بخور، خوب بخواب، خوب درس بخوان.» ولی من که آدم کله شقی بودم و تحت تاثیر برخی از کتابهای عرفانی و سرگذشت علماء قدیم بودم به این توصیه ایشان کمتر توجه کردم و چوب آن را هم خوردم. البته این بزرگان در زمان خودشان شرایط و یا محدودیتهای خاص خودشان را داشتند و من هم باید شرایط خودم را رعایت می کردم. من در غذا خوردن ریاضت میکشیدم و کم میخوردم. در خوابیدن بسیار کم میخوابیدم و دائماً مشغول درس و بحث بودم. همین باعث شد که بازدهی درسهایم پایین بیاید. با اینکه وقت زیادی برای درسها می گذاشتم احساس می‌کردم که ذهنم همواره خسته است. بعدها هم ناراحتی معده گرفتم و کلی به خاطر آن اذیت شدم. خدمت یکی از مراجع تقلید که در حرم مطهر نماز می خواند رسیدم ایشان پس از نماز مثل یک شخص عادی پیاده به سمت خانه خودش می رفت. وقتی به کنار ایشان رسیدم حال معنوی خوبی به من دست داد مثل اینکه یک مغناطیس معنویت در اطراف ایشان به وجود آمده بود. به ایشان گفتم که من تازه طلبه شدم یک نصیحتی مرا بفرمایید. ایشان گفتند: «در مسائل روز غرق نشو. خوب درس بخوان و برای آینده خودت را آماده کن.» 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ(۳۸) يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ(۳۹) 🖋کسی که (از قوم فرعون) ایمان آورده بود گفت: «ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم.(۳۸) اى قوم من، اين زندگى دنيا تنها كالايى [ناچيز] است، و در حقيقت، آن آخرت است كه سراى پايدار است.(۳۹) 📖 سوره غافر آیات ۳۸ و ۳۹ 🌸الإمامُ عليٌّ عليه السلام : طُوبى لمَن أطاعَ ناصِحا يَهديهِ ، وتَجَنَّبَ غاوِيا يُرديهِ . 🖋امام على عليه السلام : خوشا كسى كه از نصيحت كننده اش كه او را ارشاد مى كند اطاعت نمايد و از گمراهى كه وى را به هلاكت مى افكند دورى كند. 📚غررالحكم: ۵۹۴۴ - منتخب میزان الحکمة شماره ۱۷۲۶ 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
🔴عضویت در کانال با سلام و ارادت چنانچه تمایل دارید از مطالب متنوع کانال مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه از جمله : 👨‍👧‍👦 🔵 🔹هر روز یک صفحه قرآن با ترجمه آسان همراه با قرائت 🔹کلیپ های معرفتی روزانه کارشناسان سمت خدا 🔹کلیپ ها و مطالب بصیرتی، سیاسی و... استفاده بفرمایید عضو کانال شوید. قدم شما به روی چشم🌹 خوشحال میشویم کانال را به دوستانتان هم معرفی نمایید. لینک ورود⬇️ 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 محبت انقلابی پدرم مرحوم حاج علی اکبر داورپناه (۱۳۲۱-۱۳۶۴ ش) بازاری و نجار بود. ایشان همواره در مسیر خیر قدم برمیداشت و مردم سمنان خاطرات زیادی از ایشان به خاطر دارند. بارها با افرادی مواجه شدم که با چشمان اشکبار از خاطراتِ خوشِ ایشان یاد می کردند. اینطور که بستگان و دوستانش نقل می کنند قبل از انقلاب در مبارزات با رژیم شاه در صف اول مبارزات شرکت داشت. رژیم شاه و عناصر وابسته، مغازه نجاری او را در بازار سمنان به آتش کشیدند [۱] ولی مردم از همان شب تا صبح دوباره مغازه را بازسازی کردند. شهربانی ایشان و تعداد دیگری از مبارزان را بازداشت کرد و به شدت مورد شکنجه قرار داد به طوری که دست ایشان شکست و کمر و پای ایشان مصدوم شد. مدت دو ماه در خانه بستری گردید و در این مدت مردم دسته دسته جهت عیادت و اعلام همبستگی به خانه ما می آمدند. در همین ایام بود که بنده در آبان ۱۳۵۷ ش به دنیا آمدم. در یک طرف خانه من که نوزاد بودم گریه میکردم و در سمت دیگر پدرم از شدت درد شکنجه ها ناله می کرد. بالاخره انقلاب پیروز شد و شکنجه گر ها را دستگیر و جهت قصاص به حیاط دادگستری آوردند. همه مبارزان شکنجه گر ها را بخشیدند ولی پدرم به خاطر شدت کتک هایی که خورده بود می خواست قصاص کند. در این هنگام عموی من مرحوم حاج ابوالقاسم جلو او را گرفت و گفت: یادت هست وقتی از خانه بیرون آمدی مادرمان به تو چه گفت؟ گفت که اگر شکنجه گرها را نبخشی شیرم را حلالت نمیکنم. با یادآوری این مطلب پدرم نیز از شکنجه گرها گذشت. بعداً در قطار پدرم دوباره با یکی از آنها مواجه شد و آن شخص به دست و پای پدرم افتاد و از ایشان به خاطر لطفی که در حق آن ها انجام داده بود قدردانی کرد. ۱- حجت الاسلام سید محمد شاهچراغی نماینده محترم مجلس خبرگان برایم تعریف می کردند که وقتی مغازه پدرت را آتش زدند مرحوم حجت الاسلام علی اکبر ادب به من گفتند: همان کسانی که مسجد جامع کرمان را آتش زدند مغازه آقای داورپناه را هم آتش زده اند. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺 وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ 🖋و بر آنها [= بنی اسرائیل‌] در آن [= تورات‌]، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان می‌باشد؛ و هر زخمی، قصاص دارد؛ و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص، صرف‌نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب می‌شود؛ و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. ترجمه: آیت الله مکارم 📖 سوره مائده آیه ۴۵ 🌸الإمامُ عليٌّ عليه السلام : خالِطوا النّاسَ مُخالَطَةً إن مِتُّم مَعَها بَكَوا عَلَيكُم ، و إن عِشتُم (غِبتُم) حَنُّوا إلَيكُم . 🖋امام على عليه السلام : با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد [غايب شويد] مشتاق ديدن شما باشند. 📚 نهج البلاغه، حکمت شماره ۱٠ - وبگاه کتابخانه احادیث شیعه 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 راه آینده در بچگی گاهی در خانه یک پارچه دور سرم می پیچیدم و برای خانواده و برخی بستگان نزدیک سخنرانی می کردم. البته سخنرانی بچه گانه من بسیار هم خنده دار بود و آنها زیرزیرکی می خندیدند. پدرم شغل آزاد داشت ولی به روحانیت علاقمند بود و از همان زمان دوست داشت طلبه شوم. مادرم هم همواره موقع شیر دادن به من وضو می گرفت و از خدا می خواست که عالم دین شوم. دایی و برخی بستگانم هم طلبه بودند. از دوران کودکی به مسائل دینی علاقمند بودم. پدرم کتاب‌های مختلف دینی داشت و من آنها را در دوران کودکی و نوجوانی مطالعه می کردم همچنین مجله مکتب اسلام که توسط آیت الله مکارم شیرازی در قبل از انقلاب منتشر می شد را از زیر زمین منزل پیدا کرده بودم و شماره های مختلف آن را می خواندم و استفاده می کردم. پدر و مادرم را در هفت سالگی در اثر سانحه تصادف از دست دادم ولی این کتاب ها و مجلاتی که پدرم به یادگار گذاشته بود برای من خیلی مفید بودند. از کودکی در مسجد جامع سمنان، مُهر جمع می کردم و تکبیر می گفتم. تفریح من بیشتر در پایگاه بسیج و مسجد و کارهای فرهنگی بود. از کلاس اول دبیرستان که با دوستان مذهبی بیشتری آشنا شدم به مسجد ولیعصر که پاتوق آنها بود می رفتم. با اینکه فاصله منزل ما تا آنجا زیاد بود ولی هر جوری بود با دوچرخه، پیاده یا تاکسی خودم را به آنجا می رساندم. بعد از اتمام اول دبیرستان تصمیم گرفتم که طلبه شوم ولی برادرم که مثل پدر برایم بود گفت: اول دیپلمت را بگیر. دو سال دیگر باید درس می خواندم تا دیپلم را بگیرم چون آن زمان دیپلم را پس از اتمام سال سوم می‌دادند و سال چهارم پیش دانشگاهی بود. با اتمام سال سوم دبیرستان تمایلم به دانشگاه بیشتر شد از طرفی به طلبگی هم علاقمند بودم. به مرحوم حجت الاسلام حاج سید علی اکبر سیادتی (ره) امام جماعت مسجد ولی عصر مراجعه کردم. استخاره برای حوزه بد آمد. خیلی خوشحال شدم که تکلیفم روشن شده بود بنابراین در امتحانات ورودی حوزه شرکت نکردم و به فکر کنکور پیش دانشگاهی بودم. برخی روزها ظهر به قبرستان قدیمی سنادره که برخی بستگان نزدیکم آنجا دفن هستند میرفتم و در مورد سرنوشت انسان و آخرت فکر میکردم. یک روز که در تنهایی خودم آنجا قدم میزدم در مسیر برگشت کنار قبرهای قدیمی یک قلب چوبی (یا پلاستیکی) دیدم؛ همان قلبی که روی آن شیرینی عروسی و تولد می گذارند و درست در کنار آن یک استخوان پوسیده افتاده بود. با خودم فکر کردم این دنیا چقدر بی ارزش است؟! روزی انسان به دنیا می آید جشن تولد میگیرد، ازدواج می کند و روزی هم می میرد و تبدیل به استخوانهای پوسیده میشود. به این فکر کردم من چگونه می توانم از عمرم بیشترین استفاده را ببرم؟ دیدم اگر طلبه شوم ان شاء الله موجب هدایت خیلی ها خواهم بود و این با شغل های دیگر قابل مقایسه نیست. از یک طرف حرف مردم هم برایم مهم شده بود. با خودم گفتم من نمیتوانم باب میل همه باشم بالاخره اگر مذهبی باشم به هر مقامی که برسم باز هم عده ای با من بد خواهند بود پس چه بهتر که راه طلبگی را در پیش بگیرم و به حرف دیگران توجه نکنم. در همانجا تصمیم گرفتم طلبه شوم. حکمت بد شدن آن استخاره هم این بود که من عزم راسخ نداشتم و حالا اراده قوی برای راه آینده ام پیدا کرده بودم. ثبت نام حوزه علمیه تمام شده بود و من به همه گفتم که می خواهم طلبه شوم. تعجب می کردند و برخی می گفتند تو که درسهایت خوب است بهتر نیست به دانشگاه بروی؟ تصورشان این بود که حوزه مخصوص افراد ضعیف است. یکی از دوستانم که در حوزه یکی از شهرهای اطراف تحصیل می کرد به من گفت که آنجا بدون امتحان می توانم ثبت نام کنم. آنجا ثبت نام کردم. در مسیر برگشت در مینی بوس در دلم گفتم: خدایا اگر تو بخواهی من را به قم خواهی برد. وقتی به خانه رسیدم برادرم به من گفت: دایی از قم تماس گرفته و گفته مهدی را به قم بفرستید ما محل اسکانش را تأمین خواهیم کرد. این گونه بود که طلبه قم شدم... 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺... وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا... 🖋[بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم:] ... و هركس، كسى را زنده كند، چنان است كه همه مردم را زنده كرده است... 📖 سوره مائده آیه ۳۲ 🔗تفسیر آیه: https://b2n.ir/j38600 🌸الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سُئل عَنِ الآيَةِ ـ : مَن أخرَجَها مِن ضَلالٍ إلى هُدى فكأنّما أحياها ، ومَن أخرَجَها مِن هُدىً إلى ضَلالٍ فَقد قَتَلَها . 🖋امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از همين آيه ـ فرمود : يعنى كسى كه ديگرى را از گمراهى به راه راست درآورد، مانند اين است كه او را زنده كرده است و كسى كه ديگرى را از راه راست به گمراهى كشاند، او را كشته است. 📚 الكافي : ۲ / ۲۱٠ / ۱ - منتخب میزان الحکمة، باب ۱۷۹۴ 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 پرواز به قم ! در کودکی، قم همیشه شهر شادی و بازی برای من بود چون برخی بستگان در قم سکونت داشتند و وقتی به آن جا می رفتیم با فرزندانشان حسابی بازی میکردم. دایی، شوهر خاله و دو نفر دیگر از فامیل در قم طلبه بودند بنابراین جو و مرام طلبگی برایم همواره آشنا بود. در دوران نوجوانی یک دلبستگی و ارتباط روحی خاصی با قم داشتم و برایم فضای قم و حرم نورانی فاطمه معصومه (س) بسیار دل انگیز بود. آرزویم این شده بود که به قم بیایم و آنجا زندگی کنم. گویا این سرزمین با تمام نقاط دنیا متفاوت است. در آن زمان اولین بار به مسجد فاطمیه رفتم و پشت سر آیت الله بهجت (ره) نماز خواندم. آن نماز خاطره انگیز را هیچگاه فراموش نمی کنم. ایشان و مأمومین در نماز حال خوشی داشتند و در فرازهایی از نماز اشک می ریختند. در آن نماز جماعت، نورانیت و صفای خاصی حکم فرما بود که برای من که در مساجد مختلف بزرگ شده بودم تازگی داشت و در هیچ کجا چنین نماز جماعتی را ندیده بودم. وقتی در اواخر شهریور ۱۳۷۵ ش تصمیم گرفتم طلبه شوم و بنا شد به قم بیایم نه با بدنِ مادی بلکه با پای دل به آن جا رفتم. در ابتدا بلاتکلیف بودم که در کجا باید اقامت و درس داشته باشم! چون با مدیر مدرسه علمیه رضویه [۱] آشنایی قبلی داشتیم قرار شد به طور موقت در کلاسهای آنجا شرکت کنم. مدرسه علمیه رضویه آن طور که بیان شده محل اقامت امام رضا (ع) در شهر قم در مسیر سفر به مرو بوده که بعدها به مدرسه علمیه تبدیل شده بنابراین از تقدس زیادی برخوردار است. آن زمان با اینکه این مدرسه زیر نظر حوزه علمیه قم بود ولی سخت گیری های مدارس دیگر مثل حضور و غیاب و... در آن وجود نداشت و با حضور طلاب آزاد، کلاس ها بسیار شلوغ بودند. ویژگی های متفاوت کلاسهای حوزه با دبیرستان برایم جالب بود. طلاب بر روی زمین می نشستند و با ورود استاد می ایستادند و صلوات می فرستادند. استاد ابتدا آیه یا حدیثی را بیان و نکاتی از آن را شرح می نمود بنابراین درسها همواره آمیخته با اخلاق و معنویت بود. سپس استاد موشکافانه مباحث کتاب را مطرح می‌کرد و طلاب با احترام اشکالات خود را مطرح می‌کردند و استاد هم جواب میداد. بعد از کلاس برخی برای سؤالات دیگر گرد استاد جمع می شدند و این استاد بود که باید از این مهلکه فرار می کرد تا به کلاس بعدی خودش برسد و طلاب هم تا جایی که امکان داشت ایشان را همراهی می‌کردند. طلاب ابتدای سال برای خودشان هم مباحثه هایی انتخاب می کردند و پس از مطالعه درسهای مختلف، هر روز در ساعات مشخص جلسات مباحثه در حلقه های دو تا چهار نفره برگزار میشد به این صورت که با قید قرعه یکی از آنها مسئول توضیح درس بود و باید به سوالات دیگران هم پاسخ می داد. این شیوه موجب تثبیت مطالب، ابهام زدایی و تقویت بیان طلاب میشد. در واقع بعد از مباحثه، طلاب می‌توانستند همان درس را به دیگران نیز تدریس کنند. به مدت یک هفته در درس های مدرسه علمیه رضویه شرکت می‌کردم و در خانه خاله ام اقامت داشتم تا اینکه قرار شد جهت پذیرش به مدرسه علمیه الهادی بروم ... ۱- کلیپی از مدرسه علمیه رضویه: https://b2n.ir/j94709 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺... فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ 🖋... پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا به دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند. 📖 سوره توبه آیه ۱۲۲ 🔗تفسیر آیه: https://b2n.ir/q18417 🌸عَنْ عَفّانِ البَصْرِىّ : عَنْ أَبى عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام قالَ لى: أَتَدْرى لِمَ سُمِّىَ قُم؟ قُلْتُ: أَللّه ُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ. قالَ: اِنَّما سُمِىَّ قُم لاَِنَّ أَهْلَهُ يَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحمَّدٍ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ وَ يَقُومُونَ مَعَهُ وَ يَسْتَقيمُونَ عَلَيْهِ وَيَنْصُرُونَهُ. 🖋عفّان بصرى مى گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: مى دانى چرا قم ناميده شد؟ گفتم: خدا و پيامبرش و شما آگاهتريد. فرمود: قم ناميده شد چون اهل آن با قائم آل محمد عليه السلامهمراه مى شوند و با او قيام مى كنند و او را يارى مى كنند و استوار خواهند بود. 📚 بحارالانوار: ۶٠/۲۱۶ - وبگاه کتابخانه احادیث شیعه 🔗چهل حدیث « قم و حضرت معصومه عليهاالسلام » https://b2n.ir/k21123 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 پرچمداران هدایت برای اولین بار به مدرسه علمیه الهادی قم رفتم. پس از مرحله پذیرش قرار شد که در یکی از حجرات ساکن شوم و در کلاس ها شرکت کنم تا وسط سال با قبولی در امتحانات، رسمی شوم. مدرسه علمیه الهادی ساختمان سه طبقه بزرگی بود که در وسط آن یک حیاط قرار داشت و به دو بخش طلاب ایرانی و خارجی تقسیم میشد. حجرات، اتاق هایی بود با ابعاد مختلف که سه، چهار یا پنج نفره بودند. اتاق ما چهار نفره بود و همه دیپلم داشتیم. هماهنگی خوبی بین ما حاکم بود. کلاس ها به دو بخش دیپلم و سیکل تقسیم می شد که افرادی که سیکل داشتند اهل قم بودند و به منزل می رفتند. در اواسط سال تعدادی نوجوان با چهره های آفتاب سوخته از مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان وارد حوزه شدند. آنها در مناطقی ساکن بودند که شیعه در معرض خطر بود و نیاز به عالم ضرورت زیادی داشت. یکی از آنها را به عنوان هم مباحثه انتخاب کردیم. استعداد و انگیزه خوبی داشت و سریع پیشرفت کرد. شرایط حاکم بر حوزه علمیه خاص و ویژه بود و افرادی که آنجا بودند در مجموع از هر نظر بهترینها بودند. باید هم اینچنین باشد؛ کسانی که میخواهند در گوشه گوشه مملکت و دنیا پرچمدار مکتب تشیع باشند. بعدها در تحصیل، تدریس و مسئولیت‌ این موضوع را به عینه دیدم که طلاب پاکترین و بهترین اقشار جامعه هستند. اکثریت طلاب، افرادی خوب و همچنین طرفدار نظام و رهبری هستند و درصد کمی مخالف نظام یا بی تقوا در بین آنها هستند که البته تاثیرات منفی آن عده ی کم، خیلی زیاد است و قضاوت مردم را نسبت به کل طلاب تغییر میدهند ... ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 🖋مؤمنان واقعی کسانی‌اند که به خدا و رسولش ایمان دارند و بعد، در حقانیت باورهایشان شک نمی‌کنند و با مال و جانشان در راه خدا مبارزه می‌کنند. بله، آنان واقعاً باصداقت‌اند. ترجمه: علی ملکی 📖 سوره حجرات آیه ۱۵ 🔗 تفسیر آیه: https://b2n.ir/y95660 🌸الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَو عَلِمَ النّاسُ ما في طَلَبِ العِلمِ لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفكِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ . 🖋امام صادق عليه السلام : اگر مردم مى دانستند كه علم چه فوايدى دارد، هر آينه در جستجوى آن بر مى آمدند گرچه در راه آن خون بريزند و در ژرفاى درياها فرو روند. 📚عوالي اللآلي : ۴/۶۱/۹ - منتخب میزان الحکمة شماره ۱۳۴۵ 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 قضاوت ظاهری 🔹حدود بیست سال پیش یک روز داشتم از تهران به سمت قم می رفتم. در اتوبوسی سوار شدم. یک خانم جوان چادری با یک بوم نقاشی روی یکی از صندلی ها نشسته بود. پیرمردی وارد شد که ظاهراً چهره ای نورانی داشت. باخودم گفتم این آقا با این چهره حتماً آدم خیلی خوبی است. با اینکه در صندلی های دیگر جا بود او رفت و درست کنار آن خانم تنها نشست و شروع کرد به بهانه تابلو نقاشی با او صحبت کردن. آن زن خیلی ناراحت شد بارها بارها به او تذکر می داد که از این جا بلند شو و جای دیگری بنشین و گوش نمی داد تا اینکه آن مرد مزاحم مجبور شد از آن جا بلند شود. 🔹در همان زمانها گروه طالبان در افغانستان جنایات های زیادی می کرد و سخنگوی آنها شخصی با ظاهری متدین و جذاب بود. شاید افراد ظاهربین با خود فکر می کردند او حتماً آدم خوبی است ولی او سخنگوی بزرگترین جنایتکاران دنیا بود. 🔹 یکی از مراجع تقلید و اساتید اخلاق از دنیا رفته بود و در قم بنر های بزرگی از ایشان نصب شده بود. چهره‌اش پر از چروک و لکه های ناشی از پیری بود. چهره ای زیبا نبود ولی بنده که از نزدیک با ایشان آشنا بودم و در درس اخلاق ایشان هم شرکت می کردم می دانستم که ایشان چه جایگاهی در علم و معنویت داشت. همچون پدری با محبت بود و بعد از پانزده سال از رحلت ایشان گویا طنین صدای آرامش بخش، با اخلاص و دلسوزانه ایشان همواره در گوشم تداعی می شود و وجودم را برای آن زمانها دلتنگ می کند. با آن پیری و مریضی همه نافله ها را میخواند و در نماز گویا مستقیماً با خدا صحبت می کرد و به معراج می رفت. رحمة الله علیه 👌بله از ظاهر انسانها نمی شود قضاوت کرد. ممکن است بعضی از افرادِ خوب، چهره ای زشت و برخی از افرادِ بد، چهره ای زیبا داشته باشند. ممکن است پوست کسی جوری باشد که فکر کنیم نورانی است و بالعکس. مواظب باشیم زود و سطحی قضاوت نکنیم. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ(۸۷) يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ(۸۸) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ(۸۹) 🖋[ابراهيم (ع) در ادامه‌ى دعاهايش گفت: ...] و روزى كه همه مبعوث مى‌شوند مرا خوار مگردان.(۸۷) روزى كه مال و فرزندان براى انسان نفعى ندارند.(۸۸) مگر كسى كه با روح و قلب پاك به سوى خدا آيد.(۸۹) ترجمه: استاد محسن قرائتی 📖 سوره شعراء آیات ۸۷ تا ۸۹ 🔗تفسیر آیات: https://b2n.ir/r07551 🌸رسول الله صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ تباركَ وتعالى لا يَنظُرُ إلى صُوَرِكُم ولا إلى أموالِكُم ولكنْ يَنظُرُ إلى قُلوبِكُم وأعمالِكُم . 🖋پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند تبارك و تعالى، به چهره ها و دارايي هاى شما نمى نگرد، بلكه به دلها و كرده هاى شما مى نگرد. 📚الأمالي للطوسي : ۵۳۶/۱۱۶۲ - وبگاه کتابخانه احادیث شیعه صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار (سعدی) 🌻مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 حجره نشینان کوی دوست در عالم حجره نشینی صفا و صمیمیت خاصی حاکم بود. دوستان جدید هر کدام اهل یک شهر که با هدف مقدسی به قم آمده و همچون یک خانواده کنار هم در غم و شادی، درس و بحث، خرجی و غذا شریک بودند. نماز جماعت صبح، ظهر، شب همواره برقرار و امام جماعت گاهی از اساتید اخلاق و شخصیتی معنوی بود که قبل و بعد از نماز به سؤالات طلاب پاسخ می داد. خیلی از طلاب اهل نماز شب و راز و نیاز در دل شب بودند و تلاش درسی و معنوی با هم عجین بود. جمع طلاب در مدرسه نمونه ای کوچک از مدینه فاضله بود البته در این بین تعداد کمی هم بودند که با هدف مادی و دنیایی وارد طلبگی شده بودند. زمانی که در مدرسه الهادی قم بودم یک دزد، لوازم طلاب را به سرقت می‌برد. چیزی نگذشت او را شناسایی و دستگیر کردند و در منزلش مقدار زیادی از اموال را پیدا نمودند. در آن زمان این سخن بین طلبه ها زیاد گفته می شد که به آیت الله بروجردی (ره) گفتند: فلان طلبه دزدی کرده است. ایشان فرمودند: این حرف درستی نیست بلکه بگویید: یک دزد طلبه شده بوده است. در مدرسه علمیه معصومیه که بودم گاهی پیش می آمد که شبها بچه های برخی حجرات، غذا بیشتر درست می کردند و دنبال مهمان می گشتند مثلاً مثل شاگرد شوفرها در داخل راهرو صدا می زدند: دو مهمون دو مهمون، مهمون نبود؟ و بالاخره برخی که غذا نداشتند مهمان سفره ساده آنها میشدند. در حجره هیچ تکلفی وجود نداشت و هر چیزی میتوانست کاربردی باشد. ظرف راحت الحلقوم جای نمک، جعبه های چوبی میوه به عنوان طبقات کابینتِ ظرف و ظروف، شیشه های خالی مربا به عنوان لیوان و... بنده در مدت ۶ سالِ مقدمات و سطح در چند حجره سکونت داشتم که خاطراتی را به همراه داشت که ان شاءالله بعداً به برخی خواهم پرداخت. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ 🖋ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید! ترجمه: آیت الله مکارم 📖 سوره توبه آیه ۱۱۹ 🔗 تفسیر آیه: https://b2n.ir/a73787 🌸رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : قالُوا[ الحَوارِيّونَ لعيسى عليه السلام ]:يا رُوحَ اللّه ِ، فمَن نُجالِسُ إذا ؟ قالَ : مَن يُذَكِّرُكُمُ اللّه َ رُؤيَتُهُ ، ويَزيدُ في عِلْمِكُم منطِقُهُ ، ويُرَغِّبُكُم في الآخِرَةِ عَمَلُهُ . 🖋پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حواريان عيسى عليه السلام عرض كردند: يا روح اللّه ! پس با چه كسى همنشين شويم؟ فرمود: با آن كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بيفزايد و كردارش شما را به آخرت ترغيب كند. 📚 تحف العقول : ۴۴ ، الأمالي للطوسي : ۱۵۷/۲۶۲ مع تفاوت يسير في اللفظ ، وانظر الذكر : باب ۱۳۴۳ - منتخب میزان الحکمة، باب ۳۴۶ 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 خانه متروکه سال ۱۳۸۵ از قم به سمنان آمدیم و خانه خودمان را به شخصی سید و مداح اجاره دادیم. مدت زیادی نگذشته بود که همسایه دیوار به دیوار ما تماس گرفت که چه نشسته ای که این مستاجر هم معتاد است و هم مواد فروش! مستأجر دائماً تماس می گرفت که فلان قسمت از خانه شما خراب شده و نیاز به تعمیر دارد یا خودت بیا یا پول برایم بفرست. تصمیم گرفتم خانه را بفروشم و در سمنان خانه ای بخرم. به هر حال با لطایف الحیلی مستأجر را راضی و مرخص کردم و خانه را برای فروش گذاشتم. یک طلبه سیدی آمد و گفت ۴ میلیون کم دارم. تخفیف دادم و خانه را به او فروختم پولش هم نقد بود. حالا من باید خانه ای در سمنان می خریدم. جاهای مختلف خانه های زیادی دیدیم ولی خانه ای که مناسب باشد پیدا نکردیم. از طرفی قیمت خانه ها رو به افزایش بود و ممکن بود با آن پول نتوانیم دیگر خانه ای بخریم. مستأصل شده بودم. یاد عنایت امام رضا (ع) به آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) و توصیه ایشان افتادم که می گفتند: وقتی حاجتی داری سه مرتبه آقا امام رضا (ع) را به جان امام جواد (ع) قسم بده حاجتت برآورده می شود. شبی رو به مشهد ایستادم امام رضا(ع) را به جان امام جواد (ع) قسم دادم تا حاجتم برآورده شود. صبح برای نماز به مسجد رفتم ناگهان یکی از خانه ها که دیده بودیم به دلم مناسب آمد. آن خانه، خانه ای بود که چند سال خالی افتاده بود و وضعیت مناسبی از نظر ظاهری و امنیت نداشت. با خودم گفتم که میتوانیم تعمیراتی در خانه انجام دهیم و امنیت را هم برقرار کنیم و این خانه مناسب ترین گزینه می باشد. با توجه به اینکه برای آن خانه تعمیرات هم باید انجام می دادم نیاز به تخفیف مناسبی داشتم. همان روز به مشاور املاک مراجعه کردم. مشاور املاک گفت: صاحب آن خانه در تهران ساکن است و بسیار انسان جدی و سختگیری است بعید می دانم با شما کنار بیاید! به هر حال با تلفن همراهش تماس گرفت. وقتی با او صحبت کرد مشخص شد در صحن امام رضا (ع) حضور دارد و از تهران به مشهد آمده تا جهت فروش نقدی خانه و تهیه جهیزیه دخترش به امام رضا (ع) متوسل شود. در مسیر برگشت به تهران با هم در بنگاه ملاقات کردیم و دقیقاً به همان اندازه ۴ میلیون که من به آن طلبه سید تخفیف داده بودم در عین ناباوریِ مشاور املاک به من تخفیف داد. با عنایت امام رضا (ع) توانستیم آن خانه را معامله کنیم. ایشان به پول نقد خود و ما هم به خانه خود رسیدیم. چند سال در آن خانه ساکن بودیم. آن خانه، خانه پر برکتی برایمان شد. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 🖋ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله ای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش] برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید. ترجمه: استاد حسین انصاریان 📖 سوره مائده آیه ۳۵ 🔗تفسیر آیه: https://b2n.ir/u71174 🌸الامام الرضا(ع) : إذا نَزَلَت بِکم شِدَّةٌ فاستَعینوا بِنا عَلَى اللّهِ. 🖋امام رضا (ع) :هر گاه سختى اى به شما رسید، به واسطه ما از خدا کمک بجویید. 📚 تفسیر العیاشی: ج۲ ص۱۷۶ ح۱۶۶۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۱۰۲ 📜چهل حدیث امام رضا (ع) 🔗 https://b2n.ir/u63693 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 معمای ده ساله سال دوم بود که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودم. هر روز زمان کوتاهی (۱٠ یا ۱۵ دقیقه) در بعد از ظهرها استراحت می کردم. یک روز بعد از ظهر در عالم خواب مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام را دیدم که مشغول رسیدگی به یک درخت است. چیزی از چهره ایشان به یاد ندارم ولی آنقدر ساده و بی غل و غش، گرم و صمیمی بودند که مثل اینکه با نزدیکترین دوستانم مواجه شده ام. سر از پا نمی شناختم و اصلاً به این فکر نبودم که ایشان امام من است. پیش خودم می‌گفتم که واقعاً این همان علی است که می‌شناختم! بنازم به این علی! وجودم سرشار از عشق ایشان شده بود. ایشان در آن حال جمله‌ای گفتند که ناتمام ماند: «من از تو انتظار ندارم که مثل من باشی...» از خواب برخواستم و با شعف زیادی در حال راه رفتن در حجره و سالن مدرسه الهادی (ع) دائماً جمله ایشان را مرور می‌کردم. منظور ایشان واقعاً چه می توانست باشد؟ من که تمام وقتم را صرف درس می‌کنم و باز هم وقت کم می‌آورم! اگر می‌خواستم به کار دیگری بپردازم به تحصیلم نمی‌رسیدم! امامان اگر در کنار امر امامت به کارهای دیگر می‌پرداختند دارای علم الهی بودند ولی من سال‌ها باید تمام وقتم را صرف تحصیل می‌کردم تا پاسخگوی مسائل دین و جامعه باشم! این معما در ذهنم بود تا اینکه ۱۰ سال گذشت. سال ۱۳۸۶ ش یک روز بعد از ظهر در خانه روی زمین به پشت دراز کشیده بودم؛ کتاب نهج البلاغه کوچکی را مقابل صورت گرفته بودم و مطالعه می‌کردم. شاید قبلاً بارها این مطلب را خوانده بودم ولی نکته خاص آن را درک نکرده بودم. حضرت در ضمن نامه به عثمان بن حنیف[۱] فرمودند: 🌸«أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ.» 🖋«آگاه باش هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى كند، و از نور دانشش روشنى مى گيرد. آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد.» یک لحظه به ذهنم رسید این کاملاً مرتبط با همان جمله مولا در عالم خواب است. نشستم و دوباره خواندم. در واقع مولا امیرالمؤمنین می‌فرماید: من از تو انتظار ندارم که مثل من باشی و نمیتوانی مثل من باشی ولی در این چهار مسئله مرا یاری کن. «ولٰكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد.» معمای ۱٠ ساله حل شده بود. مدت کوتاهی بیشتر نگذشت که در عید غدیر همان سال توسط مرجع معظم حضرت آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی (حفظه الله) به لباس مقدس روحانیت مفتخر شدم و این توصیه امیرالمؤمنین رهتوشه گرانقدر راه زندگیم در آن زمان حساس شد. ۱- نامه ۴۵ نهج البلاغه که حضرت به عثمان بن حنیف (استاندار بصره) نوشته است. متن نامه: https://b2n.ir/y80903 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(۵۵) وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ(۵۶) 🖋سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.(۵۵) و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.(۵۶) ترجمه: آیت الله مکارم 📖 سوره مائده آیات ۵۵ و ۵۶ 🔗 تفسیر: https://b2n.ir/w84924 🔺جرج جرداق (۲۰۱۵ - ۱۹۳۱) نویسنده و شاعر مسیحی لبنانی چنان شیفته شخصیت امام علی (ع) شده بود که ۵ جلد کتاب درباره آن حضرت نوشت. جلد اول آن «امام علی، صدای عدالت انسانی» نام دارد. وی در پشت جلد کتابش این جملات را نوشته است: 👌«ای علی! اگر بگویم تو از مسیح بالاتری، دینم نمی پذیرد! اگر بگویم او از تو بالاتر است، وجدانم نمی پذیرد! نمی گویم تو خدا هستی...! پس خودت به ما بگو ای علی: تو کیستی؟!» ❤ 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 «پندهای جاودانی» 🔹در دوران کودکی و نوجوانی به سر می بردم و بچه ها در این سن و سال، داستان را خیلی دوست دارند. من و پسر خاله ها و دختر خاله ها کودک و نوجوان بودیم. زمانی دایی ما که از علماء قم هستند برای دیدار با بستگان از قم به سمنان آمده بودند و برای سه خانواده خواهرانشان، ۱۰ جلد کتاب «داستانها و پندها» نوشته «حجت الاسلام علی دوانی (ره)» را آوردند. کتابهایی کوچک در قطع پالتویی با داستانهایی کوتاه و جذاب. آنها را بین ما تقسیم کردند سه تا به یک خانواده سه تا به خانواده دیگر و چهار تا خانواده دیگر. گفتند که بعد از خواندن، این کتابها را با هم عوض کنید. طولی نکشید که تمام ۱٠ جلد کتابها را خواندیم. هیچ وقت اشتیاق خواندن شیرین آن کتاب ها را فراموش نمی کنم و در زندگی آینده من و دیگران تأثیرگذار بود. 🔹شبی بعد از نماز جماعت در مسجد، پدری از دغدغه‌های خود نسبت به تربیت فرزندانش و اینکه داستان چقدر می تواند تاثیر گذار باشد با من صحبت می کرد و از من کمک خواست. فکرم مشغول این مسئله شد و به یاد این خاطره از کودکی خودم افتادم. قصد کردم با عنایت خداوند از کتاب ها، سایت ها و... هر روز یک داستان مفید و مؤثر انتخاب کرده پس از ویرایش در کانالهای مختلف منتشر کنم تا قابل استفاده برای همه باشد. از طلبه و معلم گرفته تا پدران و مادران برای بچه ها و نوه هایشان البته با زبان ساده و جذاب با هنرمندی خودشان. مدتی بعد از شروع این طرح، آیات نورانی قرآن و روایات پربار پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را هم به آن افزودم. 🔹اکنون شمار این داستانها به بیش از هفتصد مورد رسیده که تقریباً به صورت روزانه منتشر می شود. از لطف همه عزیزان مخصوصاً فرهنگیان گرامی که موجب دلگرمی بنده بودند کمال سپاسگزاری را دارم. کانال اصلی انتشار در پیامرسان واتساپ کانال «مجموعه فرهنگی مذهبی مسجد امام جعفر صادق (ع)» بود که با فیلتر شدن واتساپ، در پیامرسان ایتا «کانال مشاوره مذهبی دبیرستان رفاه» با دنبال کردن قابل دسترسی است. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ۱۴٠۲/۵/۱٠ ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ 🖋ما با اين قرآن كه به تو وحى كرديم بهترين داستان را بر تو بازگو مى‌كنيم، در حالى كه تو پيش از آن، از بى‌خبران بودى. ترجمه: استاد محسن قرائتی 📖 سوره یوسف آیه ۳ 🔗تفسیر: https://b2n.ir/h84830 🌸رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : اِعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فيمَن كانَ قَبلَكُم . 🖋پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عبرت گيريد كه در ميان پيشينيان شما درسهاى عبرت هست . 📚 كنز الفوائد : ۲/۳۱ - منتخب میزان الحکمة، باب ۱۲۱۹ 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 من رقیه هستم... سالها پیش در حرم حضرت معصومه (س) نشسته بودم. جوانی با صفا کنارم نشسته بود. گفت: از وقتی همسرم خواب عجیبی دید ما هر سال برای حضرت رقیه (س) در منزلمان برنامه می‌گیریم. همسرم در عالم رؤیا دختر بچه ای زیبا را دیده بود. از او پرسید: تو چه کسی هستی؟ پاسخ داده بود: من رقیه دختر امام حسین (ع) هستم. به ایشان گفته بود: تو که اینقدر زیبا هستی پس چرا دست‌هایت مثل پیرزن‌ها چروکیده است؟! پاسخ داده بود: به خاطر مصائبی که به ما اهل بیت وارد شده است. 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺... قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ 🖋... بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]... 📖 سوره شوری آیه ۲۳ 🔗تفسیر: https://b2n.ir/s44397 ✨ فرازی از دعای ندبه: 🌸عَلَی الْأَطائِبِ مِنْ اهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما، فَلْیَبْکِ الْباکُونَ، وَایَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ، وَلْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَ یَضِجَّ الضَّآجُّونَ، وَیَعِجَّ الْعآجُّوَن... 🖋گریه کنندگان باید بر پاکان از خاندان محمّد و علی (که درود خدا بر هر دوی ایشان و خاندانشان باد) گریه کنند و شیون کنندگان بر آنان شیون کنند و برای چنین افرادی باید اشکها جاری گردد و فریادزنندگان فریاد زنند و زاری کنندگان شیون کنند و ناله کنندگان فریاد کنند... 📚 کلیات مفاتیح نوین - صفحه ۱۹۴ 🌻مشاوره مذهبی مجتمع آموزشی رفاه🌻 @tasnimehagh
👨‍👧‍👦 💠 کتک انتخابات! جوانی برای من نقل می‌کرد که خانواده من به شدت غیر مذهبی هستند. دوست ندارند که من با روحانیت در تماس باشم به همین خاطر ارتباطم را با شما مخفی نگه می‌دارم. آنها دوست دارند که من دوست دختر داشته باشم ولی چون این کار حرام است پی این کارها نمی‌روم اگرچه به شدت تحت فشار جنسی هستم. در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری ۱۴۰۳ من یواشکی از خانه بیرون آمدم و در مسجد نزدیک منزلمان رأی دادم و اگر پدر و مادرم بفهمند مرا کتک خواهند زد. به او گفتم: چگونه است پدر و مادرت که این همه طالب آزادی هستند فرزندشان را در زمین دینداری و عمل به تکلیف شرعی و ملی این همه در مضیقه قرار داده اند؟! 👌این یک تناقض است که خیلی از این خانواده‌های غیرمذهبی با آن مواجه هستند. در ظاهر طالب آزادی‌ و احترام به نظر دیگرانند ولی وقتی پای دینداری فرزندشان به میان می‌آید تمسخر می کنند و مثل شمر ذی الجوشن می‌شوند! 📝 حجت الاسلام محمد مهدی داورپناه ┈••┈•••°🦋°🌹°🦋°•••┈••┈ 🌺وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ. 🖋و ما انسان را سفارش كرديم كه به والدين خود نيكى كند، مادرش او را با سختى حمل كرد و با سختى به دنيا آورد و دوران حمل تا از شير گرفتنش سى ماه (به طول كشد)، تا آنگاه كه به رشد كامل رسد و چهل ساله شود، گويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا نعمتى را كه بر من و بر پدر و مادر من لطف كردى، شكرگزارى كنم و عمل شايسته اى انجام دهم كه تو آن را بپسندى و فرزندانم را براى من صالح و شايسته گردان، همانا من به سوى تو بازگشته و از تسليم شدگانم. ترجمه: استاد محسن قرائتی 📖 سوره احقاف، آیه ۱۵ 🔗تفسیر: B2n.ir/s08827 🌸رُوِيَ عَنِ النَّبِيِ صلي الله عليه و آله أنَّهُ نَظَرَ إلى بَعضِ الأطفالِ فَقالَ : وَيلٌ لِأَولادِ آخِرِ الزَّمانِ مِن آبائِهِم. فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ، مِن آبائِهِمُ المُشرِكينَ؟ فَقالَ : لا، مِن آبائِهِمُ المُؤمِنينَ ؛ لا يُعَلِّمونَهُم شَيئا مِنَ الفَرائِضِ، و إذا تَعلَّموا أولادُهُم مَنَعوهُم، و رَضوا عَنهُم بِعَرَضٍ يَسيرٍ مِنَ الدُّنيا، فَأنا مِنهُم بَرِيء ، و هُم مِنِّي بُرآءٌ. 🖋روايت شده كه پيامبر صلي الله عليه و آله به برخى كودكان ، نگاه كرد و فرمود : «واى بر كودكان آخر زمان از دست پدرانشان !» .گفته شد . اى پيامبر خدا! از پدران مشركشان ؟ فرمود : «نه . از پدران مؤمنشان كه چيزى از واجبات را به آنان نمى آموزند و چون فرزندانشان ، خود بياموزند ، آنان را باز مى دارند و نسبت به آنان از [داشتن] چيز اندكى از دنيا راضى مى شوند . من ، از آنان بيزارم و آنان ، از من بيزارند . 📚جامع الأخبار : ص ۲۸۵ ح ۷۶۷ ، مستدرك الوسائل : ج ۱۵ ص ۱۶۴ ح ۱۷۸۷۱ - وبگاه کتابخانه احادیث شیعه 🌺 مجموعه فرهنگی مذهبی مسجد امام جعفر صادق (ع) 🌺 کانال ایتا: yun.ir/3ujtz6