eitaa logo
روستای دیولق(دیوله)
5 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
«نظامعلی توبه‌شکن دیولق» در نهمین روز ماه نهم ۱۳۴۳ در روستای دیولق از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. وی چهارمین فرزند «جواد توبه‌شکن» و «سونا پهلوان» بود که یک خانواده هشت نفری را تشکیل می‌دادند. زندگی این خانواده روستایی نه تنها به دلیل نداری و نبود درآمد کافی، بلکه به دلیل بیماری مادر خانواده مشکلات فراوانی داشت به طوری که بیماری مادر باعث شد که نظامعلی را خواهرانش بزرگ کنند. چند قطعه زمین کوچک داشتند که هزینه‌های زندگی آنها را تأمین نمی‌کرد. نظامعلی در چنین خانواده‌ای بزرگ شد تا اینکه دوره تحصیلی ابتدایی را در مدرسه کاهگلی «روستای دیولق» و در کنار دیگر دوستان خود تا کلاس پنجم با موفقیت به اتمام رسانید. محرم یوسفی، خان باباکارگر و رحمت سلیمانی از دوستان دوران کودکی نظامعلی توبه‌شکن بودند. نظامعلی برای تحصیل در دوره راهنمایی به اردبیل رفت و تا پایان کلاس سوم راهنمایی درس خواند. در همان زمان به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی با مبانی انقلاب آشنا شد و با حضور در کلاس درس قرآن «درگاه جلالی» با اشتیاق و علاقه به نماز و اجرای احکام دینی روی آورد. پسری متدین و سر به زیر بود که اغلب اوقات خود را به حضور در مسجد و پایگاه بسیج اختصاص می‌داد البته اگر فرصتی می‌یافت فوتبال و والیبال بازی و کتاب‌های دینی و انقلابی نیز مطالعه می‌کرد. مهربانی با همسایه‌ها، آشنایان و خانواده سرلوحه کار و زندگی‌اش بود؛ به ویژه با دوستان خود از جمله «خان بابا کارگر» و «رضا کارگر» که دوستان دوران مدرسه‌اش بودند. خواهرش آمنه هم را خیلی دوست می‌داشت. نظامعلی که بارها از روستا عازم شهر می‌شد تا در راهپیمایی‌ها و تظاهرات انقلابی شرکت کند عاقبت به دلیل نیاز جبهه‌ها به رزمنده، جهت مبارزه با دشمن بعثی عراقی در حالی که شش ماه به زمان خدمت سربازی‌اش مانده بود، عازم جبهه‌ها شد. حالا دیگر در جبهه‌های نبرد دل‌مشغولی‌های جدید به دست آورده بود. او این بار، دیگر با اشتیاق و پشتکار طریقه مبارزه با دشمن و نبرد با دشمنان ایران را تمرین می‌کرد و یاد می‌گرفت. می‌گفت که اشغال خاک ایران توسط دشمن پذیرفتنی نیست و باید وطن‌مان را از دست دشمن آزاد کنیم به همین خاطر وقتی که از خانواده‌اش خداحافظی می‌کرد، گفت:«نگذارید اسلحه‌ام روی زمین بماند. راه ما را ادامه دهید و نگذارید که ایران به دست دشمن بیفتد». عاقبت در حالی که تنها ۱۹ سال داشت، روز دوم آبان‌ماه ۱۳۶۲ در «عملیات والفجر۴» و در منطقه بانه محور مریوان بر اثر اصابت ترکش دشمن به سر، شهید شد. او پاسدار وظیفه‌ای در لشکر ۳۱ عاشورا بود. پیکر پاک این شهید، با شکوه خاصی تشییع شده و در قبرستان عمومی روستایشان دیولق در نزدیکی شهر اردبیل به خاک سپرده شد.
شهید جاوید الاثر بخشعلی نورافکن فرزند مرحوم مشهدی اشرف، متولد 1/5/1341 بود که در تاریخ 27/6/1361 در منطقه مهران به دیدار حق شتافت که تاکنون پیکر پاک این شهید والامقام به زادگاهش بازنگشته است.
شهید نوتاش فروردین سال1341درروستای دیولق بدنیاآمد.پدرش ابوالفضل نوتاش کشاورزبود،مقطع ابتدایی را دردبستان فرخی دیولق گذراندوتااخذمدرک دیپلم درشهراردبیل مشغول به تحصیل بود.ایشان درسال1360بادختری پاکدامن ازدواج کردوصاحب یک دخترشد.دختری که باعفت وپاکدامنی پابه جای پای پدرنهاده ونگهبان وپاسدارمرام پدرشهیدش است.ودرحال حاضردردبیرستانهای اردبیل به تربیت جوانان طالب علم مشغول است.شهیدعوض نوتاش خصوصیات اخلاقی زیبایی داشت ، درسلام کردن کوچک وبزرگ نمیشناخت وازهمه پیشی میگرفت.تااینکه سرانجام درسال1361درسن 20سالگی به مرادوآرزویش رسید شربت شهادت نوشید.اکنون خیابانی درشهراردبیل به اسم شهیدعوض نوتاش مزین است روحش شاد یادش گرامی.
شهید ناصر مالکی پنجم تیر 1345، در روستای دولق از توابع شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش محمد، فروشنده بود و مادرش صونا نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم فروردین 1366، با سمت آرپی جی زن در شلمچه و در عملیات کربلای 8، به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و چهارم آبان 1376، پس از تفحص در گلزار شهدای غریبان شهرستان اردبیل به خاک سپرده شد. برادرش مروت نیز به شهادت رسیده است. در فرازی از وصیت‌نامه شهید ناصر مالکی می‌خوانیم: عاقبت هرگونه سستی، پشیمانی است و پشیمانی بی موقع بی ثمر است. چشم امید امام بر شماهاست. مبادا با سهل انگاری خود باعث شوید که امام آزرده خاطر گردند. خواهش می‌کنم در همه کارهایتان قاطعیت داشته باشید.  به دشمنان اسلام چه داخلی و چه خارجی با قاطعیت، جواب دندان شکن بدهید تا هیچ وقت هوس تجاوز به حریم اسلام و خیانت و خرابکاری در کشور اسلامی به سرشان نزند و نیز جوابی باشد برای متجاوزان در تمام دنیا.