♦️سلام امام زمانم️
🔹سلام اے همه هَستیَم، تمام دلم
🔹سلام اے ڪه به نامت،سرشته آب و گلم
🔹سلام حضرت دلبر، بیا و رحمے ڪن
🔹به پاسخے بنوازے تو قلب مشتعلم..
🔹امام خوب زمانم هر ڪجا هستید
🔹با هزاران عشق و ارادت سلام
🔹السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِاَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏
💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ داستان تشرفات
🎙سخنران استاد عالی
جهت سلامتی و تعجیل در امر
فرج #امام_زمان صلوات
💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏
💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰احڪــ🔎ــام سجــ💠ــده
⁉️فراموش کردن سجده و یا بجا آوردن سجده اضافی در نماز چه حکمی دارد؟🤔
🔻فراموش کردن ذکر سجده چطور؟🧐
✅ پیشنهاد دانلود👌
#احکام_سجده
#فراموش_کردن_سجده
#آموزش_احکام
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━
#لطفا_به_اشتراک_بگذارید 🙏
📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
اسامی برندگان مسابقه شماره ۲۵۲
۱_ کد ۷
۲_کد ۲۰۰
۳_ کد ۸۳
۴_ کد ۱۷۵
😍بزرگواران برای دریافت جایزه به آیدی زیر پیام بدید😍
🆔️ @Masirnor113
⏱ فقط تا ساعت ۲۲ امشب فرصت دارند🙏
Lib-202447851155.pdf
374.6K
✅ تفسیر سوره حجرات
❌ تفسیر نور(استاد قرائتی)
🌹 @dmnoor
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
✅ تفسیر سوره حجرات ❌ تفسیر نور(استاد قرائتی) 🌹 @dmnoor
🎁🔮مسابقه شماره ۲۵۳
🌹با توجه به تفسیر آیه دوم سوره حجرات از تفسیر فوق،پاسخ دهید؛
⁉️"گاهی انسان ندانسته تیشه به ریشه خود می زند"؛ این جمله پیام کدام آیه است؟!
⁉️ در اسلام ریشه قداست هر چیزی ..... است..
⁉️ چه کسی بعد از اینکه پیامبر(ص)فرمود قلم و کاغذ بیاورید، سخنان حضرت را بی ارزش دانست؟؟
⁉️.... از خود عمل مهم تر است.
✅ جواب رو به @Masirnor113 بفرستید😍
⏱ تا ساعت۱۵ جمعه وقت دارید❤️
🎁 معارف قرآنی همراه با جایزه🎉🎊
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه #۳۵۵ قرآن کریم
🌷 هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید #احمدعلی_نیری
🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآنتشویق کنید🙏
📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معرفی عارف شهید احمدعلی نیری توسط دوست نزدیکشان دکتر محسن نوری
#عارف🕊
#احمدعلی_نیری🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یک تکه از ماه/ شهید احمدعلی نیری
🕊🌿✨
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
✅خاطره قابل تامل (دکتر محسن نوری) از دوستان شهید احمدعلی نیری که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است...
🌹ایشان در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطرهای از زبان خود شهید اشاره میکند.
☘ این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه میآید:
⭐رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آنها بود با آنها میخندید با آنها حرف میزد و...
🏵 احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمیدانست. در حالی که همه میدانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است.
🌱از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونهای دیگر میشناسد و بندگی میکند! ما نماز میخواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا میدیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا لذت میبرد.
⚡ شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه میکند.
🍂اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه میگفت و میخندید. من فقط میدیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام میداد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر میداد.
🌷احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمیکرد. فقط زمانی برافروخته میشد که میدید کسی در یک جمعی غیبت میکند و پشت سر دیگران صحبت میکرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمیکرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده میخواست که ادامه ندهد.
❣من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من...
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد
و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
🌿نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند.
شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم.
🌼راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
💥من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
💐 من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
💫بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم.
بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.
اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
❌یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم.
🌻 حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...»
😢 به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم.
از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح»👌❣
(پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)
🌹وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
🌙من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!
💚احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد!
🌸احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی ⚡انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab