#سلام_امام_زمانم♥️
دوست داشتنت
نهال زیبایی است
در دلم
كه هر صبح؛
چند شاخهاش
با هوای عشق تو
شكوفه میدهد..!
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏
💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
4_5992054091788849427.mp3
3.77M
#صوت_مهدوی
آیت الله بهجت رحمة الله
🔸حکایت عجیبی از عریضهنویسی به محضر #حضرت_مهدی علیه السلام
👌بسیار شنیدنی
👈بشنوید و نشر دهید.
✅پیشنهاد ویژه دانلود
💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
تسخیر لانه جاسوسی و شکستن هیبت آمریکا مدال افتخاری برای دانش آموزان
#سیزده_آبان #روز_دانش_آموز
#مدال_افتخار #لانه_جاسوسی
#مهاجر#انقلابیون
💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏
💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه #۵۴۹ قرآن کریم
🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید#علی_شفیعی🌷
🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآنتشویق کنید🙏
📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾
🔰مختصری از زندگینامه پر فراز و نشیب سردار دلیر اسلام شهید علی شفیعی
💐🌿شهید علی شفیعی متولد 18 آبانماه 1345 در شهر کرمان یکی از شهدای استان کرمان است که فعالیتهای انقلابی خود را از سال 1356 با شرکت در فعالیتهای انقلابی مسجد جامع آغاز کرد و با ورود به بسیج مسجد اقداماتش را گسترش داد.
🌀در سال 1362 با ورود به سپاه، در جبهه حضور یافت و علاوه بر حضور در جبهههای حق، در فعالیتهای سیاسی مذهبی شهر کرمان هم شرکت داشت.
⭕️علی شفیعی با وجود سن کم، به دلیل ویژگیهای برجستهای که داشت همچون مدیریت، تدبیر، اخلاص در عمل، شجاعت، نفوذ کلام، روحیه دادن به بچههای رزمنده و غیره بهعنوان یکی از فرماندهان فعال در جبهه جنگ انتخاب و در عملیاتهای بدر، والفجر8 و کربلای 4 شرکت فعال و نقش آفرین داشت
🥀🕊 و سرانجام در دی ماه 1365 و در عملیات کربلای 4 محور عملیاتی جزیره امالرصاص بر اثر برخورد ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد
🥀🌻مزار ایشان در گلزار شهدای شهر کرمان میعادگاه عاشقان است.
روحشان شاد و نام و یادشان جاودان🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
💠چند خاطره کوتاه و شنیدنی از سردار شهید علی شفیعی
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
❇️اوایل ازدواجمان بود . یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد .
از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟
بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده
بود تا نماز شب بخواند ، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم .
علی خیلی به من احترام می گذاشت .
💫 فاطمه کیانی همسر شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
💢هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در عملیات والفجر 8 در کارخانه
نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر نمک
می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه
وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ
را رها کند .
💫راوی: علی اکبر خوشی همرزم شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
♻️باید از کار او سر در می آوردم .
آن شب تا نماز تمام شد ،سریع بلند شدم ولی ازاو خبری نبود زودتر ازآنچه تصور می کردم رفته بود. ، قضیه را باید می فهمیدم کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بود
که غیبش زد . شب دیگر از راه رسید نماز و عبادت . مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در
صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود .
در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم ..... تا به خود می آیم ، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا
آورده بود نفهمیدم کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود .
درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را
کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
من به دنبالش راه افتادم ، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف
مسجد حرکت کردم زودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد .
گفتم جایی رفته بودی : نه ...
مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ با نگاهش مرا به سکوت وا داشت .
من جایی نبودم ، همین اطراف بودم
فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد
می خواست همچنان مخفی بماند . .
💫راوی: مادر شهید علی شفیع
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
⭕️پدر یکی از بچه بسیجی هایی که تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دانشگاه هم قبول شده بود به
اهواز آمده بود که پسرش را به خانه برگرداند .
عصبانی بود اتفاقا علی متوجه شد ، به سراغ پدرش رفت ، او را متقاعد کرد که یک شب آنجا بماند تا پسرش
را برای برگشتن راضی کند . آ ن شب علی با پدر آن بسیجی ساعت ها حرف زد به طوری که روز بعد
نه تنها او مایل به برگرداندن پسرش نبود ، بلکه خودش هم تقاضا کرد در جبهه بماند .
💫راوی احمد نخعی همرزم شهید علی شفیعی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های مادر گرامی شهید علی شفیعی از شرایط سخت زندگی که داشتند
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| احترام به همسر و خوندن نماز شب با چراغ قوه سیره زندگی سردار شهید علی شفیعی...
#شهید_علی_شفیعی🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab