eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
2.9هزار دنبال‌کننده
583 عکس
341 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. روے جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه ڪاروان افتاده بود شمر، با چڪمه به روے سینه اش مے ایستاد در ڪنارش مادرے قامت ڪمان افتاده بود جاے خود را با لگدهاے "سَنان" تعویض ڪرد خنجر ڪُندے ڪه دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ے شاهے به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طورے عمل ڪردند ڪه از پیڪرش گوشه‌ے گودال قدرے استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم مے سوختند قرعه‌ے آتش به نام ڪودڪان افتاده بود روے نیزه بستن سر، ڪار آسانے نبود از قضا این ڪار، دست ڪاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته ڪرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش ڪنج خرابه ناگهان تبخال زد چون ڪه یاد ضربه‌هاے خیزران افتاده بود علے اصغریزدی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دلخوشے هایِ ڪم ِ دور و برت را بردند بد زمینگیر شدے! بال و پرت را بردند روے دستان تو با تیر سه پر؛ پرپر شد گوش تا گوش...دهان پسرت را بردند چشمت از داغ جوان تار شد و ڪم سو شد می‌زدند و همه نام پدرت را بردند علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت ڪمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند با وضو نیزه-زنان وارد گودال شدند آن عقیقِ یمنِ شعله ورت را بردند چڪمه هایت را با نیزه درآورد ڪسی تیرباران شده بود و سپرت را بردند تا بگیرند دو سه جایزه از دست یزید(لع) دست و پا میزدے آقا خبرت را بردند پیش زینب(س) به تو بسیار جسارت ڪردند غارتت ڪرده و بر نیزه «سرت» را بردند! مرضیه عاطفی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. گفتـمت سر به سر نیزه نكن، حرف نزن سر به سر با دل آن هرزه نكن، حرف نزن گفتمت حرف نزن، قاتل امانت ندهد نوك سر نیزه امانے به دهانت ندهد دیدے آخر چه بلایے به سرت آوردند؟ آنچه ترس من از آن بوده سرت آوردند پیكرت روے تن خاك و سرت روے سنان گشته بازیچه ے یك عده از این سگ صفتان سـرت آئینه ے زیـنـب چه بلایـے آمد؟؟؟ آه، از حنجر خونین چه صدایے آمد قارے نیزه نشین، سنگ به لبهایت خورد "اَم حَسِبْ" خواندي و سنگ بر رخ زيبايت خورد مصطفے گودرزی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. بے رمق بود و تا تڪان می‌خورد به تنش نیزه و ڪمان می‌خورد وقتے افتاد دوره اش ڪردند چه لگد ها از این و آن می‌خورد هر ڪسے خسته بود عقب می‌رفت بدن خسته همچنان می‌خورد همه رفتند ، شمر ول ڪن نیست شمر تا رفت، از سنان می‌خورد زیر لب گفت آب آب ،اما چڪمه ها بود بر دهان می‌خورد امیر فرخنده | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دلخوشے هایِ ڪم ِ دور و برت را بردند بد زمینگیر شدے! بال و پرت را بردند روے دستان تو با تیر سه پر؛ پرپر شد گوش تا گوش...دهان پسرت را بردند چشمت از داغ جوان تار شد و ڪم سو شد می‌زدند و همه نام پدرت را بردند علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت ڪمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند با وضو نیزه-زنان وارد گودال شدند آن عقیقِ یمنِ شعله ورت را بردند چڪمه هایت را با نیزه درآورد ڪسی تیرباران شده بود و سپرت را بردند تا بگیرند دو سه جایزه از دست یزید(لع) دست و پا میزدے آقا خبرت را بردند پیش زینب(س) به تو بسیار جسارت ڪردند غارتت ڪرده و بر نیزه «سرت» را بردند! مرضیه عاطفی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. بے رمق بود و تا تڪان می‌خورد به تنش نیزه و ڪمان می‌خورد وقتے افتاد دوره اش ڪردند چه لگد ها از این و آن می‌خورد هر ڪسے خسته بود عقب می‌رفت بدن خسته همچنان می‌خورد همه رفتند ، شمر ول ڪن نیست شمر تا رفت، از سنان می‌خورد زیر لب گفت آب آب ،اما چڪمه ها بود بر دهان می‌خورد امیر فرخنده | 👉 @Do_KhatRoze 📜